پرسش:

در آیه 7 از سوره رعد گفته شده (تو فقط منذر هستی و هر قومی هدایت‌گری دارد)، اما در آیات دیگری مثل توبه آیه ۳۳ و فتح آیه ۲۸ گفته شده (رسولش را با هدایت فرستاد)؛ آیا این آیات با هم تناقض ندارند؟

پاسخ:

یک وقت کسی پرسشی مطرح می‌کند و جویای پاسخ می‌شود تا بیشتر و بهتر بداند؛ اما یک موقع کسی به دنبال «تناقض» در کلام خدا می‌گردد و با استناد به دو آیه، زود می‌پرسد: «آیا تناقض ندارند؟!» گویی آیات را برای یافتن تناقض می‌خواند!

پیش از هر پاسخی، باید از او پرسید: «شناخت و ایمان شما به خدا، نبوت و وحی چگونه است؟ آیا به نظر خودتان، ممکن است که در کلام خدا تناقض وجود داشته باشد، آن هم تناقضی که او خودش ندانسته و بنده‌اش تشخیص داده است؟!»

الف – معرفی هر کسی یا هر چیزی، از زوایای گوناگون صورت می‌پذیرد؛ مثل این است که در موقفی بگویند: «آقای فلانی، پدر است» و در موقفی دیگر به همان شخص اشاره کنند و بگویند: «این آقا، فرزند پسر است» و بعد کسی بگوید: «آیا این دو تعریف، متناقض نیستند؟!»

خداوند متعال در معرفی خودش، در آیاتی می‌فرماید که رحمان و رحیم، عفو و غفور است و در آیاتی می‌فرماید که شدید العقاب و منتقم است؛ حال آیا می‌شود گفت که در معرفی خودش، تناقض وجود دارد؟!

ب – نباید یک آیه را به صورت گزینشی، در برابر یک آیۀ دیگر قرار داد و پرسید: «آیا تناقض ندارند؟!»، بلکه باید مجموعه را مطالعه نمود تا شناخت کامل‌تری حاصل گردد.

در یک آیه می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا – و تو را جز بشارتگر و بيم‏ دهنده نفرستاديم» (الفرقان، 56) – در آیۀ دیگری می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ – و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم» (الأنبیاء، 107) – در آیۀ دیگری می‌فرماید: «وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا – و ما تو را پیامبری برای همه مردم (انسان‌ها) فرستادیم» (النساء، 79) و در آیۀ دیگری می‌فرماید:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (الصف، 9)

– اوست كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند هر چند مشركان را ناخوش آيد.

آیا این آیات با هم تناقض دارند، یا هر کدام وجهی از وجوه رسالت و رسول را معرفی می‌نمایند؟!

ج – به آیات متعدد در معرفی قرآن مجید دقت نمایید. در یک آیه می‌فرماید: این قرآن از امّ الکتابی نزول یافته که نزد ما علیم و حکیم است: «وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» (الزّخرف، 4) – «یس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» (یس، 1 و 2)؛ در آیات دیگری می‌فرماید که تذکری است برای همگان: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ – اين [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست» (ص، 87) – در آیۀ دیگری می‌فرماید که برای مؤمنان هدایت کننده و رحمت است «هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ» (فصلت، 44) – در آیۀ دیگری می‌فرماید: اگر چه برای هدایت همگان فرستاده شده، اما فقط اهل تقوا را هدایت می‌کند: « ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» (البقره، 2) – در آیۀ دیگری می‌فرماید که برای همگان تبیین است، و برای مؤمنان هدایت و موعظه است: «هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ» (آل عمران، 138) – و در آیۀ دیگری می‌فرماید: این قرآنی که برای هدایت همگان نازل شده، «برای مؤمنان شفا و رحمت است، ولی بر ظالمان، جز بر خسران‌شان نمی‌افزاید: (الإسراء، 82)

حال آیا این آیات با هم تناقض دارند، یا هر کدام به وجهی از قرآن کریم و آثار آن اشاره دارتد؟!

منذر و هاد

  • إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ– تو تنها بيم دهنده‏‌ای، و برای هر گروهی هدايت كننده‌ای است‌» (الرّعد، 7)

هدایت کننده فقط خداوند سبحان است و ما بقی وسیله و واسطه هستند و مقصود از «هَادٍ» در این آیه، رهبری می‌باشد. هر قومی، رهبری دارد، یا به تعبیری دیگری، هر امّتی، امامی دارد که برای رسیدن به اهداف و هدف غایی، از او پیروی می‌کند.

الف – اگر آیه را تقطیع نکنیم و کامل بخوانیم، متوجه می‌شویم در پاسخ به کفاری است که توقع معجزات گوناگون داشتند؛ لذا می‌فرماید: تو را نفرستادیم که به خواست آنها برایشان معجزه بیاوری، بلکه برای انذار از عواقب انحراف فرستادیم؛ واقع این است هر قومی، هدایت کننده و امامی دارد که از آن تبعیت می‌کند و اینها که می‌گویند، همه بهانه است، برای تمرد از پیروی!

ب – تکلیف و مأموریت در پیامبری این است که همگان را مخاطب سازد، دعوت عمومی نماید و به همگان بشارت و انذار دهد. مخاطب این دعوت عمومی، هم ابوسفیان است و هم امیرالمؤمنین علیه السلام و هم تمامی مردمان تا آخر الزّمان؛ اما وظیفۀ «هادی» آن است که پذیرندگان دعوت را به پیش ببرد و به هدف برساند.

نه تنها تمامی پیامبران از سوی حق تعالی برای هدایت بندگانش فرستاده شده‌اند، بلکه در بیشتر موارد، هر پیامبری در زمان خودش، امام امّت نیز هست؛ چنان که به حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: «ما تو را امام قرار دادیم».

بنابراین، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در جایگاه نبوت و رسالت، بشیر و نذیر است و در جایگاه هدایت جامعه، امام و رهبر است و بارها فرمودند که «من منذرم و على هادى است»‌.

فخر رازی، مفسر بزرگ سنّی، از قول ابن عباس نقل می‌کند:

«وَضَعَ رَسولُ الّلهِ یَدَهُ عَلى صَدْرِهِ فَقالَ أنا الْمُنْذِرُ، ثُمِّ أوْمَأ الى مَنْکِبِ عَلِىٍّ وَ قالَ أنْتَ الهادى بِکَ یَهْتَدى المُهتَدونَ مَنْ بَعْدى»؛

– پیامبر (صلى الله علیه وآله) دستش را بر سینه خود گذاشت و فرمود: منم منذر! سپس به شانه على (علیه السلام) اشاره کرد و فرمود: توئى هادى! و به وسیله تو بعد از من هدایت یافتگان، هدایت مى‌شوند».

به گزارۀ «مَنْ بَعْدى – پس از من» دقت شود. یعنی در حال حاضر، من هم پیامبرم و هم امام و رهبر؛ اما پس از من، نه تنها دیگر باب نبوت بسته می‌شود، بلکه در میان مردم نیستم که آنان را رهبری کنم و این تویی که هدایت کنندۀ پذیرندگان می‌باشی. سپس به گزارۀ «یَهْتَدى المُهتَدونَ» توجه شود که متذکر می‌شود که تو هدایت شدگان را هدایت می‌کنی! یعنی آنها را در مسیر رشد، کمال و قُرب الهی، رهنمون می‌گردی و پیش می‌بری.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=26535

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب