بایدها و نبایدهای عزاداری

عزاداری برای سید الشهداء(علیه‌السلام) به‌دلیل اهداف بلند و نقش سازنده فردی و اجتماعی آن، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این حرکت، مانند همه موضوعات دیگر، بایدهایی دارد که سودمند است و آسیب‌هایی هم دارد که زیان‌آور است.

الف) بایدهای عزاداری

۱. ضرورت اصل عزاداری در قالب‌های ذیل:

ـ تشکیل مجالس سوگواری
امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:
«اِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا؛[۱] چنین مجالسی را دوست می‌دارم. مجالس ما را زنده نگه دارید. خداوند کسی را که مجالس ما را احیا نماید، رحمت کند».

ـ نوحه‌سرایی
نوحه‌سرایی به‌صورت خواندن اشعار سوزناک و پرمعنا نیز لازم است. نخستین کسی که در مدینه مرثیه خواند، ام‌سلمه بود:
«کانَ أوّلُ صارِخَةٍ صَرَخَتْ فِى المّدینَةِ اُمَّ سَلَمَةَ زَوجَ رَسولِ اللهِ».[۲]

ـ گریه
اشک بر پرواز دل پر می‌دهد
ریشه گر در آب شد بَرْ می‌دهد

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:
«وَارْحَمْ تِلْکَ الْعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا، وَارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَاحْتَرَقَتْ لَنَا وَارْحَمْ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا؛[۳] خدایا! بر چشم‌هایی که از سر ترحم بر ما اشک‌هایشان روان شد، رحم کن و بر آن دل‌هایی که بی‌تاب شدند و به حال ما سوختند، رحم نما و بر شیون‌هایی که برای ما بلند گردیدند، ترحم آور».

امام رضا(علیه‌السلام) فرمود:
«فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ؛[۴] بر همانند حسین باید گریه‌کنندگان گریه کنند».

ـ حالت گریه به خود گرفتن
در روایتی آمده است:
«مَنْ بَکَى وَأَبْکَى وَاحِدًا فَلَهُ الْجَنَّةُ وَمَنْ تَبَاکَى فَلَهُ الْجَنَّة؛[۵] کسی که [بر امام حسین(علیه‌السلام)] گریه کند یا بگریاند یا خود را به حالت گریه درآورد، بهشت برای او واجب می‌شود».

ـ پوشیدن لباس مشکی
در روایت دیگر نیز آمده که:
«هنگامی که یزید اجازه عزاداری داد، زنان هاشمی و قریشی لباس سیاه بر تن پوشیده و به مدت هفت روز برای امام حسین(علیه‌السلام) عزاداری کردند».[۶]

ـ تعطیلی کسب‌وکار در روز عاشورا
امام رضا(علیه‌السلام) فرمود:
«مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فِی حَوَائِجِهِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمَنْ کَانَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ یَوْمُ مُصِیبَتِهِ وَحُزْنِهِ وَبُکَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَسُرُورِهِ؛[۷] هر کس در روز عاشورا تلاش و کوشش دنیوی را رها سازد، خداوند حوایج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش قرار دهد، خدای بلندمرتبه روز قیامت را، روز خوشحالی و شادی او قرار می‌دهد».

۲. مجالس عزاداری باید باعث احیای اسلام و حفظ مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) شود.

۳. باید عامل بسیج توده‌ها علیه ظلم و ستمگری گردد.

۴. عقاید شیعه را، به‌ویژه در بین جوانان، تقویت نماید.

۵. عامل تربیت و خودسازی افراد شود؛ نه بی‌باکی آنان.

۶. مایه وحدت بین مسلمانان باشد؛ نه عامل تفرقه.

۷. روح امید و توکل به خدای متعال در مردم تقویت شود.

۸. اهداف قیام حسینی بر اساس کلام خود آنان و به‌دور از هر گونه تحریف بیان گردد.

۹. دشمنان و حاکمیت قوانین الهی در عصر کنونی به مردم معرفی شوند.

۱۰. محبت و معرفت به عترت و نیز انس و الفت با قرآن و حدیث، به‌عنوان تنها راهکار رهایی امت اسلامی برای نسل جوان تبلیغ شود.

ب) نبایدهای عزاداری

۱. تحریف هدف عزاداری

استاد مطهری می‌گوید:
«من نمی‌دانم کدام جانی یا جانی‌هایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن‌علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن‌علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحی‌ها در مورد مسیح گفتند، درباره حسین گفتند که حسین کشته شده، برای آنکه بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد. حسین کشته شد، برای اینکه گناهکار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود».[۸]

۲. استناد به منابع غیر معتبر

استاد مطهری در این باره می‌گوید:
«اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند، می‌بیند که ارزنده‌ترین و مستندترین و از پرمنبع‌ترین تاریخ‌ها است. مرحوم آخوند خراسانی فرموده بود: آنها که به دنبال روضه نشنیده می‌روند، بروند روضه‌های راست را پیدا کنند که آنها را احدی نشنیده است؛ [نه تاریخ و روضه‌های تحریف‌شده]».[۹]

۳. مطالب غلوآمیز

امام رضا(علیه‌السلام) فرمود:
«مخالفان ما سه نوع خبر در فضایل ما جعل کرده‌اند:
۱. غلو؛
۲. کوتاهی در حق ما؛
۳. تصریح به بدی‌های دشمنان ما و دشنام به آنان.
وقتی مردم اخبار غلو را می‌شنوند، شیعیان ما را تکفیر می‌کنند [همان کاری که امروزه وهابیان و تکفیری‌ها انجام می‌دهند] و می‌گویند: شیعه، قائل به ربوبیت ما می‌باشد و زمانی که کوتاهی در حق ما را می‌شنوند، به آن معتقد می‌شوند و چون بدی‌های دشمنان ما را می‌شنوند، ما را دشنام می‌دهند».[۱۰]

۴. دروغ‌گویی

دروغ‌گویی در عزاداری و نوحه‌سرایی برای امام حسین(علیه‌السلام) ممکن است به دلایل مختلفی صورت گیرد که البته باید از همه آنها پرهیز نمود؛ از جمله این دلایل عبارت‌اند از: جهل و نادانی، سوء استفاده از زبان حال، تلاش برای ارائه مصیبتی نو، دنیاطلبی و برتری‌جویی.

برای مطالعه بیشتر، رجوع شود به:
۱. فرهنگنامه مرثیه‌سرایی و عزاداری، محمد محمدی ریشهری.
۲. فریاد بر تحریف‌های عاشورا، استاد شهید مطهری.
۳. ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سید علی حسینی میلانی.
۴. عاشورا؛ انگیزه‌ها، سعید داودی و مهدی رستم‌نژاد، زیر نظر آیت‌الله مکارم شیرازی.


ویژگی‌های خانواده شایسته

به‌منظور بهره‌مندی از فواید و آثار خانواده سالم، بایسته است به ویژگی‌هایی چند که از زبان آیات و روایات بیان گردیده، توجه داشت و به آنها عمل نمود. برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:

۱. مسئولیت‌پذیری و هدایت‌گری

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مأمور است که در گام اول، خانواده خود را تربیت کند:
«وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ؛[۱۱] ای پیامبر! بستگان نزدیک را انذار کن».
در یک دستور عام، همه انسان‌ها در مقابل تشکیل و تربیت خانواده شایسته، مسئول هستند. قرآن در این باره می‌فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ؛[۱۲] ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن، انسان‌ها و سنگ‌ها است، نگه دارید».
هنگامی که آیه فوق نازل شد، فردی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پرسید: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ حضرت فرمود:
«آنها را به آنچه خدا امر کرده است، امر کن و از آنچه خدا آنان را باز داشته است، نهی کن. اگر از تو اطاعت کردند، آنها را [از آتش دوزخ] حفظ کرده‌ای و وظیفه خود را انجام داده‌ای».[۱۳]

از آنچه گفتیم، دو ویژگی خانواده شایسته و سالم به دست آمد:
ـ در خانواده شایسته، همه مسئولیت دارند و هر یک خویشتن را مسئول می‌داند.
ـ اعضای خانواده شایسته، به امر و نهی الهی پایبند هستند و نسبت به هدایت یکدیگر کوشا می‌باشند.

۲. رعایت حقوق متقابل

مرد و زن بر همدیگر، و همین‌طور فرزندان بر والدین و والدین بر فرزندان، حقوقی دارند که در یک خانواده شایسته به‌خوبی رعایت می‌شود. در این زمینه، خانواده رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، بهترین الگو است.[۱۴]

۳. معاشرت نیکو

قرآن بر معاشرت نیکو و پرهیز از سخت‌گیری تأکید می‌کند:
«وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ… وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[۱۵] [برای تملک مهر آنان] آنها را تحت فشار قرار ندهید… و با آنان به‌طور شایسته رفتار کنید».

۴. پرهیز از خشونت

فطرت مؤمن سراپا شفقت است
در جهان دست و زبانش رحمت است

قرآن می‌فرماید:
«… شایسته است عفو کنند و از لغزش‌های دیگران چشم بپوشند. آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را عفو کند؟»[۱۶]
امام سجاد(علیه‌السلام) فرمود:
«هر یک از شما به سبب همسرش خدای را سپاس گوید و با نعمت خدا، مهربانی و نیک‌رفتاری و مدارا کند و شایسته است او را گرامی بداری».[۱۷]

۵. تقویت عاطفه

تقویت عواطف در خانواده، از مهم‌ترین کارهایی است که باید به آنان به‌صورت جدی توجه کرد. به‌منظور تقویت عاطفه، توجه به راهکارهای ذیل بایسته است:

۶. گفتار و رفتار محبت‌آمیز

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
«قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَدًا؛[۱۸] اینکه مردی به زنش بگوید: من تو را دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی‌رود».
امام صادق(علیه‌السلام) نیز می‌فرماید:
«زن برای موفقیت در زندگی مشترک با همسر خویش، از مراعات سه چیز ناگریز است…: [از جمله آنها] اظهار عشق و محبت به همراه طنازی و دلربایی و جلوه‌گری برای شوهر محبوب خویش است».[۱۹]

۷. خواندن یکدیگر با نام شایسته

رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید:
«سه چیز دوستی و محبت بین دو مسلمان را افزایش می‌دهد:
۱. هنگام ملاقات، با خوش‌رویی و چهره‌ای گشاده برخورد کنند؛
۲. اگر می‌خواهد در کنار او بنشیند، برایش جا باز کند؛
۳. به بهترین نامی که دوست دارد، او را صدا بزند».[۲۰]

۸. سلام کردن

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:
«یُسَلِّمُ الرَّجُلُ إِذَا دَخَلَ عَلَى أَهْلِهِ؛[۲۱] هنگامی که مرد بر خانواده‌اش وارد می‌شود، باید سلام کند».

۹. دلجویی، استقبال و بدرقه

مردی به رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض کرد:
«من همسری دارم که هر گاه وارد خانه شوم، به استقبالم می‌آید و چون خارج می‌شوم، مرا بدرقه می‌کند. هر گاه مرا اندوهگین ببیند، می‌گوید: خداوند فرمود: رسول را اندوهگین کرده است… چه چیز تو را ناراحت کرده است؟»
پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
«کارگزارانی دارد و این زن، یکی از آنها است».[۲۲]

۱۰. هدیه دادن

هدیه دادن، شیوه پسندیده‌ای است که مایه تحکیم نظام خانواده و تقویت عشق و عاطفه میان اعضای خانواده می‌شود. این امر، به معنای توجه به طرف مقابل و قدردانی از زحمات او است.

۱۱. مشورت

از شرایط مهم خانواده شایسته، مشورت و گفت‌وگو در موضوعات زندگی و مسائل مهم خانواده است. قرآن می‌فرماید:
«وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ؛[۲۳] و کارهایشان با مشورت در میانشان [انجام می‌پذیرد]».

۱۲. مدیریت مرد

دو رکن اساسی خانواده، مرد و زن می‌باشند و این دو، با همدلی و همفکری می‌توانند مشکل را حل کنند و چون هیچ تشکیلاتی بدون مدیر گروه به نتیجه مطلوب نمی‌رسد، خداوند متعال بر اساس توانایی‌های خاصی که در وجود مردان به ودیعه نهاده، آنان را مسئول و مدیر خانواده معرفی می‌کند:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛[۲۴] مردان، سرپرست و نگهبان زنان هستند».
البته مرد حق ندارد که غرور و خودخواهی را جایگزین محبت کند.
پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
«أَخْبَرَنِی أَخِی جِبْرَئِیلُ وَلَمْ یَزَلْ یُوصِینِی بِالنِّسَاءِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنْ لَا یَحِلَّ لِزَوْجِهَا أَنْ یَقُولَ لَهَا أُفٍّ؛[۲۵] برادرم جبرئیل، همواره برایم خبر می‌آورد و در مورد زنان سفارش می‌کرد تا حدی که من گمان کردم برای شوهر جایز نیست که به زنش اُف بگوید».

۱۳. پرهیز از توهین

در خانواده شایسته، کسی حق ندارد به دیگری توهین کند؛ زیرا اذیت دیگران، جنگ با خدا شمرده شده است.[۲۶]

مرجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

در اسلام، تمسخر و استهزای اعضای خانواده، تحت هر عنوانی، جایز نیست و کسی که مرتکب چنین کاری شود، ظالم به حساب می‌آید.[۲۷]

۱۴. پایبندی به عفاف

خداوند مرد و زن را سفارش به عفت نموده است؛ البته در پاکدامنی بیشتر سفارش شده است:
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ…؛[۲۸] به زنان با ایمان بگو: چشم‌های خود را [از نگاه هوس‌آلود] فرو گیرند و دامان خویش را حفظ نمایند و زینت خود را آشکار نکنند».
همچنین در روایت به زنان سفارش شده است که بیرون از منزل آرایش نکنند:
«هر زنی که برای غیر از شوهرش خود را خوشبو کند، نمازی از او قبول نمی‌شود تا زمانی که آن بوی خوش را با شستن از خود دور کند».[۲۹]

۱۵. تقسیم کار

توانایی‌ها و قابلیت‌های مردان و زنان، متفاوت است. در یک خانواده سالم، باید برخی کارها را زنان و بعضی کارها را مردان انجام دهند. پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:
«کارهای داخل منزل، به عهده فاطمه باشد و کارهای بیرون خانه، بر عهده علی».
فاطمه(سلام‌الله‌علیها) با شنیدن این سخن، خوشحال شد و فرمود:
«فَلَا یَعْلَمُ مَا دَخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِی رَسُولُ تَحَمُّلَ أَرْقَابِ الرِّجَالِ؛[۳۰] جز خدا کسی نمی‌داند که چقدر از تقسیم حکیمانه رسول خدا خوشحال شدم؛ اینکه پیامبر خدا معاشرت و رودررو شدن با مردان را از عهده من برداشت».

۱۶. تأمین نیازهای خانواده

امام باقر(علیه‌السلام) فرمود:
«هرکس در دنیا به طلب روزی برود و قصدش این باشد که محتاج دیگران نشود و مخارج زن و فرزندانش را تأمین کند و به همسایه‌اش یاری رساند، در روز قیامت با چهره‌ای نورانی مانند مهتاب شب چهارده خداوند را ملاقات خواهد کرد».[۳۱]

جهت مطالعه بیشتر، به منابع ذیل مراجعه کنید:
۱. آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
۲. بهشت خانواده، سید جواد مصطفوی.
۳. خانواده در اسلام، محمدحسین انصاریان.
۴. راهنمایی همسران جوان، محمدعلی سادات.
۵. تحکیم روابط خانواده، محمد محمدی ریشهری.
۶. اخلاق زن و شوهر و تنظیم خانواده، احمد صادقی اردستانی.
۷. راه زندگی؛ الفبای سعادت خانوادگی، جواد محدثی.


رفتار ائمه با فرزندان

معصومین(علیهم‌السلام)، ازجمله امام حسین(علیه‌السلام) هنگام مواجهه با فرزندان خویش، از کارآمدترین شیوه‌ها بهره می‌گرفتند که هر یک می‌تواند برای پدران و مادران و مربیان عصر ما، راهگشا و تأثیرگذار باشد. مهم‌ترین شیوه‌های رفتاری ائمه(علیهم‌السلام) در این باره عبارت‌اند از:

۱. انتخاب نام نیک

نام نیکو را بزرگان، عمر ثانی گفته‌اند
این ذخیره مر تو را الباقیات الصالحات

اولین برخورد خوب با فرزندان، انتخاب نام نیکو و مناسب است. امام علی(علیه‌السلام) فرمود:
«حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَیُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَیُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ؛[۳۲] حق فرزند بر پدر، این است که نام او را نیکو گذارد و نیکو تربیت کند و به او قرآن بیاموزد».

امام حسین(علیه‌السلام) برای فرزندانش نام: علی، جعفر، عبدالله، سکینه و فاطمه را انتخاب کرد. حضرت نام‌های نیک را ترویج می‌نمود و والدینی را که نام نیک انتخاب می‌کردند، مورد ستایش و تمجید قرار می‌داد.
در باره حر فرمود:
«بِخٍ بِخٍ لَکَ یَا حُرُّ، أَنْتَ حُرٌّ کَمَا سُمِّیتَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهِ مَا أَخْطَأَتْ أُمُّکَ إِذْ سَمَّتْکَ حُرًّا فَأَنْتَ وَاللَّهِ حُرٌّ فِی الدُّنْیَا وَسَعِیدٌ فِی الْآخِرَةِ؛[۳۳] بهبه! احسنت به تو ای حرّ! تو آزادمردی؛ چنانکه در دنیا و آخرت آزاده خوانده می‌شوی. سوگند به خدا! مادرت در اینکه تو را حرّ نامید، اشتباه نکرده است؛ [بلکه کار زیبایی انجام داده است]. به خدا قسم! تو در دنیا آزادمرد و در آخرت سعادتمند خواهی بود».

۲. محبت به فرزندان

محبت به فرزندان و به زبان آوردن آن، از بهترین شیوه‌هایی است که معصومان(علیهم‌السلام) در برخورد با فرزندان خود ابراز می‌داشتند. تأثیر این محبت، آنگاه دو چندان خواهد شد که همراه با اظهار دوستی به مادر فرزند نیز باشد.

امام حسین(علیه‌السلام) در باره دخترش سکینه و همسرش رباب می‌فرماید:
تَکُونُ بِهَا سَکِینَةُ وَالرُّبَابُ
وَلَیْسَ لِکَاتِبٍ عِنْدِی عِتَابٌ

لَعَمْرُنَ إِنِّی لَأُحِبُّ دَارًا تُحِبُّهَا
وَأَبْذُلُ جُلَّ مَالِی

«به جانت سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشد. من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را [به آنان] می‌بخشم و برای کسی شایسته نیست که مرا سرزنش کند».[۳۴]

طاهر، یکی از دوستان امام باقر(علیه‌السلام) می‌گوید: نزد آن گرامی بودم که فرزندش جعفر آمد. حضرت فرزندش را مورد لطف و محبت قرار داده و فرمود:
«هَذَا خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛[۳۵] این [فرزند من]، بهترین فرد در روی زمین است».

۳. تشویق فرزندان

تشویق، محرکی بسیار قوی در ایجاد و حفظ رفتارهای پسندیده است. از این رو، امام علی(علیه‌السلام) حسنین(علیهم‌السلام) و عباس(علیه‌السلام) را تشویق می‌کرد. امام حسین(علیه‌السلام) نیز همین کار را می‌نمود. وقتی جعفر فرزندش را نزد معلمی به نام «عبدالرحمن سلمی» فرستاد و او به جعفر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» را یاد داد، حضرت هدیه‌ای ارزشمند به او داد و فرمود:
«هدیه من، با تعلیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» برابری نمی‌کند».[۳۶]
گرچه این امر نسبت به معلم فرزندش صورت گرفت، اما در واقع، نوعی تشویق فرزندش نیز محسوب می‌شود.

۴. تعلیم معارف و احکام الهی

امامان تلاش می‌کردند که با نصیحت و تعلیم مناسب، سطح آگاهی فرزندانشان را بالا ببرند؛ چنانکه امام علی(علیه‌السلام) نامه ۳۱ نهج‌البلاغه را به همین منظور برای فرزندش امام حسن(علیه‌السلام) نوشت. از این نامه می‌خوانیم:
«وَإِنِّي أُبْتَدِئُکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَتَأْوِیلِهِ وَشَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَأَحْکَامِهِ وَحَلَالِهِ وَحَرَامِهِ لَا أَجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ؛[۳۷]
پس، در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا کتاب خدای عزیز و بزرگ را همراه با تفسیرش به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم».

نیست آب حیات جز دانش
نیست باب نجات جز دانش

۵. تربیت معنوی

تربیت صحیح، از اصلی‌ترین رفتارهای امامان با فرزندانشان است که نمونه بارز آن، تربیت امام حسن(علیه‌السلام) توسط رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌باشد. همچنین رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به فرزندش امام حسن(علیه‌السلام) فرمود:
«أَدِّبُوا أَوْلَادَکُمْ عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ حُبِّ نَبِیِّکُمْ وَحُبِّ أَهْلِ بَیْتِهِ وَقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ؛[۳۸]
اولادتان را بر سه خصلت [نیکو] تربیت کنید: دوستی پیغمبرتان، دوستی اهل بیت او و خواندن قرآن».

امام علی(علیه‌السلام) خطاب به فرزندش می‌فرماید:
«یَا بُنَیَّ إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ بِنِعْمَةٍ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَإِذَا حَزَنَکَ أَمْرٌ فَقُلْ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَإِذَا أَبْطَأَ عَنْکَ الرِّزْقُ فَقُلِ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ؛[۳۹]
فرزندم! هر گاه خداوند به تو نعمتی ارزانی داشت، بگو: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و هر گاه حادثه‌ای تو را غمگین و ناراحت نمود، بگو: «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» و زمانی که احساس نمودی روزی تو به‌سختی می‌رسد، بگو: «اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ».»

بی‌ادب محروم ماند از لطف رب
از خدا جوییم توفیق ادب

بلکه آتش در همه آفاق زد
بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

۶. توجه به پرسش فرزندان

هنگامی که فرزندان به بلوغ و رشد عقلانی می‌رسند، سؤال‌هایی در ذهن آنان به وجود می‌آید که پاسخ صحیح و منطقی به آن، در پرورش اندیشه آنان بسیار مؤثر است. در این باره به بیان دو نمونه حکایت از زندگی امام حسین(علیه‌السلام) بسنده می‌کنیم:

۱. در قصر بنی‌مقاتل، امام حسین(علیه‌السلام) لحظه‌ای خواب رفت و شنید که:
«این جمعیت در حرکت است و مرگ نیز در تعقیب آنان می‌باشد».
حضرت جمله «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را به زبان جاری ساخت. علی‌اکبر پرسید:
«پدرجان! مگر ما بر حق نیستیم؛ چرا این جمله را به زبان جاری ساختی؟»
فرمود:
«بَلَى وَالَّذِی إِلَیْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ؛[۴۰] به خدایی که همه بندگان به سوی او بازمی‌گردند، ما بر حق استواریم».
آنگاه علی‌اکبر عرض کرد:
«وقتی حق با ما است، از کشته شدن باکی نداریم».
امام حسین(علیه‌السلام) فرمود:
«جَزَاکَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ خَیْرَ مَا جَزَى وَلَدًا عَنْ وَالِدِهِ؛[۴۱] خداوند بهترین پاداشی را که پدر به فرزندش می‌دهد، به تو عطا نماید».

۲. وقتی امام حسین(علیه‌السلام) به اصحابش در شب عاشورا بشارت شهادت داد، در ذهن قاسم بن‌حسن سؤال‌هایی نقش بست. از امام پرسید:
«عموجان! آیا من هم در میان شهدا خواهم بود؟»
امام حسین(علیه‌السلام) فرمود:
«یَا بُنَیَّ کَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَکَ؛ پسرم! مرگ را چگونه می‌بینی؟»
عرض کرد:
«أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ».
امام در پاسخ فرمود:
«عمویت فدای تو باد! بلی، به خدا قسم تو را هم در ردیف یارانم خواهند کشت؛ حتی کودک شیرخوارهام عبدالله را نیز به شهادت می‌رسانند».[۴۲]

برای مطالعه بیشتر، به منابع ذیل رجوع کنید:
۱. جوان در پرتو اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، محمدعلی خادمی کوشا.
۲. سیره تربیتی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیت(علیهم‌السلام)؛ تربیت فرزند، سیدعلی حسین‌زاده.

پی‌نوشت‌ها

[۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بیتا، ج ۱۰، ص ۳۹۲.
[۲] ابن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، چاپ اول، ج ۲، ص ۲۴۵.
[۳] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بیروت: دار صعب و دار التعارف، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص ۵۸۳.
[۴] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، پیشین، ج ۱۰، ص ۳۹۴.
[۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۴۴، ص ۲۸۸ و ۲۸۹.
[۶] محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج ۳، ص ۳۲۷.
[۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج ۴۴، ص ۲۸۴؛ همان، ج ۹۵، ص ۳۴۳؛ همان، ج ۹۸، ص ۱۰۲.
[۸] مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، قم: انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ج ۱، ص ۱۲۷.
[۹] همان، ص ۵۱.
[۱۰] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، قم: انتشارات جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج ۱، ص ۳۰۴، ح ۱۳.
[۱۱] سوره شعرا، آیه ۲۱۴.
[۱۲] سوره تحریم، آیه ۶.
[۱۳] حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج ۵، ص ۳۷۲.
[۱۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسة الوفا، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۴۳، ص ۱۳۱.
[۱۵] سوره نساء، آیه ۱۹.
[۱۶] سوره نور، آیه ۲۲.
[۱۷] ابن شعبه حرانی، علی بن حسین، تحف العقول، قم: منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۸۰ق، ص ۱۱۸ و ۴۵۸.
[۱۸] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسة آل البیت، چاپ اول، ج ۲۰، ص ۲۳.
[۱۹] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بیروت: دار صعب و دار التعارف، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ق، ج ۷۵، ص ۲۳۷؛ حرانی، علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول، پیشین، ص ۳۲۳.
[۲۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۳.
[۲۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج ۷۳، ص ۱۱.
[۲۲] حر عاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج ۲۰، ص ۳۲.
[۲۳] سوره شوری، آیه ۳۸.
[۲۴] سوره نساء، آیه ۳۴.
[۲۵] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج ۱۴، ص ۲۵۲.
[۲۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۳۵۰، ح ۱.
[۲۷] سوره حجرات، آیه ۱۱.
[۲۸] سوره نور، آیه ۳۱.
[۲۹] کلینی، الکافی، پیشین، ج ۵، ص ۵۰۷.
[۳۰] حر عاملی، وسائل الشیعه، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۷۲.
[۳۱] همان، ج ۱۷، ص ۲۱.
[۳۲] صبحی صالح، نهج‌البلاغه، قم: انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق، حکمت ۳۹۹، ص ۵۴۱.
[۳۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسة الوفا، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۴۵، ص ۱۴.
[۳۴] همان، ص ۴۷.
[۳۵] شیخ طبرسی، اعلام الوری، تهران: اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق، ج ۱، ص ۵۱۸.
[۳۶] علی بن شهر آشوب، المناقب، انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ج ۳، ص ۲۲۲.
[۳۷] نهج‌البلاغه، پیشین، ص ۳۹۴، نامه ۳۱.
[۳۸] هندی، متقی، کنز العمال، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج ۸، ص ۲۷۸.
[۳۹] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت: دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۰۱ق، ج ۲، ص ۳۱۲.
[۴۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، پیشین، ج ۴۴، ص ۳۷۹.
[۴۱] همان.
[۴۲] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، قم: انتشارات بصیرتی، ص ۲۳۰.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=44874

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب