گاهی در آیات و روایات برای بیان موضوعی اخلاقی، به موارد آن با ذکر عدد اشاره شده است. مواردی وجود دارد که عدد، گویای همة اطراف موضوع نیست. در اینجا نوعی تعارض بدوی هست؛ زیرا از یک سو ظاهرِ عدد بر حصر دلالت دارد و از سوی دیگر، با توجه به قراین، یقین داریم آن موضوع به این موارد منحصر نمیشود.
اصولیان در مباحث الفاظ، دلالت عدد بر مفهوم را بررسیده و نوعاً آن را، جز در مقام تحدید، نپذیرفتهاند. مشابه این داوری را به احکام اخلاقی نیز میتوان تعمیم داد. ذکر اعداد در متون دینی بیشتر به اهداف بلاغی صورت گرفته، مراد جدی متکلم نیست و پیام ویژهای جز بیان اهمیت و محوریت، درجۀ فراگیری و ابتلا یا امثال آن ارائه نمیدهد. بر این اساس، تا زمانیکه قرینۀ قاطعی در میان نباشد، نمیتوان این اعداد را در استنباط آموزۀ اخلاقی از متون دینی لحاظ کرد. البته انکار نمیتوان کرد که در مواردی، قراین موجود در کلام نشاندهنده اراده جدی معنای عدد است.