“دربارهء حقوق طبیعی به زودی صحبت خواهیم نمود ولی آنچه باید به اجمال درباره این دلیل گفت این است که چگونه عقل، حکم به آزادی انسان در پذیرش دین-بر فرض قبول حق طبیعی-مینماید؟به تعبیر دیگر ملاک حکم عقل چه میباشد و از نظر عقلی چه محذوری پیش میآید اگر این حکم را معتقد نشویم؟ 4. با این توصیف اگر معتقد بشویم که انسان در انتخاب دین در دنیا آزاد میباشد و از طرف والیان و جانشینان خداوند در روی زمین قابلیت پیگرد قانونی را ندارد آیا نقض غرض نمیباشد؟او که جهان و انسان را برای عبادت و نیل به شناخت و معرفت خلق نموده است همانطوری که فرمود: و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون 13«و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند». در اصول میباشد به گونهای که در اینکه به چه اوامری ارشادی و چه اوامری مولوی گفته میشود نیز چندگانی وجود دارد همان طوریکه مرحوم مظفر در اصول الفقه میفرماید: «إنه لو ورد من الشارع أمر فی مورد حکم العقل کقوله تعالی أطیعوا الله و الرسول فهذ الأمر من الشارع هل هو أمر مولوی أی أنه أمر منه بما هو مولی أو أنه أمر إرشادی أبی أنه أمر لأجل الإرشاد إلی ما حکم به العقل أی أنه أمر منه بما هو عاقل و بعبارة أخری ان النزاع هنا فی أن مثل هذا الأمر من الشارع هل هو أمر تأسیسی و هذا معنی أنه مولوی أو أنه أمر تأکیدی و هو معنی أنه إرشاد لقد وقع الخلاف فی ذلک». اکنون که آزادی،دارای حد و مرز میباشد باید به بررسی پرداخت که آیا این آزادی،در دین نیز تخصیص خورده است یا خیر و بر آن اقامه دلیل نمود نه اینکه به صرف اینکه انسان دارای آزادی است حکم به آزادی او در انتخاب دین نیز نمود.”





