پیامبر(ص) اسوه صبر و استقامت
حجتالاسلام والمسلمین رمضان محمدی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
اشاره
رمز موفقیت هر فردى، در گروِ ایمان به هدف و استقامت و کوشش در راه رسیدن به آن است. منظور از استقامت که موضوع این نوشته است، استقامت ایمانی است که با بصیرت دینی همراه باشد و بر مدار دستورات الهی و زیر خیمه ولایت انبیا و اولیا باشد؛ زیرا هدفی که انسان به آن ایمان دارد و با بصیرت انتخاب کرده است، نهتنها برایش استقامت میکند که برای آن میجوشد و هزار راه بسته را میگشاید. پرچمدار استقامت، رسول خدا(ص) و یاران ایشان است و طرح این بحث، سبب خواهد شد که پیروان پیامبر(ص)، سیره آن حضرت را الگو قرار دهند.
مفهومشناسی استقامت
«استقامت» در لغت، به معنای پایداری و ایستادن و مصدر باب استفعال است. این کلمه به صورت مصدری (استقامت)، در قرآن نیامده است؛ اما به صورتهای اسم فاعلی و فعلی آن مانند: «استقاموا»، «استقم»، «استقیموا»، «استقیما» و «یستقیم» در قرآن تکرار شده است.
در اصطلاح، استقامتی بر مدار دستورات الهی است که در آن هیچ اعوجاجى نباشد. استقامت در دین، به این است که در عقاید، اخلاق و کردار، انحرافى از جاده شریعت صورت نگیرد؛۱ و به همین معنا است آنچه در قرآن کریم آمده است: «أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ؛۲ و [بدانید] این است راه راست من. پس، از آن پیروى کنید». به عبارت دیگر، معنای واژه استقامت، صبر در برابر سختیها، ستمناپذیرى و تسلیم نشدن در برابر جور و اجحاف، مقاومت و استواری در میدان مبارزه با نفس و تحمل مشکلات و مصائب، بر اساس شریعت است.
جایگاه و اهمیت استقامت
در فرهنگ دینی، استقامت از جایگاه و اهمیتى ویژهای برخوردار است. ترغیب معنادار مؤمنان به استقامت در برابر دشمنان از ناحیه قرآن و روایات دینی، بیانگر اهمیت آن است؛۳ بهگونهاى که بدون آن نمىتوان در کارزار درونى و بیرونى به پیروزى رسید. خدای متعال بارها از رسولان خود، از جمله از آخرین فرستاده خویش خواسته است که استقامت کنند.۴ مهمترین علتّ پیروزى یاران رسول خدا(ص) در میدانهاى کارزار، مانند جنگ: بدر، احد، خیبر و خندق، صبر و استقامت آنان بوده است.
خداوند در آیات فراوانی۵ به استقامت فرمان داده و آثار بسیاری برای آن ذکر کرده است. فرمان الهی به استقامت رسول خدا(ص) و یاران ایشان، نشان از اهمیت آن دارد. دو نمونه از این آیات عبارت است از:
۱. «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ؛۶ پس، همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند، [باید استقامت کنند]».
۲. «فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ؛۷ آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنانکه مأمور شدهای، استقامت نما».
استقامت رسول خدا(ص) در دعوت به اسلام
رسول خدا(ص) برای رساندن پیام الهی و تمام کردن حجت بر خلق، کوشش طاقتسوز و تلاش پایداری را انجام داد؛ بهگونهای که دعوت حضرت سرافرازانه در برابر گردنکشان کفار قریش قرار گرفت و آنان برنامههای کفرآلود خود را در تباهی دیدند. از این رو، بر آن شدند تا به پیامآور الهی و مؤمنان ضربه بزنند. به همین منظور، آنان را آماج تهمتهای گوناگون، استهزا، اذیت و شکنجههای سختی قرار دادند؛۸ تا آنجا که آیات متعددى در باره حالات رسول خدا(ص) هنگام استهزای کافران و فراخواندن آن حضرت به استقامت و بردباری نازل شد.۹ قلب مبارک رسول خدا(ص) در برابر این سختیها به درد میآمد؛ اما به تکلیف خود عمل میکرد و در راه ادای تکلیف استقامت میورزید و یارانش نیز به پیروی از او استقامت میکردند؛ تا اینکه رسول خدا(ص) در سال دهم بعثت با از دست دادن دو یار و همراه خویش (حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه(س))، فشارهای کفار مکه را بیش از هر زمان دیگری احساس مینمودند.۱۰
کفار قریش سعی کردند از فرصت فقدان بزرگترین حامیان پیامبر، بیشترین استفاده را برده و فشارهای بیشتری به آن حضرت وارد کنند. به همین جهت، رسول خدا(ص) و مسلمانان بیش از هر زمان دیگری، تحت فشار اذیت و تبلیغات حسابشده و غیرانسانی قریش قرار گرفتند. کفار قریش نخست دعوت پیامبر خدا(ص)، سپس شخص حضرت و بعد مؤمنان را هدف آماج حملات خود قرار دادند تا بتوانند، پیامبر و اسلام نوپا را از پا در آورده و پیروان او را پراکنده سازند.۱۱ در این هنگام بود که سوره هود بر رسول خدا(ص) نازل شد و دستور داد که آن حضرت و یارانش به استقامت خود ادامه دهند.۱۲
از ابن عباس نقل شده است: «مَا نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) آيَةٌ كَانَ أَشَدَّ عَلَيْهِ وَلَا أَشَقَّ مِنْ آيَةٍ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ؛۱۳ هیچ آیهاى بر پیغمبر(ص) شدیدتر و دشوارتر از آیه «استقامت کن آنچنانکه دستور یافتهای»، نبود». از آن حضرت پرسیدند که چرا به یکباره موهاى شما این مقدار سفید شد و نشانههاى پُیرى در شما نمایان گشت؟ حضرت فرمود: «شَيَّبَتْنِي سُورَةُ هُودٍ لِمَكَانِ قَوْلِهِ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ؛ سوره هود مرا پیر کرد به جهت این جمله که میفرماید: چنانکه امر شدهای، استقامت نما». سخنان رسول خدا(ص) در باره استقامت، نشان از جایگاه رفیع استقامت و دشواری آن است.
آیات قرآن در برخی موارد، شخص رسول خدا(ص) را مورد خطاب قرار داده و امر به پایداری نموده۱۴ و گاهی یاران آن حضرت۱۵ و در مواردی نیز از همه انسانها۱۶ استقامت ایمانی را طلب کرده است. البته چنانکه از آیات قرآنی بر میآید، خداوند متعال از انبیای قبلی نیز خواسته است که در راه برپایی توحید استقامت کنند.۱۷
ضرورت استقامت امت اسلامی
در اینجا سؤالی مطرح میشود مبنی بر اینکه رسول خدا(ص)، اسوه استقامت بود و در راه تبلیغ و ارشاد، جنگ و جهاد، انجام تکالیف الهى و بالاخره در تمام بیست و سه سال زندگى پس از بعثت، پایداری نمود؛ اما چرا با نازل شدن آیه ۱۱۲ سوره هود، آن حضرت فرمود که این آیه مرا پیر کرد؛ در حالی که مشابه این فرمان الهی در سوره شوری آیه ۱۵ نیز آمده بود؟ در پاسخ باید گفت: این بار سخن از «وَمَنْ تَابَ مَعَكَ» نیز بود. براى آنکه پیروزى، پیوسته باقی بماند، باید امتّ پیامبر نیز استقامت کند و حضرت نگران این امر بود که امت او در مقابل این بار سنگین، مسئولیت شانه خالی نماید. این اصل مسلّم است که همیشه نگهداشتن و حفظ دستاوردهای پیروزی، مهمتر از به دست آوردن آن است.۱۸ ممکن است سربازانی با یورش برقآسا سنگری را فتح کنند؛ اما نگهداشتن آن سنگر، نتیجه کار آنان را مشخص میکند و از فتح آن، مهمتر است.
بنابراین، در استقامت حضرت هیچ تردیدی وجود نداشت؛ اما ایشان نگران استقامت امت بود. امام خمینى(ره) در این باره مىنویسد: «شیخ عارف کامل شاهآبادى ـ روحى فداه ـ فرمودند: با اینکه این آیه شریفه در سوره شورى نیز وارد است، ولى بدون «وَمَنْ تَابَ مَعَكَ»، جهت اینکه حضرت سوره هود را اختصاص به ذکر دادند، براى آن است که خداى تعالى استقامت امّت را نیز از آن بزرگوار خواسته است و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد، و الاّ خود آن بزرگوار استقامت داشت؛ بلکه آن حضرت، مظهر اسم حکیم عدل است».۱۹
سخنان رسول خدا(ص) بعد از نزول آیه، نشان از اهمیت استقامت امت است که بعد از نزول آیه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ»، حضرت به امتّ خویش فرمود: «شَمِّرُوا شَمِّرُوا؛۲۰ یعنی دامن به کمر زنید، دامن به کمر زنید»! یعنى هنگام کار و تلاش بسیار است و جاى هیچ سستى و کوتاهى نیست. از آن پس، هرگز حضرت خندان دیده نشد.۲۱ گاهی نیز به صورت خصوصی از افراد میخواست تا مقاومت داشته باشند و میفرمود: «رَبِّيَ اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقِمْ».۲۲ یا میفرمود: «إِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامَ الصَّبْرِ، الصَّبْرُ فِيهِنَّ كَقَبْضٍ عَلَى الْجَمْرِ».۲۳
برخی از تفاسیر۲۴ سخن رسول خدا(ص) را که فرمود: آیه هود مرا پیر کرد، به جهت چهار دلیل و دستور مهمی دانستهاند که هر کدام بار سنگینى بر دوش انسان مىگذارد و آن عبارت است از: استقامت، اخلاص، رهبرى مؤمنان و عدم طغیان و تجاوز. بدون به کار بستن این اصول، پیروزى بر دشمنانى که از هر سو از داخل و خارج ما را احاطه کردهاند و از تمام وسایل فرهنگى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى بر ضدّ ما بهرهگیرى مىکنند، امکانپذیر نمىباشد.
رسول خدا(ص)، الگوی تمامعیار استقامت است. از این رو، یاران آن حضرت نیز با الهام از او، در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و تبلیغی، استقامتهای فوقالعادهای از خود بروز دادند. حضرت علی(ع) در خطبه ۵۶ نهجالبلاغه از مجاهدتهاى مخلصانه صحابه و استقامت و بردبارى آنان در برابر ناراحتىها و جهاد سخن گفته است.
عرصههای استقامت پیامبر(ص) و اصحاب ایشان
۱. عرصه اقتصادی
شعب ابوطالب، جلوهگاه استقامت حیرتانگیز اقتصادی رسول خدا(ص) و بنیهاشم است. قریش در عرصههای سیاسی شکست خورد و نتوانست مهاجران به حبشه را برگرداند و از طرفی نیز با مهاجرت عدهای از مسلمانان به حبشه، تعداد مسلمانان در مکه کم شده و فشار قریش بر مسلمانان زیادتر گشت و قریش ضمن فشارهای روحی و روانی و آزار و اذیتهای فیزیکی، دست به طرح محاصره اقتصادی با هدف ضربه زدن نهایی به بنیهاشم زد. حضرت ابوطالب برای حفاظت از رسول خدا(ص) و پایین آوردن فشار قریش، بنیهاشم و بنیعبدالمطلب را در شعب جمع کرد. از نظر اقتصادی، بنیهاشم آن قدر در تنگنا بودند که گاهی مواقع از گیاهان و برگ درختان استفاده میکردند و ناله جانکاه فرزندان بنیهاشم از بیرون شعب شنیده میشد؛۲۵ اما با استقامت، فشارهای اقتصادی قریش را تحمل نمودند و بدینسان، محاصره اقتصادی قریش را به شکست کشانیدند.۲۶
۲. عرصه نظامی
قریش در تمام جنگهایی که بر ضدّ رسول خدا(ص) به راه انداخت، توانست همپیمانان خودش را نیز با خود همراه سازد و یورشهای سنگینی را به مدینه انجام دهد. تعداد نفرات و تجهیزات نظامی رسول خدا(ص) در تمام نبردها، قابل مقایسه با نیروهای قریش نبود؛ اما مسلمانان در سایهسار استقامت و رهبری حکیمانه رسول خدا(ص) به چنان پیروزیهای سرافرازانهای رسید که موجب بهت و عبرت دیگران گشت؛ مثلًا در جنگ خندق رسول خدا(ص) در آغاز حفر خندق، مسلمانان را به تلاش و کوشش فراخواند و به آنان در صورت پایداری و استقامت، وعده پیروزی داد.۲۷
استقامت حضرت علی(ع) و برخی دیگر از یاران رسول خدا(ص) در جنگها، سبب نزول آیاتی از قرآن کریم شد و آنان را صابر و شاکر معرفی کرد.۲۸ صحابه با یادآوری استقامتهای دوران پیامبر، در جنگهای بعد از او نیز استقامت میکردند. ابوعقیل بن عبدالله که خود در جنگ حنین شرکت داشت، در سال دوازدهم در جنگ یمامه، هنگامى که مسلمانان مىخواستند عقبنشینى کنند، جنگ حنین را یادآور شد و آنان را به استقامت در برابر دشمن فراخواند و خود پس از رشادتهاى فراوان، در حالى که دستانش قطع شده بود، کشته شد.۲۹
جعفر بن ابیطالب در میدان جنگ موته جراحتهاى بسیارى برداشت،۳۰ هر دو دست او قطع شد و قبل از شهادتش به منظور نشان دادن پایدارى و استقامت و تحریض مسلمانان، اسب خویش به نام سبحه را پى کرد.۳۱
۳. عرصه سیاسی
نمونه بارز فشارهای سیاسی قریش در مکه، فرستادن عالیترین و حیلهگرترین مردان سیاسی خود به سرپرستی عمرو بن عاص به حبشه است.۳۲ آنها با حیلهگری تمام سعی در برگرداندن مهاجران حبشه برآمدند؛ اما با درایت و استقامت جعفر بن ابیطالب، هیئت سیاسی قریش شکستخورده و سرافکنده به مکه برگشت و مهاجران با کمترین امکانات مادی در حبشه ماندند و قریشان نیز وقتی اراده استوار مسلمانان را دیدند، از فشار خود نسبت به منع مهاجرت آنان کاستند.۳۳
در مدینه نیز رسول خدا(ص) بعد از تشکیل حکومت، از ناحیه گروههای مختلفی در فشار سیاسی قرار گرفت و با پیمانشکنی آنان مواجه شد. منافقان و بیماردلان۳۴ مدینه از طرفی، و قبایل مختلف یهود نیز از طرف دیگر، با قریش همپیمان شدند۳۵ و آن حضرت را به لحاظ سیاسی در تنگنا قرار دادند؛ اما استقامت آن حضرت به همراه یارانش، باعث شد که از همه این بحرانها و فشارها عبور نمایند و در نتیجه، پیروز این میدان شوند.
۴. عرصه تبلیغی
رسول خدا(ص) از روزی که به رسالت مبعوث شد، در جهت ابلاغ دین خداوند متعال با سختیهای فراوانی مواجه شد؛ اما استقامت آن حضرت تا حدّی بود که خدای بلندمرتبه فرمود: «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا؛۳۶ شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیرىِ [کار]شان تباه کنى». و در آیه دیگر فرمود: «مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى؛۳۷ قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى».
هنگامی که رسول خدا(ص) دعوتش را آشکار کرد و به نفی بتها پرداخت، سران کافر قریش نزد حضرت ابوطالب رفتند و از او خواستند که برادرزادهاش را از عیبجویى خدایان قریش باز دارد؛ وگرنه به آزار او خواهند پرداخت. وقتی ابوطالب(ع) سخنان سران قریش را با پیامبر در میان گذاشت، حضرت(ص) فرمود: «لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِي يَمِينِي وَالْقَمَرُ فِي شِمَالِي مَا تَرَكْتُ هَذَا الْقَوْلَ حَتَّى أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَهُ؛۳۸ اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند، هرگز از دعوت خود دست برنمىدارم؛ تا اینکه آن را انتشار دهم یا در راه آن کشته شوم».
پس از این استقامت و موضعگیرى صریح و استوار آن حضرت، ابوطالب که خود نمونه استقامت بود، از آن حضرت خواست به راهش ادامه بدهد. پس از این استقامت شخص رسول خدا(ص)، سران قریش مانند: ابوجهل، ابوسفیان، امیة بن خلف و ابولهب، سختترین آزارها را به رسول خدا(ص) و یاران ایشان رساندند؛ اما آنان با استقامتِ تمام در مقابل کفار ایستادند.
نمونههایی از استقامت اصحاب رسول خدا(ص)
۱. استقامت خبّاب بن ارت
خبّاب بن ارت، از قبیله بنىتمیم بود که شغل آهنگرى داشت و در جاهلیت شمشیر مىساخت. او در جنگی اسیر شد و شخصی از قبیله خزاعه او را خرید و پس از مدتى آزادش کرد. در همان زمان، خبر دعوت مخفى رسول خدا(ص) را شنید و از نخستین کسانی بود که مسلمان شد. برخی او را ششمین مسلمان و از نخستین کسانی دانستهاند که مسلمانی خود را اظهار کرده است.۳۹
خبّاب به جرم مسلمانى و عشق به رسول خدا(ص)، سختترین شکنجهها را تحمل کرد و در آن دوران سخت، هر چه او را شکنجه کردند، بر استقامت و ایمانش افزوده شد.۴۰ در یک روز، هفت بار پیاپى شکم او را سوزاندند. روزى ابوسفیان به خدمتکارانش فرمان داد که آهنى را در کوره سرخ کنند و روى سر خباّب بگذارند. وقتى پیامبر از این ماجرا آگاه شد، او را دعا کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ أَعِنْ خَبَّابًا؛ خدایا! خبّاب را یارى کن». سردمداران قریش، زرهى آهنین بر او میپوشانیدند و او را در آفتاب داغ مینهادند تا از ایمان و عقیده خود دست بردارد؛ ولى او در تمام این مدت، استقامت کرد. در باره شکنجههاى وحشیانهاى که بر او رفته، خود گفته است: یکبار آتشى روشن کردند و مرا به پشت روى آن خواباندند و آن قدر صبر کردند تا پوست و گوشتم را سوزاند.۴۱
خبّاب پس از رحلت پیامبر(ص) در کنار على(ع) ماند و صادقانه در جنگهاى آن حضرت به جز صفّین که سخت بیمار بود، حضور داشت. او در سال ۳۷ هجرى به سن ۷۳ سالگى درگذشت. امیر مؤمنان، على(ع) بر مزار او ایستاد و گریست و برترین توصیفها را در بارهاش بیان کرد.
۲. استقامت بلال بن رباح حبشی
نمونه دیگر این استقامت که تاریخ هرگز پایداری و استقامت او فراموش نکرده، استقامت بلال بن رباح حبشی، غلام امیة بن خلف است که زیر آفتاب سوزان مکه، تحت شدیدترین شکنجهها قرار میگرفت و به جز فریاد «أَحَدٌ، أَحَدٌ»، صدایی دیگر از وی شنیده نمیشد. استقامت بلال، چنان اطرافیان را تحت تأثیر قرار میداد که ورقة بن نوفل مسیحی میگفت: «اگر این بلال در حالی که خدا را میخواند، بمیرد، قبر او را زیارتگاه خود قرار داده و به آن تبرک میجویم».۴۲
۳. نمونههای دیگر از استقامت یاران رسول خدا(ص)
در منابع تاریخی یاد شده است؛ مانند: عامر بن فُهَیره، زنّیره، اُمّ عُبَیس، نَهْدِیّه و دخترش که بردگانِ شکنجهشده قریش بودند.۴۳ سران قریش برای بازداشتن تازهمسلمانان از اسلام، رفتار کینهتوزانهای با آنان در پیش گرفتند و گاه استقامت یاران رسول خدا(ص) در برابر شکنجه مشرکان منجر به شهادت آنان میشد. استقامت یاسر و سمیه، از وابستگان بنیمخزوم۴۴ زیر شکنجه دشمنان، به شهادت آن دو انجامید. ابوجهل، زِنّیرِه، کنیز بنیمخزوم را چنان شکنجه کرد که نابینا شد؛ ولی او پایداری و استقامت خود را از دست نداد.۴۵
اینها، تنها نمونههایی از استقامت یاران آن حضرت در ابتدای بعثت است که هنوز شناخت کافی از اسلام نداشتند.
۴. استقامت علی(ع)
بارزترین و عالیترین نمونه استقامت در بین یاران رسول خدا(ص)، که توانست استقامت حقیقی را در عمل آشکار کند، پایداری و استقامت حضرت علی(ع) است که در تمام دوران دعوت رسول خدا(ص) مردانه دفاع کرد و نهراسید؛ بهویژه در جنگهای رسول خدا(ص) با کفار و یهود، اگر نبود استقامتهای بینظیر و مثالزدنی ایشان، اسلام بهزودی استوار نمیگشت و آیین الهی فراگیر نمیشد؛ چنانکه فداکاری و استقامت ابوطالب نیز در پشتیبانی از رسول خدا(ص) در مکه، مثالزدنی بوده است. ابن ابیالحدید در این باره میگوید:
فَلَوْلَا أَبُو طَالِبٍ وَابْنُهُ لَمَا مَثُلَ الدِّينُ شَخْصًا فَقَامَا
فَهَذَا بِمَكَّةَ آوَى وَحَامَى وَهَذَا بِيَثْرِبَ حَامَ الْحُسَامَا
«اگر ابوطالب و فرزندش نبودند، هرگز دین اسلام تجسم نمىیافت و برپا نمىایستاد؛ آن (ابوطالب)، در مکه پناه داد و حمایت کرد و این (علی)، در مدینه تا پاى جان جنگید».
آثار استقامت
در روایتی، امام صادق(ع) در باره استقامت فرموده است: «جَاءَ جَبْرَئِيلُ إِلَى النَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ بِهَدِيَّةٍ لَمْ يُعْطِهَا أَحَدًا قَبْلَكَ قَالَ قُلْتُ وَمَا هِيَ قَالَ الصَّبْرُ؛۴۶ جبرئیل به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، خداوند مرا با هدیهاى به سوى تو فرستاده است که چنین هدیهاى را به کسى پیش از تو نداده است. رسول(ص) عرض کرد: آن هدیه چیست؟ گفت: صبر و استقامت است».
بخشی از آثار و پیامدهای این نوع استقامت، در فرهنگ قرآنی عبارت است از:
۱. آنان اهل بهشتاند و به سوى آن جایگاه پرشکوه و پرنعمت و زیبا هدایت خواهند شد؛ «أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ».
۲. و در آن بهشت، همیشه ماندگار خواهند بود و از نعمتهاى بسیار خدا بهرهمند خواهند گردید؛ «خَالِدِينَ فِيهَا».
۳. و این نعمت پرشکوه به پاداش عبادت و نیایش و در برابر کارهایى است که شایستهکرداران در زندگى خویش انجام مىدادند؛ «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».
۴. به واسطه این استقامت، ملائکه الهی بر آنها نازل میشوند.۴۷
۵. ولایت خدای تعالی و ائمه اطهار(ع).۴۸
۶. آرامش و ایمنی از ترس و اندوه.۴۹
۷. بهرهمندی از روزی فراوان و سایر برکات الهی در دنیا.۵۰
۸. بهرهمندی از بهشت جاودان الهی در آخرت.۵۱
۹. افزون بر این، دریافت بشارتهای فرشتگان الهی، پیروزی، رستگاری و محبت الهی نیز از آثار استقامت است که از آیات قرآنی استفاده میشود.
در قرآن کریم براى بیان جایگاه و اهمیت استقامت و تربیت آدمیان بر این اساس، در پنجاه آیه به صبر و پایداری توصیه و تشویق شده و انسانهاى صابر، محبوب حق معرفى شدهاند و نتایج و آثار شگفت آن نیز یادآورى شده است.۵۲ از جمله این موارد میتوان به آیات سورههای: رعد، آیه ۲۴؛۵۳ نحل، آیه ۱۲۶۵۴ و سجده، آیه ۲۴۵۵ اشاره کرد. قرآن کریم همچنین شرط نصرت و پیروزى را صبر و استقامت معرفى مىکند.۵۶
علاوه بر قرآن، در روایات دینی در منزلت کسانی که استقامت ایمانی داشته باشند، آمده است:
«يَا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِيعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَلَظَلَّتْ عَلَيْهِمُ الْغَمَامُ وَلَشَرَقُوا نَهَارًا وَلَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَلَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَيْئًا إِلَّا أَعْطَاهُمْ؛۵۷ اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت بورزند، فرشتگان با آنان مصافحه مىکنند و [به هنگام آفتاب] ابرها بر سرشان سایه مىاندازند و روزهایشان آفتابی میشود (یعنی باران نیز شب میبارد تا روز آنها آفتابی باشد) و از بالاى سر و زیر پا برایشان روزى مىفرستد و هیچ درخواستى از خدا نمىکنند، مگر اینکه به آنها عطا مىکند».
در روایت دیگری آمده است: «وَلَوْ أَنَّ شِيعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَسَمِعْتُمْ مَنْطِقَ الطَّيْرِ».۵۸ امام صادق(ع) فرموده: «إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ لَمْ يَزَالُوا مُنْذُ كَانُوا فِي شِدَّةٍ أَمَا إِنَّ ذَلِكَ إِلَى مُدَّةٍ قَلِيلَةٍ وَعَافِيَةٍ طَوِيلَةٍ؛۵۹ اهل حق، پیوسته در سختى بودهاند؛ اماّ بدان که سختى، مدتى کوتاه دارد و عاقبت کار، با آسایش طولانى همراه است».
عوامل استقامت
استقامت نیز مانند هر مسأله دیگری، ممکن است عوامل و موانعی داشته باشد. عواملی مانند: یاد خدای تعالی،۶۰ یادآوری پاداش استقامت و پایداری در جهاد با دشمنان،۶۱ مژده به بهشت از سوی فرشتگان،۶۲ یادآوری امدادهای الهی مانند آنچه در جنگ بدر و حنین اتفاق افتاد،۶۳ ایمان۶۴ و توکل به خدای تعالی،۶۵ شبزندهداری،۶۶ دعا و نیایش، آگاهی و بصیرت و نیز توجه و تمسک به قرآن کریم، موجب استقامت مؤمنان شود. در این میان، شاید عامل بصیرت از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد و به همین دلیل، در روایات آمده است: «لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْرِ؛ پرچم دین را نمیتواند حمل کند و این بار سنگین را به دوش بکشد، مگر کسی که همراه استقامت ایمانی، بصیرت دینی را هم داشته باشد».
پینوشتها
۱. طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش، ج ۱، ص ۱۱۸.
۲. سوره انعام، آیه ۱۵۳.
۳. سوره بقره، آیه ۲۱۴؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۹و ۱۴۴؛ سوره انفال، آیه ۱۵و ۴۵.
۴. سوره هود، آیه ۱۱۲.
۵. از جمله این آیات میتوان به سورههای: سوره فصلّت، آیه ۳۰؛ سوره احقاف، آیه ۱۳؛ بقره، آیه ۲۵۱؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴۰ و ۱۴۸؛ سوره انفال، آیه ۴۵؛ سوره صف، آیه ۴؛ سوره ممتحنه، آیه ۴؛ سوره یونس، آیه ۷۱؛ سوره یوسف، آیه ۲۳، ۲۵ و ۳۲؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۷ و سوره نحل، آیه ۱۰۲ اشاره کرد.
۶. در این آیه، به دلیل منزلت و مقام رسول خدا(ص)، آن حضرت را جداگانه نام برد؛ ولی مقصود از توبه در این آیه، اصل ایمان آوردن است که امر به استقامت در راه ایمان شده است.
۷. سوره شوری، آیه ۱۵.
۸. محمد بن عبدالله، ابن سید الناس، بینا، بیتا، ج ۱، ص ۱۳۲.
۹. براى نمونه، ر.ک: ابن هشام، السيرة النبویة: به کوشش محمد محیی الدین، مصر: مکتبة محمد علی، ۱۳۸۳ق، ج ۱، ص ۱۰ و ۱۷؛ سوره یس، آیه ۳۰.
۱۰. طبرسی، إعلام الورى، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اوّل، ۱۴۱۷ق، ج ۱، ص۵۳؛ هاشم معروف، سيرة المصطفى، بیروت: دار التعارف، ۱۴۱۸ق، ص ۱۹۹.
۱۱. اربلی، کشف الغمة، تبریز: مکتبة بن هاشم ، ۱۳۸۱ش، ج ۱، ص ۳۸۷.
۱۲. در جریان انقلاب اسلامی، استقامت مردم غیور قم و سایر شهرها بود که خداوند متعال پیروزی را نصیب آنان کرد. امروز نیز استقامت حزب الله لبنان و شیعیان بحرین، نمونههای بارز استقامت در راه دین به شمار میروند.
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۱ق، ج ۸، ص ۴۵۲.
۱۴. «وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ».
۱۵. «وَمَنْ تَابَ مَعَکَ».
۱۶. «فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ».
۱۷. «فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ».
۱۸. دلشاد تهرانى، مصطفى، سیره نبوى «منطق عملى»، تهران: انتشارات دریا، ۱۳۸۵ش، ج ۱، ص ۷۲۲.
۱۹. خمینی، روح الله، چهل حدیث، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ص ۱۷۲.
۲۰. شوکانی، محمد بن على، فتح القدیر، دار الکتب العلمية، ج ۲، ص ۵۳۲؛ طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم: جامعة المدرسين، ۱۴۱۲ق، ج ۱۱، ص ۸۸؛ محمدی ریشهری، محمد، ميزان الحکمة، قم: دار الحدیث، ۱۴۱۸ق، ج ۳، ص ۲۴۲۴.
۲۱. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوى «منطق عملى»، پیشین، ج ۱، ص ۷۲۲.
۲۲. محمدی ریشهری، محمد، ميزان الحکمة، پیشین، ج ۳، ص ۲۴۲۴.
۲۳. بخاری، التاریخ الکبیر، ترکیا: المکتبة الإسلامية، ج ۸، ص ۴۲۸.
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسير کتاب الله المنزل، پیشین، ج ۷، ص ۸۰ – ۸۲.
۲۵. حلبی، علی بن برهان الدین، السيرة الحلبية، بیروت: دار احیاء التراث العربى، ج ۱، ص ۳۳۷.
۲۶. طبری، تاریخ الطبری، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج ۲، ص ۳۴۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت: دار الکتب العلمية، ۱۴۱۸ق، ج ۳، ص ۹۷.
۲۷. واقدی، المغازی، به کوشش مارسدن جونس، بیروت: اعلمی، ۱۴۰۹ق، ج ۲، ص ۴۴۴.
۲۸. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تحقیق محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامى، ۱۴۱۰ق، ص ۴۸۱.
۲۹. ابن حبان، محمد، تاریخ الصحابه، تحقیق بوران الضناوى، بیروت: دار الکتب العلمية، ص ۱۰۹.
۳۰. ابن عبدالبر، ابوعمرو یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دار الجیل، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج ۱، ص ۲۴۲.
۳۱. مرزوقى، احمد بن محمد، کتاب الازمنة والامکنة، بیروت: دار الکتب العلمية، ۱۴۱۷ق، ص ۵۲۰.
۳۲. ذهبی، تاریخ الإسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۱۸۸؛ صالحی شامی، سبل الهدى، تحقیق عادل احمد عبدالموجود، بیروت: دار الکتب العلمية، چاپ اولّ، ۱۴۱۴ق، ج ۲، ص ۳۱۳.
۳۳. آیه ۴۱ سوره نحل، به جهت این استقامت مهاجران نازل شد و به آنان وعده بهشت داد.
۳۴. ابن عبدالبر، الاستیعاب، پیشین، ج ۱، ص ۳۸۰.
۳۵. جهت اطلاع از خیانت بنیقریظه، برای نمونه ر.ک: ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۲، ص ۵۷.
۳۶. سوره کهف، آیه ۶.
۳۷. سوره طه، آیه ۲.
۳۸. بلاذری، انساب الأشراف، پیشین، ج ۱، ص ۲۳۰.
۳۹. همان، ص ۱۷۱.
۴۰. مقریزی، امتاع الأسماع، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت: دار الکتب العلمية، ۱۴۲۰ق، ج ۹، ص ۱۰۸.
۴۱. همان.
۴۲. ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسد الغابة، بیروت: دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص ۲۴۳.
۴۳. ابن قتیبه، المعارف، تحقيق ثروت عکاشة، القاهرة: الهيئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۲م، ص ۱۷۷.
۴۴. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، ۱۴۱۵ق، ج ۲، ص ۲۸؛ سهیلی، التعریف والاعلام، به کوشش محمد علی، طرابلس: کلية الدعوة الاسلامية، ۱۴۰۱ق، ص ۱۷۲.
۴۵. بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج ۱، ص ۲۲۲-۲۲۱.
۴۶. صدوق، معانی الأخبار، تحقیق علی أکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسين، ۱۳۷۹ق/ ۱۳۳۸ش، ص ۲۱۰.
۴۷. سوره فصلت، آیه ۳۰: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ… ».
۴۸. کوفی، تفسیر فرات، پیشین، ص ۵۰۹.
۴۹. سوره فصلت، آیه ۳۰: «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا».
۵۰. سوره جن، آیه ۱۶: «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا».
۵۱. سوره فصلت، آیه ۳۰: «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ».
۵۲. دلشاد تهرانی، سیره نبوى «منطق عملى»، پیشین، ج ۱، ص ۱۷۱.
۵۳. «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».
۵۴. «وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».
۵۵. «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا».
۵۶. سوره انفال، آیه ۶۵: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا».
۵۷. حرانی، تحف العقول، به کوشش علی اکبر غفاری، قم: نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق، ص ۳۰۲.
۵۸. ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، تصحیح علوان، نبیل رضا، قم: انصاریان، ۱۹۱۹م، ص ۱۷۷.
۵۹. کلینی، الکافی، تصحیح على اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الکتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۲۵۵.
۶۰. سوره انفال، آیه ۴۵: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا».
۶۱. سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
۶۲. سوره فصلت، آیه ۳۰.
۶۳. سوره انفال، آیه ۱۱.
۶۴. سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
۶۵. سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
۶۶. سوره مزمل، آیه ۵-۱۰.