چکیده
همسرآزاری از شایعترین انواع خشونت خانگی است که در قالبهای مختلفِ فیزیکی، روانی، جنسی و اقتصادی ارتکاب مییابد. با این حال، نرخ گزارش همسرآزاری جنسی و اقدام رسمی بزهدیدگان در قبال آن، بسیار پایینتر از سایر انواع همسرآزاری است. این پژوهش با هدف یافتن پاسخ این پرسش که «چرا زنان بزهدیده از گزارش همسرآزاری جنسی به نهادهای عدالت کیفری طفره میروند و یا چرا پس از سالها تحمل خشونت، تصمیم به گزارش آن میگیرند؟»، افزون بر منابع کتابخانهای، از رهگذر مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته با زنان بزهدیده، وکلای دادگستری، مقامهای قضایی و متخصصان بهداشت و سلامت خانواده، نتیجه میگیرد که عواملی مانند احساس شرم، بیم برچسب خوردن یا بدنام شدن، ترس از انتقامجویی شوهر، بیتفاوتی نهادهای عدالت کیفری در قبال مناقشات خانوادگی و از همه مهمتر، عدم ادراک خود به عنوان بزهدیده، زنان را بر سرِ دوراهیِ گزارش دادن یا ندادن همسرآزاری جنسی به مراجع قضایی قرار میدهد. از آنجا که سکوت زن بزهدیده، زمینه را برای تکرار خشونت از سوی شوهر وی فراهم میآورد، پایان دادن به خشونتدیدگی جنسی زنان در بستر ازدواج، افزون بر آگاه کردن زنان از حق خود بر مصونیت از هرگونه خشونت و نیز فرهنگسازی در زمینه روابط جنسی سالم و متعارف، نیازمند قانونگذاری حمایتی و تدوین برنامههای آموزشی برای افسران پلیس و مقامهای قضایی است.
کلیدواژهها
همسرآزاری، خشونت جنسی زنان، بزهدیده، عدم گزارش، نهادهای عدالت کیفری





