نقش امام سجاد علیهالسلام در هدایت جامعه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
دکتر راضیه علیاکبری
مدرس دانشگاه و حوزه
اشاره
اگر از دیرباز مردمی، امام حسین علیهالسلام را با لقب «بیمار کربلا» بهجا میآوردند، بیگمان امروز شناخت حضرت سجاد علیهالسلام با لقب «سجاد» و دعاهای صحیفهی سجادیه، ظلمی دیگر در حق ایشان است. شایسته است که در زندگی این امام همام، ابعاد گوناگون مورد توجه قرار دهیم و از اظهارنظرهای کجبینه دربارهی سیرهی ایشان پرهیز نماییم.
پیشوای چهارم در همهی جهات اخلاقی، عبادی و علمی، نمونهی تبیین قرآن و رسول بود. در دوران سیاهی حکومت اموی، ارزشهای اخلاقی به فراموشی سپرده شده بود و مردم به جز مشتی سادهزیستی، وعدشکنی، وعدهستیزی، رذخویی و رذیلتپروری در امثال خود، راه خویشتن را خلیفهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله قلمداد میکردند. شاهد این خُلقی، اشرافیگری، امرگرایی، خودمحوری و بدبینی آن روزگار بود. در چنین وضعیتی، این امام همام، همچون خورشید درخشید و وجودش جانبخش همهی ارزشها و ارزشهای فراموششده گشت؛ چنانکه دوست و دشمن را به حسرت و شگفتی واداشت.
حضور امام چهارم در عرصههای فردی و اجتماعی و شرعی و سیاسی، از مهمترین ابعاد در زندگی امام سجاد علیهالسلام است. مقالهی حاضر، به بازشناسی نقش ایشان در پاسداری از دین و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی در جامعه میپردازد. گفتنی است، نویسندگان متعددی در مورد زندگی امام سجاد علیهالسلام به رشتهی تحریر درآوردهاند؛ اما نوشتار پیشرو، بیشتر با بهرهگیری از بیانات رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) تدوین و تنظیم گردیده است.
بایستگی شناخت جهتگیری کلی زندگی امام سجاد علیهالسلام
سیرهی زندگی هر شخصی از آن راه روشن میشود که جهتگیری کلی زندگی او شناخته شود و سپس، حوادث جزئی زندگیاش مورد بررسی قرار گیرد. «اگر آن جهتگیری کلی درست شناخته شود، جستوجوی حوادث جزئی هم معنا پیدا میکند. در بررسی زندگی امام سجاد علیهالسلام مشاهده میشود که حوادث متنوع و جالب توجه بسیاری وجود دارد که برای شناخت شخصیت و زندگی امام، مهم و ضروری است.»[۱]
وقتی امام حسین علیهالسلام در جریان کربلا به شهادت رسیدند و حضرت سجاد علیهالسلام با آن وضع بیماری به اسارت درآمد، در حقیقت جهتگیری کلی امام زینالعابدین علیهالسلام از آن لحظه آغاز شد. ایشان در صدد حق، همان امامی بود که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام آن را عهدهدار بودند.
ورود به زندگی امام سجاد علیهالسلام، با این دقت و توجه، بیانگر این حقیقت است که آن امام همام، اسوهای است که در راه هدف مقدسِ «حق، حکومت خدا در زمین و تبیینبخشیدن به اسلام»، روش مأنوس خود را به راه برد و از راههای مختلف از جمله دعا بهره گرفت و جامعه اسلامی را که در آستانهی اضمحلال بود، از خطر چشمگیری پیش برد و موقعیت و مسئولیت اصلی حفظ اسلام را به عهده گرفت و سیاست و شجاعت و دقت و ضرورت در راهها را به یکدیگر پیوند میداد. امام سجاد علیهالسلام همانند همهی پیامبران و مردان موید، پس از ۳۵ سال مبارزهی خستگیناپذیر و به جا آوردن رسالت با، ثابت قدم، سرافراز و سربلند چشم از دنیا فروبست و موقعیت حفظ اسلام و هدایت جامعه را به امام بعد از خود، یعنی امام باقر علیهالسلام سپرد.
نقشآفرینی امام در عرصههای مختلف
یزید بن معاویه (۶۰ ق)، عبدالله بن زبیر (۶۴ ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴ ق)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۴ ق)، عبدالملک بن مروان (۶۵ ق) و ولید بن عبدالملک (۸۶ ق)، از جمله خلفای زمان امام حضرت سجاد علیهالسلام بودند. این دوران، دورانی دشوار برای امام و خفقان به شمار آمد؛ زیرا حکومتهای ستمگر، عرصه را بر امام و یاران او تنگ کرده و در همهجا رعب و وحشت حکمفرما بود و در سراسر جوامع اسلامی، بیش از یکی دو نفر مسلمان واقعی باقی نمانده بود. امام سجاد علیهالسلام دربارهی وضع مکه و مدینه فرمود: «مَا بِمَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا یُحِبُّونَنَا؛[۲] در مکه و مدینه، بیست نفر که محب واقعی ما باشند، دیده نمیشود».
این روایت، بیانگر دردی بزرگ و گویایی است که سیمای جامعهی اسلامی آن روز را در برابر ما قرار میدهد. در چنین دورانی بود که فرزند حسین علیهالسلام میبایست امانت امر را در دست میگرفت و به انجام وظیفهی امامت، اسلام را از یک سقوط قطعی نجات میبخشید. فاصلهی اسلام تا نابودی، بیش از یک قدم نبود؛ زیرا در بیشتر مناطق اسلامی از زیادی گناه سیاه شده بود و قدرتها همه در دست مخالفان اسلام بود. در این فضای بستهی سیاسی، مشکل دیگر وجود داشت و آن اینکه همهی زندگی امام سجاد علیهالسلام زیر دید جاسوسان حکومتی قرار داشت؛ اما هر از چندی، این بود که امام سجاد علیهالسلام حرکتی داشت که او را آزاد کند و سپس با او ادامه دهد. این خبر، به عبدالملک بن مروان در شام رسید و او نامههای تهدیدآمیزی به حضرت ارسال کرد.
آری، امام باید در چنین شرایطی که ارزشهای اخلاقی بهشدت ضعیف شده و خود او شدیداً تحت نظر قرار داشت، در عرصههای مختلف با انحرافات فکری و اخلاقیها مبارزه کند.
۱. عرصهی اعتقادی
یکی از مهمترین اهداف تربیتی حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفهی سجادیه، تقویت هرچه بیشتر موضوع شناخت خدا در جامعه است. بدین منظور، امام در دعاهای بسیاری به مسئلهی «خداشناسی» پرداخته است و با اشاره به موضوعات وحید و صفات الهی مانند: خالق، قادر، رحیم، علیم، قوی، منعم، طیب و حکیم، به تقویت و تعمیق شناخت انسان کمک میکند؛ چنانکه امام سجاد علیهالسلام در نخستین دعا، ضمن حمد و سپاس خدا به شناساندن ذات عالی میپردازد و میفرماید:
«الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ، ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً؛[۳] خدایی که دیدهی بینندگان از دیدنش قاصر، و اندیشه و ذهن وصفکنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرت، آفریدگان را ابداع کرد و از نیستی را بر اساس ارادهی خود صورت بخشید».
برترین نقش امام سجاد علیهالسلام این است که مفاهیم و حقایق عمیق و اندیشهساز همچون توحید، معاد، نبوت، مقام معنوی انسان و ارتباط او با خدا را در قالب دعا تبیین کرده است. دعاهای صحیفهی سجادیه با حمد خدا و درود بر حاملان عرش و ملائکه مقرب و پیروان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مؤمنان آغاز میگردد. بعد از آن، به بیان رابطهی انسان با خدا از یک سو، و رابطهی خدا با انسان از سوی دیگر میپردازد و این معنا را یادآور میشود که رابطهی انسان با خویش و جامعه نیز در امتداد این دو ارتباط معنوی شکل میگیرد و تداوم مییابد.[۴]
هر دعا در صحیفهی سجادیه، یک درس از معارف اسلامی و قرآنی است. از اینرو، پس از قرآن مجید، برترین و مهمترین گنجینهی گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار میرود؛ بهگونهای که به آن لقب «أخت القرآن» (خواهر قرآن) و «انجیل اهلبیت» داده شده[۵] و در بین عالمان نیز به «زبور آل محمد علیهمالسلام» معروف است.
حضرت امام خمینی رحمهالله از صحیفهی سجادیه به عنوان «قرآن صاعد» یاد میکند و میفرماید:
«صحیفهی کاملهی سجادیه، نمونهی کامل قرآن صاعد است و از برترین مناجات اولیا در خلوتگاههایی است که دست ما قاصر از درک برکات آن است؛ آری، کتابی است الهی که از سرچشمهی وحیالله نشأت گردیده و روش سلوک اولیای بزرگ و اوصیا معصوم را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد. صحیفهی سجادیه، سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوهی دعا و مناجات، بر آن شایستگان معارف الهی بیان میکند. این کتاب مقدس، چون قرآن کریم، سفرهی الهی است که در آن، همهگونه علم موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود، از آن استفاده میکند».[۶]
بنابراین «امام سجاد علیهالسلام برای مقابله با انحطاط اعتقادی زمان خویش، در قالب دعا به بیان اندیشهی اصیل اسلامی پرداخت و اصول اعتقادی اسلام را به روشی صحیح معرفی کرد و به انسانهای حقیقتجو و پیروان خویش ارشاد داد».[۷] رهبر معظم انقلاب در اشاره به این معنا میفرماید:
«شما دعای اول صحیفهی سجادیه را که دربارهی توحید است، ببینید؛ دعای دوم را که دربارهی پیغمبر است، ببینید؛ دعای سوم را که دربارهی مؤمنین است، ببینید؛ ببینید اصلاً چه هست. دعای پنجم صحیفهی سجادیه: «اللهم أغنِنا بِهُدَاکَ عَن هُدَى غَیرِکَ، وَأَعِنَّا بِوَحْشَتِکَ عَلَى الاِستِأنَسِ بِغَیرِکَ».[۸] اینها حرفهای خیلی مهمی است؛ قیل و قالها، شما را وحشتزده کنند؛ وقتی به خدا متصلید، اینکه میگوید «یواریعنی» این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ درخواست کردن از خدا نیست؛ خواستن از خدا هم هست؛ اما درخواست آن نیست. دارد به ما میگویند شما ارتقا کن به صله با پروردگار. بگذار همه دنیا [از بالشان را] قیل و قال کنند؛ به قول خودشان، [او را] منهدم کنند؛ به خدا، اهواء آنها چه ضرری به ما میدهد؟ حالا مثلاً از آن اهواء خائف شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از آن جهواء خائف شدیم، راست [آن منفعت]؟ چه دادهای را از خوراک از آن اهواء [بردیم]؟ اینجا، ببینید معارف اسلامی است. «أغنِنی بِهُدَاکَ عَن هُدَى غَیرِکَ». هبه و موهبت است؛ بخشش و عطا است؛ هبه وهابیت چه اهمیتی دارد که به ما هبه کنند و بخشش کنند و کمک کنند؟ زیرا [اینکه] اینها، یک دنیایی است».[۹]
همچنین، یکی از نتایج دعاهای امام سجاد علیهالسلام، این است که امامت و خلافت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله را برای مردم بیان کرد و در ذهن مردم، این باور به وجود آورد که امامت، یعنی همین حکومتی که در حال حاضر، حکام جور عهدهدار آن هستند.[۱۰]
بر این اساس شیوههای بلیغ امام سجاد علیهالسلام در: «تبیین و توضیح» برای عدهای، «سازماندهی» برای جمعی، و «ارشاد و راهگشایی» برای گروهی دیگر خلاصه میشد. در این مسیر «امام سجاد علیهالسلام را اسوهای بردبار مییابیم که در طول ۳۵ تا ۴۰ سال سعی میکند زمینهی شدیداً نامناسب جهان اسلام را به سویی سوق دهد که در آن میان، خود آن حضرت و یا جانشینانش بتوانند علل و عوامل اصلی و لازم را برای ایجاد جامعه و حکومت اسلامی به وجود آورد؛ بهگونهای که اگر ۴۰ سال تلاش امام سجاد علیهالسلام را از دوران ۳۵ سالهی زندگی او محو کنیم، قطعاً راه برای امامان بعدی همچون امام باقر و صادق علیهماالسلام هموار نمیشد تا بتوانند به انجام وظایف دینی، اجتماعی و علمی بپردازند. بنابراین، امام سجاد علیهالسلام زمینهی فکری و ذهنی لازم برای ایجاد یک جامعهی اسلامی را با همهی دشواریها و موانعش، در طول سالیان دراز به عهده کرد».[۱۱]
۲. عرصهی اخلاقی
در دوران امام سجاد علیهالسلام، «حاکمیت با خلفای بنیامیه بود و انحطاط اخلاقی جامعه بیشتر شده بود و اهلبیت علیهمالسلام مورد بیحرمتی بیشتری قرار میگرفتند و بر منبرها مورد لعن واقع میشدند».[۱۲] در چنین جامعهای و با در نظر گرفتن محدودیت و فشار سیاسی حاکم، «امام سجاد علیهالسلام زبان دعا و مناجاتش را به عنوان راهکار مناسب برای مقابله با چنین وضعیتی انتخاب کرد و با این روش حکیمانه، جامعهای را که در حالت فروپاشی اخلاقی بود، حیاتی دوباره بخشید و نور ایمان را در دلهای تاریک و از آن آدمیان داد. اساساً در زندگی امام چهارم علیهالسلام، چند بعد وجود داشت که یکی از آنها «اخلاق» یا تربیت و تهذیب جامعهی اسلامی است؛ چه بسا بخش مهمی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعهی کربلا انجامید، نتیجهی انحطاط و فساد اخلاقی مردم بود».[۱۳]
اگر مردم از اخلاق اسلامی صحیح برخوردار بودند، یزید، ابنزیاد، عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعهی اسفبار را بیافرینند. چنانچه مردم از امانتهای اصیل دینی دور شده بود و ارزشها بر آنها حاکم بود، ممکن نبود حکومتهای هرچند فاسد و بیدین و جائر، بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعهی دهشتآوری، یعنی کشتن سلالهی پیغمبر و دودمان دخت گرامیاش وادارند.
وقتی اخلاق در یک ملت ساقط شود، همهی ابعاد زندگی فاسد خواهد شد؛ «لذا یکی از اهداف که امام سجاد علیهالسلام بهخوبی آن را درک و آگاهانه به پایدرآوردن این فساد از چهرهی جامعه همت گماشت و تلاش کرد اخلاق را در جامعهی اسلامی رواج دهد. در این راستا، دعای مکارم الاخلاق و بسیاری از دعاهای صحیفهی سجادیه را بیان کرد که در واقع، مجموعه درسهای اخلاقی است و یکایک خصوصیات معنوی و اخلاقی و فضیلتهای پسندیدهای را که در فطرت انسان به ودیعه نهاده شده، با زبان دعا معرفی مینماید»[۱۴] و مطالب عالی و مضامین اندیشهساز و گرانقدر را به جامعهی اسلامی، بهویژه برای شیعیان و محبان خویش منتقل میکند.
همچنین، در دعای بیست و یکم از صحیفهی سجادیه امام علیهالسلام دربارهی همسایگان و دوستان اهلبیت علیهمالسلام میفرماید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیی الْإِحْسَانَ، وَ الْمَعْرُوفَ لَدَى جَمِیعِ إِخْوَانِی، بِأَفْضَلِ مَا أَعْطَیْتَ أَحَداً مِنَ الْمُحْسِنِینَ، وَ وَفِّقْهُمْ لِقِیَامِ سُنَّتِکَ، وَ الْإِقْتَدَاءِ بِأَمْثَلِ عِبَادِکَ، فِی إِغَاثَهِ مَلْهُوفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِیَادَهِ مَرْضَاهُمْ، وَ هَدَایَهِ مُسْتَرْشِدِیهِمْ؛[۱۵] بارخدایا! بر محمد و آلش درود بفرست و مرا در خصوص اتیان احسان، همسایگان و دوستانم را به حق ما معرفت دار، و با دشمنان ما در ستیز، به بهترین صورت یاور آنها باش، و ایشان را برای بهپاداشتن سنت خود و بهراکردن آداب نیکو یاری، به انفاق به ضعیفان و برآوردن حاجت بینوایان و عیادت بیماران و هدایت راهجویان و خیرخواهی برای مشورتکنندگان، کمک کن».
۳. عرصهی سیاسی ـ اجتماعی
امام سجاد علیهالسلام در قیام خونین کربلا چند روزی بیمار بود؛ اما برخی مردم به این امام همام لقب «بیمار کربلا» دادهاند؛ درحالیکه ایشان فقط در آن همان چند روز واقعه بیمار بود و ادامه پیدا کرد و البته طبیعی است که هرکسی در مدت سفر چند روزی بیمار میشود. مهمتر از آن اینکه بیماری امام، مصلحتی الهی بود که ایشان وظیفهی دعا و جهاد در راه خدا را در آن روز به عهده داشته باشند و در آینده بتوانند بار سنگین امامت و رهبری را بر دوش بکشند و تا ۳۰ سال پس از پدر، حمایت جامعهی مسلمانان آن را تداوم بخشند و اینگونه دشوارترین دوران امامت شیعه را بگذرانند.[۱۶]
بر این اساس شیوههای بلیغ امام سجاد علیهالسلام در: «تبیین و توضیح» برای عدهای، «سازماندهی» برای جمعی، و «ارشاد و راهگشایی» برای گروهی دیگر خلاصه میشد. در این مسیر، امام سجاد علیهالسلام را اسوهای بردبار مییابیم که در طول ۳۵ تا ۴۰ سال سعی میکند زمینهی شدیداً نامناسب جهان اسلام را به سویی سوق دهد که در آن میان، خود آن حضرت و یا جانشینانش بتوانند علل و عوامل اصلی و لازم را برای ایجاد جامعه و حکومت اسلامی به وجود آورد؛ بهگونهای که اگر ۴۰ سال تلاش امام سجاد علیهالسلام را از دوران ۳۵ سالهی زندگی او محو کنیم، قطعاً راه برای امامان بعدی همچون امام باقر و صادق علیهماالسلام هموار نمیشد تا بتوانند به انجام وظایف دینی، اجتماعی و علمی بپردازند. بنابراین، امام سجاد علیهالسلام زمینهی فکری و ذهنی لازم برای ایجاد یک جامعهی اسلامی را با همهی دشواریها و موانعش، در طول سالیان دراز به عهده کرد.[۱۷]
پس از واقعهی کربلا، امام سجاد علیهالسلام درحالیکه اسیر و بیمار بود، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه آفرید. «در این دوران، حضرت در قالب یک انقلابی پرخروش است که رساترین سخن را حمایت میکند و پاسخهای دندانشکن به دشمنان مقتدر خود میدهد»؛[۱۸] چنانکه وقتی در شام به مجلس جشن پیروزی یزید برده شد، ضمن خطبهای غرّا و کوبنده، دربارهی امور، در حضور خطیب قرار گرفت و با بهرهگیری از دلیرانه و بلیغترین جملات، فاجعهی کربلا را بازگو کرد و ضمن افشای چهرهی جنایتکاران، تبلیغات سوء دشمنان اهلبیت علیهمالسلام را خنثی کرد و سیمای سراسر فضیلت و افتخار آل محمد علیهمالسلام را برای مردم آگاه شام نمایان ساخت. آن حضرت فرمود:
«ای مردم! به ما شش چیز عطا شده و به هفت فضیلت [بر دیگران] برتری داده شدهایم؛ به ما علم، حلم، جوانمردی، فصاحت، شجاعت و دوستی در دل مؤمنان عطا شده است و ما به اینکه رسول برگزیده خدا و جد، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، و وصی صدیقکننده و جعفر طیار، و شیر خدا و رسول او و حسن و حسین و مهدی این امت از ما هستند، فضیلت داده شدهایم».[۱۹]
در این دوران، حضرت میبایست زمینهی راه دیگر امامان در آینده را برای حکومت اسلامی فراهم کند[۲۰] و شبکهای را زمینهساز کرد که بتوانند محور اصلی حرکتهای سیاسی آینده باشد؛ شبکهای که از دوران امیر مؤمنان ایجاد شد و در جریان فاجعه و واقعه حرّه و قیام مختار قریباً زمینههایش متلاشی گردید؛ اما حضرت آن را به شکل غیرمستقیم و مستمر و پایدار کرد. در مقام تشبیه «میتوان بهترین این دوران امام سجاد علیهالسلام را به دوران آغازین دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مکه تشبیه کرد؛ یعنی چند سال اول دعوت که تدریجی بود».[۲۱]
نتیجهگیری
با بررسیهای انجامشده به دست آمد که آنچهکه مظلوم و بیصدا و اسوهی سربهزیرِ منفعلی که برخی نویسندگان و مداحانِ بیاطلاع، از امام سجاد علیهالسلام درست کردهاند، به کلی برخلاف واقع است؛ بلکه چهرهی حقیقی امام سجاد علیهالسلام، سیمای یک مبارز و قهرمان خستگیناپذیر و شکستناپذیر پیگیر است که با تدبیر کامل و با دقت تمام راهها را میشناسد و انتخاب میکند و به سوی هدف اجرا میبرد. نهتنها هرگز خسته نمیشود؛ بلکه دشمن را نیز خسته میکند ازاینرو، «وقتی دستگاه اموی، این دشمنِ خسته شکستخورده، دید که هیچ راهی نمیتواند بکند، به مسمومکردن امام سجاد علیهالسلام متوسل شد و آن حضرت را به شهادت رساند».[۲۲]
پینوشتها
۱. برگرفته از: علی دوانی، تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام، ص ۹۷، ج ۲۹.
۲. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۳۴.
۳. صحیفهی سجادیه، دعای اوّل، بند ۲ و ۴.
۴. برگرفته از: حسین انصاریان، تفسیر و شرح صحیفهی سجادیه، ج ۱، ص ۹۵.
۵. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۴۷.
۶. امام خمینی، صحیفهی نور، ج ۲۱، ص ۱۵۲.
۷. مهدی پیشوایی، سیرهی پیشوایان، ص ۲۳۱ و محمدمهدی موحدی ابطحی، صحیفهی سجادیهی کامله، ص ۴۹.
۸. صحیفة سجادیة، دعای پنجم.
۹. بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۳۸۴/۱۲/۰۲.
۱۰. بیانات رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز جمعه، ۱۳۸۴/۰۱/۰۳.
۱۱. برگرفته از: سید علی خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ص ۱۲۹.
۱۲. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۲.
۱۳. بیانات رهبر معظم انقلاب، در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۷۲/۰۳/۲۴.
۱۴. بیانات رهبر معظم انقلاب، دیدار با گروهی از پاسداران سپاه، ۱۳۷۶/۰۸/۱۲.
۱۵. صحیفهی سجادیه، دعای ۲۱.
۱۶. برگرفته از: سید علی خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ص ۱۱۶.
۱۷. همان، ص ۱۲۹.
۱۸. سید علی خامنهای، پژوهشی در زندگی امام سجاد علیهالسلام، ص ۳۱.
۱۹. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۴۷ و ۱۷۳.
۲۰. برگرفته از: ماهنامه «پاسدار اسلام» وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم، ش ۱، ص ۱۶.
۲۱. همان، ش ۲۹، ص ۱.
۲۲. بیانات رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز جمعه، ۱۳۸۴/۰۷/۰۳.









