فصلنامه علمی ـ تخصصی ویژه مبلغان

پاییز ۱۳۹۹ ـ شماره سوم

نگزشی تطبیقی بر وضعیت دینی جامعه پیشاقیام امام حسین و امام مهدی

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی لطفی*

مقدمه

در طول تاریخ بشریت، در جوامع دینی همیشه کسانی بوده‌اند که به دلایل گوناگون در برابر تعالیم الهی تاب نیاورده و به دنبال مطامع نفسانی خود رفته‌اند. جامعه اسلامی نیز از این آفت به دور نبوده و گروهی به دنبال فرهنگ جاهلی و احیای آن بودند. علی‌رغم زحمات بسیاری که پیامبر برای بنیان نهادن جامعه اسلامی و گسترش آن متحمل شدند، با وفات ایشان وضعیت دینداری مردم سیر قهقرایی داشت. از آنجا که حفظ کیان دین و هدایت جامعه به سوی تعالیم حیات‌بخش آن، از وظایف امام است؛ ائمه معصومین همواره تا حد امکان کوشیده‌اند بنا بر مقتضیات زمانه، به روش‌های گوناگون به این مهم عمل کنند.

در فرهنگ شیعه، «قیام و حماسه حسینی» (عاشورا) و «قیام و انقلاب مهدوی» (ظهور)، از نقاط عطف حیات دینداران و بلکه بشریت به شمار می‌رود. «قیام سرخ حسینی» در پیشینه حیات اسلام، باعث آبیاری شجره طیبه دین و رشد و تعالی آن گردید و «قیام سبز مهدوی» در آینده حیات اسلام، موجب ثمردهی این شجره خواهد شد. یکی از مسائلی که در بررسی این دو جریان تاریخ‌ساز توجه انسان را به خود جلب می‌کند، اشتراکات و شباهت‌های این دو قیام و رهبران آن است که پرداختن به آن، به مجالی بیش از حوصله یک مقاله نیاز دارد. از این رو در این نوشتار، به بررسی اجمالی وضعیت دینی جامعه پیش از وقوع این دو قیام می‌پردازیم و آسیب‌ها و آفت‌های جامعه اسلامی در این دو دوره را از جهت دین‌گریزی و دین‌ستیزی مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۱. حاکمان و خواص فاسد در جامعه پیشاقیام حسینی

بعد از آنکه امامت به خلافت تبدیل شد، غیر از زمان محدود حکومت علوی، جامعه اسلامی شاهد رنگ باختن سیره نبوی در طبقه حاکمیت شد تا آنجا که خاندان منفور ابوسفیان بر مسند خلافت نشست. امام حسین درباره آنها فرمود: «از جدّم رسول‌خدا شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است1

معاویه، کسی بود که به شیوه پادشاهان بر جامعه اسلامی حکومت می‌کرد، اموال مردم را به ناحق مصادره می‌نمود و مسلمانان و محبّان امیرالمؤمنین را به شهادت می‌رساند. بعد از معاویه، فرزندش یزید که فردی فاسق، سگ‌باز2 و عیاش بود، خلیفه مسلمین شد3 . وقتی یزید به حاکم مدینه دستور داد تا از امام حسین بیعت بگیرد، ولید شخصی را نزد امام فرستاد تا او را برای بیعت به مقّر حکومت بیاورد. عبدالله بن زبیر که همرای امام بود، از عکس‌العمل حضرت پرسید و امام در بیان علت عدم بیعت با یزید، او را چنین معرفی فرمود: «یزید مردی فاسق، شراب‌خوار، قاتل انسان‌های بی‌گناه و کسی است که به صورت عیان و آشکار فسق و فجور می‌کند. پس کسی چون من با شخصی مثل یزید بیعت نمی‌کند4

بنا بر گزارش‌های تاریخی، امام حسین برای یاران خود و حرّ خطبه خواند، حکّام زمان خود را معرفی کرد و فرمود: «شما می‌دانید این قوم [رژیم اموی] اطاعت شیطان را برگزیده و از طاعت خدای رحمان روی‌گردان شده‌اند. آشکارا فتنه و فساد می‌کنند. حدود و احکام خدا را تعطیل نموده‌اند. ثروت ملّی و بیت‌المال مسلمین را به انحصار خویش در آورده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‌اند5

افزون بر حاکمان، در میان خواص جامعه نیز افراد بسیاری بودند که به خاطر مقام و منصب و دنیا، از راه و روش پیامبر و دستورات قرآن فاصله گرفته بودند. با توجه به تأثیر خواص جامعه بر رفتار عوام و خط سیر جامعه، نمی‌توان از نقش آنان به عنوان یکی از عوامل انحراف جامعه اسلامی و پیدایش مصیبت‌ها در دینداری مردم چشم‌پوشی کرد.

شریح قاضی

وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیله او قصر عبیدالله بن زیاد را محاصره کردند. ابن‌زیاد که از این مسئله ترسیده بود، شریح را مأمور کرد تا از وضعیت هانی به یارانش خبر دهد. شریح نیز به خاطر ترس از جاسوس عبیدالله و از دست دادن موقعیتش، به افراد قبیله هانی گزارش وارونه داد و از خطر بزرگ حمله به قصر جلوگیری کرد6 . شاید اگر شریح این کار را نمی‌کرد، با توجه به اینکه عبیدالله هنوز قدرت نگرفته بود، مردم دارالاماره را تسخیر می‌کردند و بر اوضاع کوفه مسلط می‌شدند. با تسلط انقلابیون نیز زمینه برای ورود و رهبری امام حسین آماده، و مسیر تاریخ عوض می‌شد.

شبث بن ربعی

شبث، از مردان هزار چهره تاریخ است که گاهی در جبهه حق و گاهی در جبهه باطل نقش‌آفرینی کرده است. وی به امام حسین نامه نوشت و از آن حضرت دعوت کرد به کوفه بیاید، اما با تسلط ابن‌زیاد بر اوضاع کوفه نقش بسزایی در متفرق کردن اهالی کوفه از اطراف مسلم بن عقیل ایفا کرد. در روز عاشورا نیز فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. او پس از واقعه عاشورا به شکرانه شهادت امام، مسجدش در کوفه را که امام علی از نماز خواندن در آن نهی کرده بود، تجدید بنا کرد. او در قیام مختار نیز از سوی عبدالله بن مطیع، به مقابله با مختار پرداخت7 .

۲. حاکمان و خواص فاسد در جامعه پیشاقیام مهدوی

پیامبر گرامی اسلام، حاکمان و خواص جامعه آخرالزمان8 را این‌گونه توصیف کرده است:

در این موقع [آخرالزمان] امیران ستمگر، وزیزان فاسق، امانای خائن متصدی امور می‌شوند… در این وقت زمام امور آنها به دست کسانی می‌افتد که اگر سخن بگویند، آنها را می‌کشند و اگر خاموش بمانند، کشتن آنها را مباح می‌دانند. برای آنکه حقوق آنها از بیت‌المال را تصاحب کنند و احترام آنها را پایمال سازند و خون‌هایشان را بریزند و دل‌های آنان را پر از دغل و ترس کنند9 .

امروزه شاهدیم که در برخی جوامع -مخصوصاً جوامع غربی- حقوق اولیه افراد رعایت نمی‌شود و جان انسان‌ها بسیار کم‌ارزش است. در آمریکا یک انسان به جرم رنگ پوستش باید بمیرد و جواب اعتراض به این عمل وحشیانه، چیزی جز کشتار نیست.

۳. انحراف عامه در جامعه پیشاقیام حسینی

جامعه پیشاقیام روزبه‌روز از شریعت محمدی دور می‌شد؛ چنان‌که امام حسین فرمود: «آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد؟10

حضرت در نامه‌ای که به جمعی از بزرگان بصره نوشت، به وضعیت نابسامان جامعه اشاره و مردم را به بازگشت از مسیر انحراف و حرکت در صراط مستقیم دعوت کرد و فرمود: «من شما را به خدا و پیامبرش فرا می‌خوانم. همانا [در جامعه شما] سنت [نبوی] مرده است11

این روایات حاکی از آن است که عموم مردم گرفتار انحرافات، بدعت‌ها و دسیسه‌ها شده و دانسته یا نادانسته از اسلام ناب محمدی فاصله گرفته بودند. دغدغه‌های مسلمانان تغییر کرده بود و دیگر نسبت به رفتارهای ضد دینی حساسیتی نداشتند.

۴. انحراف عامه در جامعه پیشاقیام مهدوی

در آخرالزمان با دنیایی وارونه مواجه هستیم که ارزش‌های دینی، به ضد ارزش تبدیل می‌شوند. روایاتی که ترسیم‌کننده جهان پیشاظهور است، بسیارند که از این میان به بخش‌هایی از یک روایت بسنده می‌کنیم. ابن‌عباس می‌گوید:

در حجة‌الوداع همرای رسول‌خدا بودیم. ایشان حلقه در کعبه را گرفت، رو به ما کرد و فرمود: «آیا از مقدمات قیامت به شما خبر بدهم؟». در آن زمان نزدیک‌ترین فرد به حضرت، سلمان بود که عرض کرد: «آری؛ ای رسول‌خدا». حضرت فرمود: «نمازها ضایع می‌شود؛ قلب مؤمن به خاطر منکراتی که می‌بیند و نمی‌تواند آن را تغییر دهد، همانند ذوب شدن نمک در آب ذوب می‌شود؛ جسم آنها جسم انسان ولی قلب‌هایشان، قلب شیاطین است؛ شخص خائن، امین و امین، خائن شمرده می‌شود؛ دروغگو را تصدیق و راستگو را تکذیب می‌نمایند؛ مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند؛ مردان به زنان و زنان به مردان شباهت می‌یابند و زنان سوار زین‌ها می‌شوند. بر این‌گونه از زنان امتم، لعنت خدا باد12

این روایت به خوبی وضعیت دینی و اخلاقی جامعه آخرالزمانی را روشن کرده است. روزه‌خواری علنی، کم‌رنگ شدن نمازهای جماعت، تمسخر مؤمنان، ضرب و شتم و حتی به شهادت رساندن آمران به معروف و ناهیان از منکر، رواج موسیقی و محبوبیت خوانندگان در میان مردم، استقبال از کنسرت‌ها، استفاده نامشروع از ماهواره، بدحجابی و بی‌حجابی، مجالس مختلط عروسی و تولد، پارتی‌های شبانه، سرو شراب در بعضی از مجالس و هتل‌ها، همجنس‌گرایی و … مصداق‌هایی است که امروزه در جامعه ما قابل مشاهده است.

۵. بدعت و تحریف دین در جامعه پیشاقیام حسینی

یکی از راه‌های دین‌ستیزی، ایجاد بدعت و تحریف در دین است. بدین ترتیب در حالی که ظاهر و پوسته دین برجاست، از باطن و روح دین خبری نیست. پیامبر اکرم درباره بدعت‌گذاران می‌فرماید: «هر گاه پس از من اهل شک و بدعت را دیدید، بیزاری خود را از آنها آشکار کنید … و مردم را از آنها بر حذر دارید تا از بدعت‌های آنان (چیزی) نیاموزند13 .» شهرستانی، صاحب کتاب ملل و نحل می‌گوید: «تمام مشکلات و گرفتاری‌هایی که بر تاریخ اسلامی گذشته است، چه در عقیده باشد چه در سیاست، سرچشمه آن را در حوادث صدر [اسلام] می‌یابیم14

با کنار گذاشته شدن امیرالمؤمنین از جانشینی پیامبر که بزرگ‌ترین بدعت و تحریف در دین بود، زمینه مناسبی برای روی کار آمدن امویان ایجاد شد و آنها موفق شدند جایگاهی در دستگاه حکومت اسلامی پیدا کنند. معاویه ابتدا والی سرزمین زرخیز شام و سوریه شد و پس از کشته شدن عثمان به دست مردم، این حادثه را دستاویزی برای رسیدن به مطامع خود قرار داد. وی عثمان را خلیفه شهید نامید و با علم کردن پیراهن خونی خلیفه، وجهه مظلومیت او را تقویت کرد و بدین ترتیب او که دو عامل ثروت و قدرت را در اختیار داشت، توانست عامل نیرومند دیانت را نیز به دست آورد. معاویه با دروغ‌پردازی، امیرالمؤمنین را مقصر ماجرای قتل عثمان جلوه داد و بذر انتقام از امام علی را در دل مردم شام کاشت که ثمره عظیمش را در کربلا برداشت کرد15 .

حوادث نخستین بعد از رحلت پیامبر و نیز جولان بنی‌امیه، راه را برای دگرگون ساختن تعالیم و ارزش‌ها باز کرد. این انحرافات ادامه یافت تا آنجا که یزید در مقام خلیفه مسلمین محرمات الهی را مرتکب می‌شد16 ، اما کسی به او اعتراض نمی‌کرد.

۶. بدعت و تحریف دین در جامعه پیشاقیام مهدوی

علی‌رغم اینکه فهم دین، امری مشکل است و درک صحیح آیات و روایات به تخصص‌های زیادی نیاز دارد؛ بسیاری از مردم، روشنفکرمآبانه از مراجعه به علمای دین خودداری، و بنا بر فهم و سلیقه شخصی دین را تفسیر و تأویل می‌کنند. از همین روست که امام صادق رنجی را که امام مهدی برای مقابله با جاهلان متحمل می‌شود، بسیار سخت‌تر از رنج رسول‌خدا در دوران جاهلیت معرفی کرده است؛ زیرا «رسول‌خدا زمانی برانگیخته شد که مردم سنگ، صخره و مجسمه‌های چوبی را می‌پرستیدند، اما مهدی هنگامی قیام می‌کند که همه مردم برای مقابله با او، به تأویل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسل می‌شوند17

از سوی دیگر برخی نیز به نام دین و در لباس دین و به قصد براندازی دین و نظام دینی، تعالیم الهی را وارونه، و آن را مطابق با اهداف خود تفسیر می‌کنند. برای مثال احمد حسن البصری با ساخت، تحریف و تقطیع روایات، خود را فرزند، سفیر و جانشین امام مهدی معرفی می‌کند. جریان تشیع انگلیسی به مقدسات سایر مسلمانان (نه سایر ادیان!) توهین می‌کند و از این طریق موجب اختلاف و تفرقه میان مسلمانان می‌شود. این گروه که به ظاهر مانند همه شیعیان محب اهل‌بیت برای امام حسین اشک می‌ریزند، عزاداری می‌کنند، کربلا می‌روند و…؛ اما به جای شعور حسینی، بر شور بدون شعور تأکید می‌کنند و به جای تبلیغ و اشاعه اهداف امام حسین که همان مبارزه با ظلم و فساد بود، کاری با سیاست و اعلام برائت از دشمنان اصلی اسلام و قدرت‌های استکباری ندارند؛ بلکه شعائر حسینی را اموری وهن‌انگیز مانند قمه‌زنی، لطمه‌زنی و… معرفی می‌کنند. آنچه جالب توجه و مهم است اینکه ملکه انگلیس و سران این دولت با صرف هزینه‌های هنگفت و اعطای امکانات به رهبر و طرفداران این فرقه، از آنان حمایت می‌کنند.

۷. انزوای خوبان در جامعه پیشاقیام حسینی

وقتی ارزش‌های یک جامعه به ضد ارزش تبدیل شود و بالعکس، معیارهای سنجش افراد و جای خوب و بد عوض می‌شود؛ چنان‌که پیامبر اعظم فرمود: «هر گاه دو گروه از امت من صالح شوند، مردم [دیگر هم] صالح می‌شوند و هر گاه فاسد گردند، مردم فاسد می‌گردند: یکی حکّام و دیگری علما18 .» آن حضرت برای جلوگیری از ورود جریان نفوذ در این دو قشر، در روز غدیر (و البته در موارد متعدد دیگر) زمام حکومت پس از خود را به امام علی سپرد و بارها با گفتن جملاتی مانند «أنا مدینة العلم و علیّ بابها19 ،» امام علی را مرجع علم و چراغ هدایت قرار داد؛ ولی امت، امام علی را خانه‌نشین کردند. فاطمه که پیامبر در حقش فرمود: «از خشنودی فاطمه خدا خشنود، و به واسطه خشم او خدا خشمگین می‌شود. او بزرگ زنان جهان است20 ،» شهید شد. امام حسن مجبور شد با طاغوتی همچون معاویه صلح کند و امام حسین نیز به غربتی غم‌بارتر از غربت پدر، مادر و برادرش گرفتار شد. بعد از آنکه یزید دستور قتل امام حسین را به ولید داد، شبی امام کنار قبر جدّش رفت و با آن حضرت این‌چنین درد دل کرد: «من حسینم پسر فاطمه و پسر تو و پسر دختر تو. من همان سبط تو هستم که مرا در میان امت خود به جای گذاشتی. یا رسول‌الله! شهادت می‌دهم که این‌ها از من دست برداشتند، مرا ضایع نمودند و از من محافظت نکردند. این شکایتی بود که من به تو کردم تا هنگامی که تو را ملاقات نمایم21

این مهجوریت فقط در خاندان وحی خلاصه نشد و همواره مؤمنان راستین و یاران صدیق و باوفای اهل‌بیت مورد اذیت و آزارهای فراوانی قرار گرفتند. «معاویه به تمام عاملان خود در تمام بلاد نوشت که شهادت و گواهی هیچ یک از شیعیان امام علی و اهل‌بیتش را نپذیرند و به دنبال شیعیان عثمان و محبیّن او و اهل‌بیت و اهل ولایتش باشند22 .» بدن میثم تمار را به دار کشیدند و بعد از سه روز که زنده بالای دار بود، از بینی و دهانش خون جاری شد و به شهادت رسید23 . سمرة بن جندب، فرماندار بصره، هشت‌هزار نفر را کشت و می‌گفت اگر هشت‌هزار نفر دیگر را نیز به قتل برسانم، باکی ندارم24 .

۸. انزوای خوبان در جامعه پیشاقیام مهدوی

در روایتی که امیرالمؤمنین از پیامبر نقل می‌کند، وضعیت جامعه آخرالزمانی به گونه‌ای ترسیم شده است که دینداران حتی جرأت ندارند آشکارا نام خدا را بر زبان بیاورند: «زمین از ظلم و ستم پر شود تا جایی که نام خدا را در پنهانی به زبان بیاورند25 .» در چنین شرایطی است که بنا به فرموده پیامبر اعظم: «افراد با ایمان و صاحبان تقوا در میان ایشان ضعیف خواهند بود، اما افراد فاسق در میان آنها با شخصیت و محترم حساب می‌شوند26

نتیجه‌گیری

جامعه اسلامی پس از پیامبر به دلایل گوناگون که از مهم‌ترین آنها منزوی کردن اهل‌بیت بود، دچار انحرافات شد. این کژی‌ها به روند افزایشی خود ادامه داد تا جایی که امام حسین برای اصلاح امت اسلام قیام کرد و در این راه از جان خود، خانواده و یاران صدیق خویش گذشت. اگر چه خون امام حسین و یارانش، حیات اسلام را بیمه کرد و «در این ماه محرم و صفر که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرم و صفر را زنده نگه داریم27 ،» اما علف‌های هرز بدعت و تحریف همچنان تهدیدی برای جامعه اسلامی به شمار می‌رود؛ به گونه‌ای که «هر روز فاصله مردم از دین خدا و قرآن و روش پیامبر بیشتر شده، بسیاری از آموزه‌ها به فراموشی سپرده می‌شود یا تغییر پیدا می‌کند؛ به طوری که در روایات، قائم آل‌محمد به عنوان زنده‌کننده کتاب خدا و سنت پیامبر معرفی شده است… امیرالمؤمنین فرمود: … یحیی السنة و الفرض؛ احکام اسلام اعم از واجب و مستحب را زنده می‌کند و یا می‌فرماید: و یحیی میت الکتاب و السنة؛ و او تعالیم فراموش شده قرآن و سنت را زنده می‌سازد28

این شباهت وضعیت دو جامعه پیشاقیام حسینی و پیشاقیام مهدوی و نیز فراهم بودن شرایط، حرکتی انقلابی را به دست این دو امام بزرگوار رقم می‌زند. اگر چه قیام امام حسین به حسب ظاهر شکست خورد، اما با قیام امام مهدی، خون امام حسین و یارانش ثمر بخشیده، «ابرهای خرافه و انحراف از مقابل خورشید پر فروغ دین کنار زده شده و آموزه‌های اصیل الهی به مردم عرضه می‌گردد [تا جایی که] بر برخی گمان می‌کنند که ایشان دین جدیدی آورده است29


پی‌نوشت‌ها

  1. محمد بن علی صدوق؛ الامالی؛ ص ۱۵۲.
  2. این سخن امام می‌تواند مستندی بر مذمت نگه‌داری از حیواناتی مثل سگ در خانه که امروزه تبدیل به یک ارزش شده، باشد.
  3. احمد بن یحیی بلاذری؛ أنساب الأشراف؛ ج ۵، ص ۳۱۹.
  4. علی بن موسی ابن‌طاووس؛ اللهوف علی قتلی الطفوف؛ ص ۲۳.
  5. محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ ج ۵، ص ۴۰۳.
  6. محمد بن محمد مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ۲، ص ۵۰.
  7. ر.ک: ابوالقاسم خویی؛ معجم رجال الحدیث؛ ج ۹، ص ۱۱؛ ابوحنیفه دینوری؛ اخبار الطوال؛ ص ۲۱۰، ۲۵۴، ۲۲۹ و ۳۰۱.
  8. تذکر سه نکته مهم: الف) روایاتی که درباره آخرالزمان آمده است، به کل جهان نظر دارد و فقط کشورهای اسلامی ملاک نیست. ب) وضعیت ترسیم شده در روایات، وجه غالب جوامع را بیان می‌کند و بدین معنا نیست که همه انسان‌ها و جوامع به این وضع در خواهند آمد. ج) در توضیح بعضی از روایات، مثال‌هایی از وضعیت جهان معاصر زده شده است. این بدین معنا نیست که نویسنده قصد تطبیق علائم ظهور با حوادث جاری را دارد؛ بلکه فقط از باب ملموس شدن روایات است.
  9. علی بن ابراهیم قمی؛ تفسیر القمی؛ ج ۲، ص ۳۰۳؛ محمد بن شاه‌مرتضی فیض کاشانی؛ تفسیر الصافی؛ ج ۵، ص ۲۴؛ عبدعلی بن جمعه حویزی؛ تفسیر نور الثقلین؛ ج ۵، ص ۳۴.
  10. حسن بن علی ابن‌شعبه حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول؛ ص ۲۴۵.
  11. جعفر بن محمد ابن‌نما حلی؛ مثیر الأحزان؛ ص ۲۷.
  12. در بعضی روایات، علائم ظهور نشان‌دهنده وضعیت دنیا در آخرالزمان با اصطلاح «اشراط الساعة» (مقدمات قیامت) بیان شده است.
  13. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۲، ص ۳۷۵.
  14. مرتضی مطهری؛ حماسه حسینی؛ ج ۳، ص ۶۶.
  15. البته این کینه و دشمنی افزون بر حادثه کربلا، ثمرات دیگری چون صفین را هم به دنبال داشته است.
  16. جلال‌الدین سیوطی؛ تاریخ الخلفاء؛ ص ۱۶۷؛ سیدمرتضی فیروزآبادی؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة؛ ج ۳، ص ۳۱۹.
  17. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبة؛ ص ۲۹۷.
  18. حسن دیلمی؛ إرشاد القلوب إلی الصواب؛ ج ۱، ص ۷۰.
  19. محمد بن علی صدوق؛ عیون أخبارالرضا؛ ج ۲، ص ۶۶.
  20. حسن دیلمی؛ إرشاد القلوب إلی الصواب؛ ج ۲، ص ۲۳۲.
  21. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۴۴، ص ۳۲۷.
  22. احمد بن علی طبرسی؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ ج ۲، ص ۲۹۵.
  23. محمد بن محمد مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ۱، ص ۳۲۵.
  24. احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف؛ ج ۵، ص ۲۱۱.
  25. محمد بن حسن طوسی؛ الامالی؛ ص ۳۸۲.
  26. تاج‌الدین شعیری؛ جامع الأخبار؛ ص ۱۲۹.
  27. ر.ک: سیدروح‌الله موسوی خمینی؛ صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۳۳۰.
  28. علی یزدی حائری؛ الزام الناصب؛ ص ۲۴۱؛ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی؛ ینابیع المودة؛ ج ۳، ص ۱۹۱.
  29. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج البلاغة؛ تصحیح صبحی صالح؛ خطبه ۱۳۸.

فهرست منابع

* دکترای مطالعات تطبیقی ادیان، کارشناس ارشد مهدویت.

  1. ابن‌شعبه حرّانی، حسن بن علی؛ تحف العقول عن آل‌الرسول؛ چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ ق.
  2. ابن طاووس، علی بن موسی؛ اللهوف علی قتلی الطفوف؛ چاپ اول، تهران: جهان، ۱۳۴۸ ش.
  3. ابن‌نما حلی، جعفر بن محمد؛ مثیر الأحزان؛ چاپ سوم، قم: مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۶ ق.
  4. بلاذری، احمد بن یحیی؛ أنساب الأشراف؛ چاپ اول، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۷ ق.
  5. حویزی، عبدعلی بن جمعه؛ تفسیر نورالثقلین؛ تصحیح هاشم رسولی؛ چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ق.
  6. خویی، ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث؛ [بی‌جا]: مرکز نشر آثار الشیعة، [بی‌تا].
  7. دیلمی، حسن؛ إرشاد القلوب إلی الصواب؛ چاپ اول، قم: شریف رضی، ۱۴۱۲ ق.
  8. سیوطی، جلال الدین؛ تاریخ الخلفاء؛ چاپ اول، بیروت: دار ابن‌حزم، ۱۴۲۴ ق.
  9. شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ چاپ اول، قم: نشر هجرت، ۱۴۱۴ ق.
  10. شعیری، تاج‌الدین؛ جامع الأخبار؛ چاپ اول، قم: رضی، ۱۴۰۵ ق.
  11. صدوق، محمد بن علی؛ ألأمالی؛ چاپ پنجم، بیروت: الاعلمی، ۱۴۰۰ ق.
  12. ــــــــــــــــــــــ؛ عیون أخبارالرضا؛ چاپ اول، تهران: نشر جهان، ۱۳۷۸ ق.
  13. طبرسی، احمد بن علی؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ چاپ اول، مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ ق.
  14. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ چاپ دوم، بیروت: دار التراث العربی، ۱۳۸۷ ق.
  15. طوسی، محمد بن حسن؛ الأمالی؛ قم: دارالثقافة، ۱۴۱۴ ق.
  16. فیروز آبادی، سیدمرتضی؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة؛ [بی‌جا]: اسلامیة، [بی‌تا].
  17. فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی؛ تفسیر الصافی؛ مقدمه و تصحیح حسین اعلمی؛ چاپ دوم، تهران: مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ ق.
  18. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی؛ تحقیق طیب موسوی جزایری؛ چاپ سوم، قم: دارالکتاب، ۱۳۶۳ ش.
  19. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم؛ ینابیع المودة؛ چاپ اول، [بی‌جا]: دارالاسوة، ۱۴۱۶ ق.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ چاپ دوم، تهران: اسلامیة، ۱۳۶۲ ش.
  21. لطفی، محمدمهدی؛ دین جدید در عصر ظهور؛ چاپ اول، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، ۱۳۹۱ ش.
  22. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالأنوار؛ تهران: اسلامیة، [بی‌تا].
  23. مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی؛ چاپ بیست و سوم، [بی‌جا]: صدرا، ۱۳۷۴ ش.
  24. مفید، محمد بن محمد؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ چاپ اول، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.
  25. موسوی خمینی، سیدروح‌الله؛ صحیفه امام؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، ۱۳۷۸ ش.
  26. نعمانی، محمد بن ابراهیم؛ الغیبة؛ چاپ اول، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ ق.
  27. نوری، حسین بن محمدتقی؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ قم: مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۰۸ ق.
  28. یزدی حائری، علی؛ الزام الناصب؛ [بی‌جا]: مکتبة الرضی، [بی‌تا].

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=82509

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *