بسمه تعالی
او نبی را أشبهالناس است هم در خَلق و خُلق
این پیمبر بعثتش فی یومِ عاشورا شود
دوشنبه مؤرخ ۱۴۰۳/۴/۲۵ همزمان با برگزاری مراسم باشکوه سوگواری اسوه و الگو حریت و آزادگی، سرور جوانان بهشت، حضرت أباعبدالله الحسین علیه السلام، شاهد اجرای سمینار علمی ” بررسی سیره علمی و عملی حضرت علی اکبر علیه السلام ” در دارالعلوم حسنیه ویژه خواهران با حضور جماعت کثیری از بانوان دین مدار و دینپرور شهر مزارشریف، توسط طلاب مستعد اين مرکز هریک:
خانم نجمه علی زاده، خانم خدیجه امیری بودیم.
اما اینک به اختصار می پردازيم به موضوعات ارائه شده در این سمینار:
«حضرت علی اكبر (ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر پاکش، لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است. او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد .
علی که هفت ساله شد، به تمرین های فکری و آموزش های دینی پرداخت و با مراقبتهای صحیح سنجیده پدر بنیانهای اعتقادی در روان او و شیوه های رفتاری در اعمال او رشدی بیشتر یافت. روزی پدر، عبدالرحمان را به آموختن سوره حمد به فرزندش گمارد. وقتی آموزش تمام شد و علی در حضور پدر سوره حمد را قرائت کرد، پدر، هدایای فراوان به عبدالرحمان بخشید. آنگاه به اطرافیان که از این همه بذل و بخشش تعجب کرده بودند، فرمود: «این هدایا توان برابری عطای معلم علی را ندارد که در برابر تعلیم قرآن، همه هدایا ناچیز است».
علی در جوانی با ویژگی های اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می شود، نکته هایی است که بیتردید با مطالعه و رد شدن تاثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سر صبر و تامل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم.علی صفات جدّ خود را می دانست، از این رو، همواره در آینه اخلاق و رفتار او نظر می کرد و خود را بدان صفات می آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود؛ ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی داشت. در زندگی آسانگیر، ملایم و خوشخو بود، به روی کسی خیره نمی شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم می دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیاطلبان احترام چشمگیری نداشتند نشست و برخاست می کرد، با آنان همسفر می شد.
هرگز عیب جویی نمی کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می کرد. تمامی انسانها را بندگان خدا می دانست و از تحقیر آنان خودداری می ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می آورد، به دیگران به ویژه نیازمندان انفاق می کرد. به عیادت بیماران می رفت.برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود و مسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می داد. امور دنیوی و اضطراب های مادی او را متزلزل نمی ساخت.زندگی علی ساده بود و در آن از تجمل و اسراف اثری دیده نمی شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره مند می شدند از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت.
در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی ساخت. در اجرای عدالت و دفاع از حق، قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می شتافت و در برابر ظالمان می ایستاد. تا حق را به صاحبش برنمی گردانید، آرام نمی گرفت. به دانش اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی خبری باز می داشت. به پاکیزگی و آراستگی علاقه ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می شد. از این رو همواره بر تمیزی لباس و بدن اهتمام می ورزید. بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت. نه تنها بر انسان بلکه باحیوانات نیز محبت داشت و با مهربانی و انصاف با آنان رفتار می کرد. آنان که قیافه ظاهری و سیمای به نور نشسته علی را دیده اند،چهره وی را این گونه ترسیم کرده اند:
قیافه اش بسیار با ابهت بود و چون ماه تابان میدرخشید. به زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. چون به طرف کسی بر می گشت با تمام بدن بر می گشت. نگاهش به زمین بود تا به آسمان.
کلام شیرین، بیان روان، ادب بسیار در برابر پدر و مادر، اطاعت بیچون و چرا از مقام ولایت و دلدادگی به حقیقت، برگی دیگر از زندگانی زرین علی اکبر بود. این ویژگیها چون با فروتنی او همراه می شد، نگاه تحسین آمیز همگان را به دنبال داشت.
درباره شخصیت علی اكبر(ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.
در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشکر خطاب كرد و فرمود: « یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله……. ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.» بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.
به هر روی علی اكبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می كرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین (ع) در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر(ع) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اكبر(ع) سوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم. علی اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مباركش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوك نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونینش را در بغل گرفت، فرمود: ولدی علی! عَلَی الدّنیا بعدك العفا؛ (فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)
در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.
مقبره حضرت علی اكبر (ع) در كربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین (ع) است.