پرسش:
می دانیم که حرکت در خدا وجود ندارد. آیا اراده کردن خداوند به معنای عوض کردن تصمیم و حرکت در او نیست؟ همچنین چه تفاوتی بین صفات فعل و ذات خدا وجود دارد؟ چگونه فعل خدا تغییر میکند ولی ذاتش نه؟
پاسخ:
ذهن با خلط مباحث، به هیچ نتیجهی روشنی نمیرسد. ذات خدا، فعل خدا، ارادهی خدا، حرکت، تغییر در فعل و …، همه با هم در آمیخته و خلط مبحث شدهاند!
از این مفاهیم، هر کدام را خوب متوجه نمیشوید، به خود بنگرید. بالاخره صرف نظر از موضوع خداشناسی، این صفات در همهی ما وجود دارد و آن که به نوعی و به مقداری تجلی نیافته باشد، اصلاً قابل شناخت نیز نمیباشد. به عنوان مثال:
- -آیا اراده و تصمیم ما، عین ذات ماست؛ اگر اراده نمودم که صبحانه بخورم، هستم و اگر نخورم نیستم؟!
- -آیا هر گاه که اراده و تصمیم ما عوض شود، ذات ما نیز متغیر میگردد؟ به عنوان مثال: آن “من” که اراده نمود صبحانه بخورد، با آن “من” که ارادهاش را تغییر داد، متفاوت میشود؟!
- -آنگاه که اراده به امری مینمایید، ذات شما هستی دارد که اراده مینمایید و یا نیست و به همراه ارادهی شما یا پس از آن پدید میآید؟ آیا اراده همیشه عین ذات یا همراه ذات شما بوده است؟ اگر چنین باشد که دیگر اراده نیست، بلکه همان ذات است.
- -تغییر و عوض کردن، یعنی چیزی که هست به چیز دیگری مبدل گردد. مثل این که اراده نموده باشید که کالایی را خریداری نمایید، بعد ارادهی شما به نخریدن تغییر یافته و عوض شود؛ یا اراده کرده باشید که به سفر اصفهان بروید، و بعد تغییر اراده داده و سفر به یزد را قصد نمایید.
بنابراین، اراده الزاماً همیشه با تغییر و عوض نمودن همراه نمیباشد و ممکن است که ارادهی مستقلی باشد. مانند همان ابتدا که اراده به خرید کالا یا سفر به اصفهان نمودید.
- -ارادهی شما ظرف زمانی ندارد، اما ممکن است به امری تعلق گیرد که تحقق آن ظرف زمانی داشته باشد. مثل این که اراده کنید، ساختمانی بنا نمایید. این اراده در یک آن است، اما بنا نمودن ساختمان، یک سال یا بیشتر طول میکشد؛ چرا که این زمان، نیاز آن امر میباشد. مانند نطفهای که در رحم مادر، به بیش از نُه ماه زمان لازم دارد تا به جنینی کامل، جهت تولد مبدل گردد.
صفات ذات و صفات فعل:
خداوند متعال، مرکب نیست که تجزیه گردد؛ پس دستهبندی به “صفات ذات و صفات فعل”، برای امکان شناخت بیشتر خودمان میباشد.
آیا فعل شما، عین ذات شماست و یا غیر آن است و فعل شما همان تحقق ارادهی شما در مقام تجلی میباشد. به عنوان مثال: خوردن یا خوابیدن، فعل شماست؛ اما آیا عین ذات شماست؟! یعنی اگر در لحظهای نخورید، نخوابید و یا نیاشامید، در آن لحظه نیستید؟!
صفات ذات و صفات فعل خدا نیز همینگونه تعریف و فهم میگردد. فعل خدا، غیر از ذات اوست و هر چه فعل خداست، مخلوق اوست و نه خود او.
*- صفات ذات خداوند متعال، آن دسته از صفاتی است که “عقل” بدون نیاز به وجود موجوداتی دیگر، آن را درک نموده و میشناسد. به عنوان مثال: «حیات از صفات ذات میباشد»، چنان که فرمود: «اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ» – «هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛ یعنی خداوند سبحان [الله جلّ جلاله]، زنده است، موجودی بیجان، مانند سنگ و مجسمه نیست. پس موجودات دیگری (مخلوقات) باشند و یا نباشند، او زنده است.
همچنین است صفت “علم”. خداوند متعال علیم است «إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ»؛ اگر او هیچ موجود را نیز خلق نماید، باز هم علیم است، چرا که به ذات خود علم دارد. پس علم صفت ذات میباشد. همینطور است صفت “قادر”، که قدرت عین ذات اوست، او تواناست و عاجز نیست، و موجودی که قادر محض نباشد، خدا نیست؛ و یا هم چنین است “سبوحیت” خداوند متعال، که بری بودن از هر گونه نیستی، کاستی، نقص و عیب میباشد. او “سبوح” است؛ هستی و کمال محض است؛ چه مخلوقاتی را آفریده باشد و یا نیافریده باشد.
*- اما صفات فعلیه، از فعل خدا انتزاع میشود و با آن شناخته میشود. مثل این که میگوییم: «خداوند خالق، مالک، رب، رازق، جواد، کریم، غفور و عفو» هست. بالاخره باید خلق نموده باشد تا خالقیت او شناخته شود، رزق بدهد تا مفهوم رازقیت فهم و درک گردد، به خلقش جود و کرم داشته باشد و گناهان را ببخشاید و یا نبخشاید …، اینها همه فعل او هستند و البته ریشه در صفات ذاتی او دارند.
به فعل خدا، هم زمان راه دارد و هم مکان؛ اما دقت شود که به فعل خدا و نه به ذات خداوند سبحان؛ چرا که این زمان (= حرکت = قبل و بعد)، از ملزومات فعل میباشد و نه ذات. مثل این که آسمان اول را در پایینترین مرتبه قرار داد – خورشید و زمین و ماه را در این کهکشان قرار داد – مخلوقاتش را پس از آن که نبودند، خلق نموده و مینماید – فرشتگانی را آفریده بود و آنها بودند، در هنگامی که حضرت آدم علیه السلام خلق نشده بود و سپس خلق شد – دیگرانی که اکنون نیستند، بعداً خلق میشوند – روز، پس از شب پدیدار میگردد و شب پس از روز میآید – نیازهایی از بندگان، پیش از آن که بخواهند برآورده میشود و نیازهایی نیز پس از درخواست خودشان (دعا) برآورده میشود – آدمی پس از نبودن در این دنیا، متولد میگردد و پس از بودن در این دنیا، میمیرد و به عالمی دیگر برده میشود و … . اینها همه در چارچوب زمان و مکان هستند که همگی مخلوق و فعل خداوند متعال میباشند و نه ذات او.
*- گاه ارادهی خدا به وجود بخشیدن تعلق مییابد و آن هم بر دو دسته است: یا وجود بخشیدن به مجردات مانند فرشتگان و روح میباشد، که به “امر” خدا حادث میگردند، همین که اراده نمود باشند، امر به بودن مینماید و بود میشوند – گاه اراده میفرماید که مخلوقی را در عالم ماده خلق نماید و برای خلقتش ظرف و شرط قرار میدهد مانند خلق گندم از بذرش یا انسان از خاک و نطفه و یا … .
- -ارادهی شما در توجه به خداوند متعال چگونه است؟ آیا ظرف زمان و مکان میخواهد، یا هر گاه “اراده” نمایید، توجهتان از ماسوی قطع میشود و به او جلب میگردد؟ با روح نماز، خارج از ظرف زمان و مکان، به معراج میروید؛ اما اگر بخواهید جهت انجام امر او، اقامه نماز نمایید، روزه بگیرید، تجارت و جهاد نمایید، به زیارت بروید، قرآن کریم را تلاوت نمایید، صله ارحام کنید، کسب علم کنید و …؛ این کارها که با بدن و ابزار و تحت شرایطی انجام میپذیرد، هم زمان میخواهد و هم مکان. و البته توجه شود که ما به این ظرف مکان و زمان نیاز داریم، اما خداوند متعال نیازی ندارد، چرا که شیء و ظرف مکانی و زمانیاش را خودش خلق نموده و به آن اندازه (قَدر) داده است و به هر امری قادر است.
در دو آیه، هم به “امر” تصریح نموده است و هم به خلق و اندازههایش، و البته در آیات دیگری نیز تبیین و تشریح نموده است:
«إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» (القمر، 49 و 50)
ترجمه: البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم * و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن!
«وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (الحجر، 21)
ترجمه: و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را فرو نمیفرستیم!