مرجعیت علمی قرآن در استنباط احکام فقهی، بهویژه در مواجهه با مسائل مستحدثه و چالشهای دنیای معاصر، از مباحث مهم و چالشی در حوزۀ فقه و مطالعات قرآنی به شمار میآید. این پژوهش با هدف شناسایی چالشهای فقه معاصر در بهرهگیری از قرآن برای استنباط مسائل مستحدثه و ارائۀ راهکارهایی برای حل آنها انجام شده است. مسئلۀ اصلی این تحقیق شناسایی موانع و محدودیتهای استفاده از قرآن در پاسخگویی به مسائل فقهی جدید و ارائۀ راهکارهایی برای رفع این چالشها است.
این مطالعه با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانهای، به بررسی دیدگاههای مختلف در زمینۀ مرجعیت علمی قرآن در فقه معاصر پرداخته است. پژوهش حاضر، علاوه بر مفهومشناسی دقیق، به تحلیل چالشهای هرمنوتیکی، زبانی، تاریخی و روششناختی در کاربرد آیات قرآنی برای استنباط احکام مسائل مستحدثه میپردازد. همچنین، رویکردهای فقهی مختلف در این زمینه نقد و بررسی شدهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که چالشهای عمده در این حوزه شامل تعارض ظاهری برخی آیات با یافتههای علمی جدید، محدودیتهای زبانی و تاریخی در تفسیر آیات و اختلاف در روشهای استنباط احکام از قرآن برای مسائل نوظهور است. این مطالعه، ضمن آسیبشناسی رویکردهای موجود، مدلی جامع برای بهرهگیری از قرآن در استنباط احکام مسائل مستحدثه ارائه میدهد. راهکارهای پیشنهادی شامل بازنگری در روشهای تفسیر و فهم آیات، تلفیق رویکردهای سنتی و نوگرایانه و ارائۀ چارچوبی منسجم برای استفاده از قرآن در پاسخگویی به چالشهای فقهی معاصر است. این پژوهش بر ضرورت اصلاح و بهبود روشهای آموزش و پژوهش در حوزۀ فقه و تفسیر قرآن تأکید کرده و زمینههای جدیدی را برای تحقیقات آتی در این حوزه پیشنهاد میدهد.













