نقش دین در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سبحانی‌نیا[1]

اشاره

انحراف و ناهنجاری، سابقه دیرینه‌ای در زندگی بشر دارد. جوامع بشری همواره شاهد فرو رفتن افراد در گودال گناهان هستند و تجربیات تلخی از آسیب‌های آن در هدر رفتن سرمایه‌ها و نابسامانی خود و اجتماع دارند. بدین سبب، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و حقوق‌دانان با توجه به تخصص‌های خود، راهکارهایی برای مقابله و پیشگیری از انحرافات به جوامع ارائه می‌دهند. نکته قابل تأمل آن است که آیا دین هم می‌تواند نقشی ایفا نماید و آیا می‌توان از اهرم دین برای این امر بهره برد؟ لازم است قبل از تبیین رویکرد دینی به انحرافات اجتماعی، تصویر درستی از مفهوم ناهنجار اجتماعی ارائه شود.

معنای ناهنجار

واژه نابهنچار در برابر بهنجار قرار دارد. فرد بهنجار، کسی‌است که با خود، محیط پیرامون و انتظارات محیطش هم‌سازی داشته باشد[2]. در اصطلاح جامعه‌شناسی، هنجارها را الگوهای استاندارد شده رفتار می‌گویند. این الگوها نشان‌دهنده رفتار ایده‌آل یا مطلوب جامعه است[3]. بنابراین هنجارهای اجتماعی است که تعیین می‌کند انسان باید چه بگوید و از گفتن چه چیزهایی اجتناب ورزد، چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند. از این رو هر کس سعی می‌کند رفتار خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار نماید تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد[4]. قوانین، شیوه لباس پوشیدن، مقررات رسمی و اداری، احکام فقهی و شرعی، برنامه تحصیلی، قواعد ورزش‌ها و بازی‌ها، آداب و رسوم و نظایر آن، از جمله هنجارهای جامعه محسوب می‌شوند[5].

در روان‌شناسی اجتماعی، شخصی نابهنچار خوانده می‌شود که با ضوابط اجتماعی فرهنگی محیط پیرامون خود، سازگاری نیافته باشد و در روان‌پزشکی، کسی نابهنچار تلقی می‌شود که با خود، محیط پیرامون و انتظارات محیطش هم‌ساز نباشد[6].

با توجه به اینکه جامعه مورد بحث، جامعه اسلامی است، بی‌گمان مقصود از ناهنجاری در این نوشتار، رفتاری است که بر خلاف انتظارات و هنجارهای مسلمانان باشد. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزه‌های دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنچار تلقی می‌شود.

دین و ناهنجاری اجتماعی

اسلام به عنوان اجتماعی‌ترین دین، برنامه‌ای جامع در حوزه‌های مختلف فردی و اجتماعی ارائه کرده است. بدیهی است آموزه‌های دینی هر اندازه ناب، الهام‌بخش و اثرگذار باشند، تا زمانی که به درستی فهم نشوند و به شایستگی در عمل نیایند، نمی‌توانند نقشی بیافرینند و اثری بر جای نهند. در این نوشتار به مواردی از کارکرد دین در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی اشاره می‌کنیم:

۱. حوزه فردی

مکتب‌های بشری معمولاً پشتوانه اخلاق را وجدان معرفی می‌کنند، اما تردیدی نیست که قدرت تمایلات نفسانی در انسان تا حدی است که وجدان معمولاً به تنهایی قادر به استقامت در برابر آن‌ها نیست. تجربه‌های تلخ بی‌شمار، گویای آن است که انسان به راحتی وجدان خویش را تخریب کرده و ندای آن را به کلی از بین می‌برد، مگر اینکه نیروی وجدان، به نیروی برتر دیگری هم‌چون ایمان به خدا و قیامت مجهز باشد. مهم‌ترین راهکارهای اسلام در حوزه فردی عبارتند از:

الف) خداباوری

از جمله آموزه‌های دینی، پذیرش خداوندی است که همه چیز در قدرت اوست. اعتقاد به خداوندی حاضر و ناظر بر خلوت و جلوت آدمی، عامل بازدارنده بسیار مهمی به شمار می‌آید. اگر این رهکارها در حوزه فردی استفاده شود، در عرصه‌های دیگر نیز جرم کاهش می‌یابد. قرآن مجید در موارد متعددی به این مسئله مهم اشاره کرده است: «و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إلیه من حبل الورید»[7]؛ ما انسان را آفریدیم و می‌دانیم که نفس او چه وسوسه‌ای به او می‌کند و ما از شاهرگ او به او نزدیک‌تریم.

یار نزدیک‌تر از من به من است

وین عجبت‌تر که من از وی دورم

در جای دیگری می‌فرماید: «إن الله کان علیکم رقیبا»[8]؛ خداوند همیشه بر شما نگهبان است. وقتی این خداباوری به مرز تقوا برسد، مصونیت اجتماعی را به همراه می‌آورد. امام علی (ع) از تقوا به عنوان حرز[9] و سپر و دژ محکم[10] یاد کرده است. آیا انسانی که شخصیتش که با چنین نگرشی شکل گرفته باشد، به آسانی به ناهنجاری‌ها تن می‌دهد؟ کدام دولت و حکومتی می‌تواند چنین نظارتی بر افراد جامعه داشته باشد؟

نماز یکی از راهکارهای دین برای برون‌رفت از آسیب‌های اجتماعی است: «أقم الصلاة إن الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر»[11]؛ نماز را برپا دار که نماز [انسان را] از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد. بر اساس این آیه، خداوند اقامه نماز را به طور قطع و یقین، به عنوان عامل پیشگیری از فحشا و منکرات معرفی کرده است. اگر چه نهی از فحشا و منکر، سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط، اثر بازدارندگی دارد. چنانکه پیامبر خدا درباره جوان نمازخوانی که مرتکب گناه می‌شد، فرمود: «إن صلاته تنهاه یوماً ما فلم یلبث أن تاب»[12]؛ یک روز نمازش او را از گناه باز می‌دارد. چیزی هم نگذشت که آن جوان توبه کرد.

رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن

یا ز جانان یا ز جان بایست دل بر داشتن

نماز، سرعت‌گیر بزرگی است که حرکت شیطان‌ها را کند می‌کند و آنان را به خشم می‌آورد. این دشمن قسم‌خورده و ایادی او، تمام تلاش خود می‌کوشند مانع «اقامه نماز» شوند تا راه‌های پیروی از هوی و هوس هموار شود: «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا»[13]؛ آنگاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پیروی کردند و به زودی سزای گمراهی خود را خواهند دید.

ب) معادباوری

اعتقاد به معاد با کارکردهایی که در فرد و جامعه دارد، می‌تواند مانع بسیاری از انحراف‌های جامعه شود. وجود ۱۴۰۰ آیه درباره معاد، بیانگر اهمیت این مسئله است. کسی که به روز قیامت اعتقاد داشته باشد، می‌داند رفتارش رنگ ابدی به خود می‌گیرد؛ بنابراین در برابر مسائل زندگی فردی و اجتماعی، احساس مسئولیت بیشتری می‌کند. از نگاه قرآن نه تنها ایمان و یقین قطعی به روز قیامت، برای تربیت انسان کافی است؛ بلکه ظن و گمان به آن نیز اثر عمیقی دارد: «ألا یظن أولئک أنهم مبعوثون لیوم عظیم»[14]؛ آیا این کم‌فروشان گمان نمی‌کنند در روز بزرگی برانگیخته خواهند شد؟.

۲. حوزه خانوادگی

محققان اجتماعی بر این باورند که جامعه، متشکل از خانواده‌هاست و سلامت و سعادت جامعه، به سلامت و پویایی نظام خانواده وابستگی دارد. بر اساس نتایج یک پژوهش ۴۷ نفر از جامعه آماری برخی از عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بی‌توجهی، بی‌موالاتی و عدم نظارت آنان دانسته‌اند. در حقیقت از نظر آنان، والدین ایشان در بزهکاری‌شان نقش داشته‌اند[15]. بررسی پژوهش‌های صورت گرفته در این زمینه، بیانگر آن است که عمده عوامل سرقت توسط سارقان، «بدرفتاری، بداخلاقی، بی‌تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» بوده است[16].

قربانیان اصلی عملکرد نامطلوب خانواده‌ها، کودکان و نوجوانانند. بررسی‌ها نشان می‌دهد عملکرد بد و نامناسب خانواده، مهم‌ترین عامل در پیش‌بینی ناسازگاری نوجوانان است. طلاق به عنوان پدیده‌ای شوم، می‌تواند به انحرافات جنسی، خودکشی، فرار از منزل، سرقت، اعتیاد، تکدی‌گری، ولگردی و … منجر شود. یکی از مسئولان، طلاق را عامل اصلی بروز ۷۰ درصد آسیب‌های اجتماعی دانسته است[17].

نقش دین در تحکیم روابط خانواده

از دیدگاه قرآن کریم، اساسی‌ترین اصل در رفتار و تعامل میان زن و شوهر، معاشرت به معروف است: «وعاشروهن بالمعروف»[18]؛ و با ایشان [زنان] به شایستگی رفتار کنید. معاشرت به شیوه‌ای معروف، نیکو و مطلوب می‌تواند بسیاری از مشکلات زندگی را مرتفع کند. معروف، یعنی هر چیزی که قرآن، روایات، عقل و عرف آن را به رسمیت شناخته و بپذیرد.

یکی از اصولی که قرآن کریم در حوزه خانواده مورد توجه قرار داده است، اصل «حکمیت» است. حکمیت یا داوری، ویژه مواردی است که در روابط خانوادگی، تفاهم جای خود را به شقاق و اختلاف داده است: «وإن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً من أهله وحکماً من أهلها إن یریدا إصلاحاً یوفق الله بینهما إن الله کان علیماً خبیراً»[19]؛ و اگر از جدایی میان زن و شوهر بیم دارید، پس داوری از خانواده آن [شوهر] و داوری از خانواده آن [زن] تعیین کنید. اگر سر سازگاری دارند، خدا میان آن دو سازگاری خواهد داد. آری! خدا دانای آگاه است.

بنا بر توصیه قرآن، به جای مراجعه زوجین به دادگاه و حل موضوع از طریق رسیدگی‌های قضایی، بهتر است با انتخاب داورانی از میان بستگان طرفین، در رفع اختلاف و ایجاد صلح و سازش اقدام نمود.

۳. حوزه اقتصادی

یکی از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان، فقر است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده؛ بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر تنها منحصر به پیامدهای خود فقر نیست؛ بلکه مشکلات این مسئله اجتماعی، زمانی شدت می‌یابد که بستر ساز انحرافات می‌گردد. امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن می‌فرماید: «لا تلم إنساناً یطلب قوته فمن عدم قوته کثر خطایاه»[20]؛ فرزندم انسانی را که به دنبال کسب روزی خویش است، ملامت مکن؛ زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزش‌هایش بسیار خواهد بود. امام صادق (ع) نیز فرموده است: «غنی یحجزک عن الظلم خیر من فقر یحملک علی الإثم»[21]؛ ثروتی که تو را از ظلم و ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه و زشتی وا دارد. در حقیقت فقر، جاده‌ای است که می‌تواند روننده خویش را به دامان کفر ره‌نمون سازد.

نقش دین در فقرزدایی

در آموزه‌های دینی، راهکارهایی برای درمان فقر بیان شده است که می‌توان آن‌ها را به دو بخش راهکارهای موقت و مقدماتی و راهکارهای بنیادین و ریشه‌ای تقسیم کرد.

الف) تغییر نگرش نسبت به ثروت

از نظر قرآن، نخستین گام برای فقرزدایی و پیشگیری از ناهنجاری حاصل از آن، تغییر فرهنگی و اجتماعی جامعه است؛ زیرا تا زمانی که جامعه به درک درستی از حقیقت رزق الهی نرسد، نمی‌تواند به فقرزدایی اقدام کند. اموال، ملک شخصی نیست؛ بلکه امانتی در دست انسان است، چنانکه خداوند می‌فرماید: «مما رزقناهم ینفقون»[22]؛ آنچه روزی ایشان کرده‌ایم. بنابراین صاحب مال، نباید بر سائل و محروم منتی بگذارد؛ بلکه با احترام، مالش را به کسانی بدهد که در واقع شریکان اویند: «والذین فی أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم»[23]؛ آن کسانی که در اموال ایشان، حقی مشخص و معلوم برای سائل و محروم است. بر این اساس بود که بزرگا به حمایت از فقیران توجه خاص داشتند.

روزی آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی ناچار شد لحاف خویش را در معرض فروش قرار دهد تا از این راه مقداری از نیازمندی‌های بسیار ضروری وی رفع شود. هم‌زمان با این کار، فرد مستمندی به وی مراجعه کرد و وضعیت نابهنچار زندگی خویش را بازگو ساخت و دست حاجت به سوی او دراز کرد. شنیدن وضع اسفبار این مرد، روح حساس و ظریف آیت‌الله اصفهانی را آزرد و او را متأثر کرد. از این رو، مبلغی را که از باب فروش لحاف به دست آورده بود، به این شخص مستمند واگذار کرد[24].

ب) تأکید بر تغییر توزیع عادلانه ثروت جامعه

یکی از مهم‌ترین راهکارهای فقرزدایی که در آیات قرآن بیان شده است، توزیع عادلانه ثروت عمومی جامعه است. انفال، زکات و صدقات دیگر که در اختیار نهادهای نظام سیاسی ولایی است، باید برای پر کردن شکاف طبقاتی و اصلاح وضعیت اقتصادی جامعه به کار گرفته شود: «ما أفاء الله علی رسوله من أهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم»[25]؛ آنچه خدا از دارایی ساکنان آن قریه‌ها عاید پیامبرش گردانید، از آن خدا و از آن پیامبر [او] و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وى] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد.

ج) تأکید بر انفاق و صدقه

از آنجا که ثروت عمومی نمی‌تواند به تنهایی شکاف طبقاتی را کاهش دهد، بر انفاق و صدقه تأکید شده است؛ زیرا وقتی هر کسی بخشی از مال خود را به سائل و فقیر بدهد، میزان ثروت شخص چنان افزایش نمی‌یابد که شکاف طبقاتی نابهنچار پدید آید. از همین رو قرآن بر صدقات و انفاق تأکید کرده است. بنا بر آیات قرآن وقتی پرده‌ها کنار می‌رود و محتضر، مرگ را می‌بیند، در می‌یابد مهم‌ترین کار پس از نماز، صدقه و انفاق کردن است؛ از این رو خواستار تأخیر مرگ برای انجام این عمل بزرگ عبادی می‌شود: «وأنفقوا من ما رزقناکم من قبل أن یأتی أحدکم الموت فیقول رب لوﻻ أخرتنی إلی أجل قریب فأصدق وأکن من الصالحین»[26]؛ از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا! چرا [مرگ] مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا [در راه خدا] صدقه دهم و از صالحان باشم؟!.

آیت‌الله خزعلی در خاطرات خود آورده است: شبى آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانى در نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت می‌خواند، شخصی بین دو نماز فرزند ایشان را به شهادت رساند. این پیرمرد هفتاد ساله وقتی از شهادت فرزند با خبر شد، به قدرى بردبارى و صبورى و بزرگ‌وارى از خود نشان داد فرمود: «لا حول و لا قوة إلا بالله» و بلند شد، نماز عشا را خواند و قاتل فرزند را هم مورد عفو و بخشش قرار داد[27].

د) تأکید بر کار و تولید

شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاری‌های اجتماعی، بیکاری است و حل آن، بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف می‌کند. افزایش اختلالات روانی، افزایش اختلافات خانوادگی، به‌وجود آمدن مشکلات مالی، کاهش رضایت‌مندی از زندگی مشترک، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاش‌گرانه و احساس حقارت، از جمله تبعات منفی بیکاری در خانواده‌های ایرانی است. وقتی رسول اکرم درباره کسب و کار فردی سؤال می‌کرد؛ اگر می‌فهمید شغلی ندارد، می‌فرمود: «از چشم من افتاد» و در علت‌اش می‌فرمود: «لأن المؤمن إذا لم یکن له حرفة، یعیش بدینه»[28]؛ برای آنکه اگر مؤمن شغلی نداشته باشد، زندگی خود را به وسیله دینش اداره می‌کند (دین‌فروشی می‌کند). اسلام به عنوان دینی جامع و جاودان، برای اقتصاد و کسب و کار، اهمیت ویژه‌ای قائل شده است تا جایی که کسب و کار را زمینه‌ساز عبادات صحیح و از ارکان قبولی توبه و بخشش الهی معرفی کرده است.

امام علی (ع) نیز فرموده است: «إن الله یحب المحترف الأمین»[29]؛ خداوند کسی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد و امانت‌دار است، دوست دارد.

۴. حوزه اجتماعی

اگر چه رایج‌ترین نوع فقر در بعد اقتصادی آن مطرح است؛ به گونه‌ای که با شنیدن واژه فقر، سریعاً این عرصه به ذهن متبادر می‌شود، اما بعد دیگر فقر یعنی فقر فرهنگی بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از فقر اقتصادی است. مهم‌ترین شاخصه فقر فرهنگی، جهل و نادانی است؛ زیرا تا کسی از شناخت و آگاهی لازم و صحیح نسبت به هستی، جامعه و انسان برخوردار نباشد، به طور طبیعی قادر نخواهد بود در اوضاع زندگی خود، تغییر و تحولی ایجاد نماید. امام علی (ع) فرموده است: «لا غنی کالعقل و لا فقر کالجهل»[30]؛ هیچ بی‌نیازی مانند عقل و هیچ فقری مانند نادانی نیست.

امروزه فقر فرهنگی به شکل‌های مختلفی در جامعه ظهور و بروز دارد. در سال‌های اخیر شاهد حرکت‌های موازی و نمایشی ماشین‌های گران‌قیمت در خیابان‌ها و تخلیه هیجان‌های نادرست هستیم که ناشی از فقر فکری، فرهنگی و رفتاری است؛ چرا که تصور می‌کنند همه مشکلات فقط با پول حل می‌شود و چون پول دارند، می‌توانند ساده‌ترین قانون را نیز رعایت نکنند و فراتر از قانون باشند. چنین افرادی، مرفه اقتصادی و فقیر فرهنگی هستند. زندگی تجملاتی دارند، اما حقوق شهروندی را نمی‌دانند. لباس مارک می‌پوشند، اما رکیک‌ترین الفاظ بر زبان‌شان جاری است. ماشین‌های لوکس سوار می‌شوند، اما نه تنها قواعد رانندگی را نمی‌دانند؛ بلکه آشغال خود را نیز به بیرون پرتاب می‌کنند.

راه‌حل دین، امر به معروف و نهی از منکر

قرآن کریم امت‌های پیشین را به دلیل جلوگیری نکردن از منکرات و فساد، نکوهش کرده است: «فلولا کان من القرون من قبلکم أولوا بقیة ینهون عن الفساد فی الأرض إلا قلیلاً ممن أنجینا منهم»[31]؛ پس چرا از میان امت‌هاى [که به عذاب الهی هلاک شدند] گروهى باقى نماندند تا از فساد در زمین جلوگیرى کنند، مگر قلیلی از آنان که ما نجات‌شان دادیم.

راه‌حل مشکلات فرهنگی، مهندسی فرهنگی است تا با همان ابزاری که دشمن، فرهنگ را خالی از محتوا کرده است؛ آن را احیا و به مسیر اصلی برگرداند. رسالت اساسی امر به معروف و نهی از منکر، استقرار ارزش‌ها و هنجارهای دینی و انسانی است. نقش محوری و اساسی نخبگان جامعه در این بخش، غیر قابل انکار است. در قیام تاریخی عاشورا، حضرت سیدالشهداء (ع) هدف از قیام خود را «اصلاح امت» و اراده خود را «امر به معروف و نهی از منکر» اعلام نمود: «إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی»[32].

این بیان امام در آن شرایط، ضمن بیان خطیر بودن این نهاد، شیوه اجرایی آن را نیز در شدیدترین حالت آن و در مبارزه با بارزترین منکرات، به تصویر کشیده است.

پی‌نوشت‌ها

  1. عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان.
  2. باقر ساروخانی؛ درآمدی بر دایرة‌المعارف علوم اجتماعی؛ ج ۱، ص ۱.
  3. هدایت‌الله ستوده؛ مقدمه‌ای بر آسیب‌شناسی اجتماعی؛ ص ۱۹.
  4. محمدحسین فرجاد؛ آسیب‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی انحرافات؛ ص ۱۱-۱۲.
  5. همان، ص ۱۹.
  6. باقر ساروخانی؛ درآمدی بر دایرة‌المعارف علوم اجتماعی؛ ج ۱، ص ۱.
  7. ق: ۱۶.
  8. نساء: ۱.
  9. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ خطبه ۱۹۱.
  10. همان، خطبه ۱۵۶.
  11. عنکبوت: ۴۵.
  12. محمد باقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۷۹، ص ۱۹۸.
  13. مریم: ۵۹.
  14. مطففین: ۵-۷.
  15. مجله زن روز، ش ۱۷۷۳، ص ۱۴.
  16. علی اصغر قربان حسینی؛ جرم‌شناسی و جرم‌یابی سرقت؛ ص ۳۱.
  17. جام‌جم آنلاین؛ «طلاق، ریشه پیدایش آسیب‌های اجتماعی»؛ ۱۳۹۰/۰۱/۲۸، http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841080628.
  18. روم: ۲۱.
  19. نساء: ۳۵.
  20. محمد باقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۶۹، ص ۴۷.
  21. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۸، ص ۷۲.
  22. نحل: ۵۶؛ فاطر: ۲۹.
  23. معارج: ۲۴ و ۲۵.
  24. معصومه عبدالحسینی؛ «سیره رفتاری علما در کمک به محرومان»؛ مجله طوبی؛ تیر ۱۳۸۶، شماره ۱۸، ص ۸۳-۸۶.
  25. حشر: ۷.
  26. منافقون: ۱۰.
  27. معصومه عبدالحسینی؛ «سیره رفتاری علما در کمک به محرومان»؛ مجله طوبی؛ تیر ۱۳۸۶، شماره ۱۸، ص ۸۳-۸۶.
  28. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۵، ص ۱۱۳.
  29. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ حکمت ۵۴.
  30. هود: ۱۱۶.
  31. محمد باقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۴۴، ص ۳۳۰.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=67372

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب