چکیده
اقتدار هر چند با قدرت ارتباط مییابد، اما از این نظر که همواره مشروعیت و مقبولیت را در خود نهان دارد، از قدرت متمایز میشود. بنابر یافتههای علم روانشناسی اجتماعی، مشروعیت یا مقبولیت اقتدار منجر به تبعیت و پیروی مردم از آن میشود. این پژوهش به روش توصیفی با استفاده از منابع کتابخانهای و تحلیل مطالب جمعآوری شده پس از بررسی علل ضرورت وجود اقتدار، نتیجهگیری میکند که اقتدار لازمه قضاوت است؛ با این حال تبعیت کورکورانه از تصمیمات قضایی میتواند آسیبهای شخصی یا اجتماعی در پی داشته باشد. از زمره پیامدهای منفی اطاعت از قدرت سازمانی یا شخصی قضات به جای اطاعت از اقتدار قضایی و یا سوء استفاده برخی مقامات قضایی از آن میتوان به تبعیت از سوگیریهای قضات و تصمیمات ایدئولوژیک آنها، تبعیت از برخی اشتباهات قضایی و بیاعتمادی عمومی نسبت به دستگاه قضا در دراز مدت اشاره نمود. در این پژوهش به منظور خنثیسازی آسیبها، راهحلهایی از جمله تقویت کنترلگرهای درونی قضات از طریق اخلاقگستری قضایی، رعایت اصل حسن نیت، تفسیرگرایی به جای مصلحتگرایی و تقویت کنترلگرهای بیرونی از طریق نظارت پسینی یا پیشینی بر قضات، کیفرزدایی و قضازدایی در معیت ایجاد شبکههای پاسخدهی غیرکیفری و پیشبینی تکلیف بر اطلاعرسانی قانونی در خصوص تصمیمات قضایی ارائه و تشریح شده است.
کلیدواژهها
اقتدار ،قدرت قضاوت، حقوق کیفری ،اخلاقگرایی قضایی





