چکیده
یکی از ابواب پرثمر دانش اصول، باب تزاحم امتثالی است. برونرفت از تزاحم امتثالی، از طریق إعمال مرجحات یا استفاده از گزینۀ تخییر، سازوکار روان و قابلاعتمادی دارد که در بررسی فقهی یک مسئله، حل آن را ساده میکند اما مهم این است که فقیه در هنگام بررسی یک مسئله، اطمینان بیابد که آن مسئله واقعاً بومی باب تزاحم است یا نیست؟ برای حصول این اطمینان، اصولیان کوشیدهاند تعریف باب تزاحم و تفاوت آن با باب تعارض را به حداکثر روشنی و وضوح برسانند تا حصول اطمینان برای فقیه در مرحلۀ حل مسئله فقهی روشمند و آسان شود. یکی از مشکلاتی که در این راه وجود دارد این است که در باب تزاحم حتماً باید دو تکلیف متنافی، بر عهدۀ مکلف واحدی آمده باشد یا اینکه اگر دو تکلیف متنافی بر عهدۀ دو مکلف جداگانه آمد نیز میتوان مسئله را بومی باب تزاحم کرد؟ برخی فقیهان در لابهلای کلمات فقهیشان اشارهای به این مطلب کردهاند اما بحث اصولی مستقلی در این مورد ارائه نشده است. این تحقیق در چارچوب دانش اصول با روش تحلیلی به این نتیجه رسیده است که اشتراط وحدت مکلف در باب تزاحم، ریشه در عجز مکلف که موضوع اصلی باب تزاحم است، دارد و فروع فقهیای که مکلفشان متعدد به نظر میرسد یا از باب تزاحم نیستند و یا اینکه در نهایت به مکلف واحد بازمیگردند.
کلیدواژهها
تزاحم امتثالی، وحدت مکلف، اهم و مهم ، ارتکاب اقل القبیحین











