پرسش:
آیا «اسلام» و «نظام اسلامی» هر دو یکی است؟ آیا اگر نظام اسلامی تشکیل نشود یعنی معصومین در رسالت خویش شکست خورده‌اند؟ یا اینکه هدف آنها حفظ دین حقیقی بوده است؟

پاسخ:
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): دین حقیقی یعنی چه؟ آیا دین تجزیه شده، دین مُثله شده و دین بدون سیاست و حکومت حقیقی است؟! آیا وحی چنین تفکیک و تعریفی ارائه داده و یا عقل چنین حکمی داده است؟! تمام اسلام عزیز، دین حقیقی است، از طهارتش گرفته تا سیاست و حکومتش.

●- اگر دقت کنید، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اولین حکومت دینی به معنای درست آن (البته به لحاظ ساختار، نه کاستی‌ها در اجرا)، بحث از “شکست اسلام در آرمان‌های سیاسی و حکومتی‌اش”، بیش از گذشته در سرتاسر جهان، به ویژه جهان اسلام و بالاخص ایران، مطرح شد و در چند سال اخیر، شدت گرفته است! و نکته‌ی انحرافی‌تر آن که القا می‌کنند: «پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام، شسکت خورده‌اند»؟!

مالکیت اسلام:

این جوّسازی، در حالی است که “اسلام” دین خداست و نه دین پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام. اما از آنجا که از یک سو حتی شیطان‌پرست‌ها نیز می‌دانند که نمی‌توانند به جنگ خدا بروند، و از سوی دیگر دین خدا (اسلام) توسط فرستادگان و اولیاش ابلاغ می‌شود و تحقق آن نیز منوط به اطاعت و پیروی از آنان می‌باشد، به شکل‌ها و بهانه‌های گوناگون، مدعی می‌شوند که « پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام، شسکت خورده‌اند»؛ تا مردمان ناامید شوند و با هدف تحقق همه جانبه‌ی اسلام، از آنان پیروی ننمایند.

دین و سیاست:

●- هیچ کس بی‌دین نیست؛ هیچ دینی، از سیاست جدا نیست؛ و هیچ سیاستی، از نوعی جهان‌بینی و ایدئولوژی (دین) جدا نمی‌باشد – دیانت هر کسی مانند سیاست اوست و سیاست هر کسی نیز مانند دیانت اوست، چه مؤمن باشد و چه کافر یا منافق.

●- امروزه خوب (در داخل و خارج از کشور) شاهدیم که حتی آنان که دائم دم از جدایی دین از سیاست می‌زنند، فقط دین (حق) ندارند، اما سیاست دارند، سیاستی مطابق دین خودشان؛ لذا به وقتش از شدت مخالفت با دین حق هم که شده به میدان سیاسی می‌آیند، فریاد می‌زنند، رأی می‌دهند، درگیر می‌شوند و … .

●- دستور خداوند حکیم در اسلام عزیز این است که “سیاست” خود را با “دیانت خود = اسلام” منطق نمایید، نه این که در طهارت و غسل و نماز، مسلمان و قرآنی باشید و در سیاست و حکومت، تابع فراعنه و طواغیت زمان خود باشید.

اسلام و حکومت:

اسلام، یک دین جامع الهی، برای تزکیه و تعلیم و بالتبع رشد و تعالی شخص و جامعه آمده است. اسلام، برنامه‌ی خالق حکیم، برای انسان شدن و آدم‌سازی می‌باشد.

بنابراین، در اسلام کم و کاستی وجود ندارد. در معارفش، از توحید، معاد، نبوت، ولایت و امامت در آن تبیین شده، تا ابلیس شناسی، شیطان شناسی، دشمن شناسی – از انسان شناسی، تا جامعه‌شناسی – تا اخلاق و رفتار شناسی‌های فردی و اجتماعی … با بیان ریشه‌ها، ساقه‌ها، ثمره‌های هر کدام و چه باید کردها. لذا در احکام نیز از چگونگی طهارت، ذبح حیوانات، تقسیم آنها به حلال گوشت و حرام گوشت، محرم و نامحرم، ازدواج و زنا و لواط، اقتصاد و تجارت، بذل و بخشش، جهاد، جنگ و صلح و … همه چیز در آن بیان شده است.

بنابراین، اسلام عزیز، نه تنها از سیاست و حکومت غافل نشده، بلکه در اولویت اهمیت قرار گرفته است. چرا که “حکومت” از سویی محور “اعتصام” مردم و امت می‌باشد و از سویی دیگر “هدایت‌گر” آنها به سوی حق یا باطل. چنان که نهایت تحقق دعوت الهی و کار انبیا و اولیا و امامان و جنود الهی، استقرار حکومت جهانی توحیدی و اسلامی می‌باشد.

شکست اسلام!

بدیهی است که “اسلام” هیچ گاه شکست نمی‌خورد؛ چرا که “دین خداست” و خداوند متعال هیچ گاه شکست نمی‌خورد.

خداوند سبحان، خالق، مالک و رب است. زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، مخلوق و محکوم اوست، مبرای (سبحان) از هر گونه نقص و کاستی و نیستی است، عزیز (غیر قابل نفوذ)، غنی و حمید است، پس کسی نمی‌تواند بر او و امر او غالب گردد. « وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ – خدا به كار خويش مسلط و در آن غالب است، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند / یوسف علیه السلام، ۲۱»

بنابراین، چون خداوند متعال شکست نمی‌خورد، پیامبران، امامان، اولیا و جنود او (حزب الله) نیز که منتصل و منصور از ناحیه‌ی او هستند، هیچ گاه شکست نمی‌خورد. « فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ – پس به درستی که حزب الله (همیشه) غالب هستند».

نظام حاکم بر هدایت:

هدایت تشریعی انسان، مانند هدایت تکوینی خلقت، علیمانه، حکیمانه، قانونمند و نظام‌مند است و هیچ اتفاقی در آن به صورت تصادفی و شانسی (خارج از نظام علیّ و معلولی) رخ نمی‌دهد.

مثال: در نظام آموزشی یک کشور هدف غایی چیست؟ اهداف مقطعی گوناگونی وجود دارد، مانند این که کسی بی‌سواد باقی نماند و دست کم خواندن و نوشتن و جمع و تفریق را یاد بگیرد – هدف مقعطی بعدی این است که افراد در سطوح مختلف، با علوم و فنون گوناگونی که نیاز جامعه می‌باشد، آشنا شوند – هدف بعدی بازدهی هر کدام در جایگاه خود می‌باشد …، اما هدف نهایی این است که از این مجموعه‌ی عظیم آموزشی، نخبگان، خبرگان، دانشمندان، مخترعین، مبتکرین و مدیران لایق و کارآمد نیز بیرون بیایند، اگر چه تعداد آنها همیشه به مراتب کمتر از مجموع می‌باشد. سبقت گیرندگان «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ» می‌باشند.

●- نظام هدایت الهی نیز همین‌طور است. قطار هدایت به سوی مقصد خود روان است. در هر ایستگاهی عده‌ای سوار می‌شوند و عده‌ای پیاده می‌شوند و در بین راه نیز عده‌ای آن را تعقیب می‌کنند تا در ایستگاه سوار شوند و عده‌ای که قبلا به سلامتی و نیکویی سوار شده بودند، خود را از در و پنجره بیرون پرت می‌کنند!

در هر حال این قطار از حرکت، توقف در ایستگاه‌ها، و ادامه راه به سوی مقصد باز نمی‌ایستد و نه تنها در نهایت، بلکه در هر مسافت از حرکت، به اهداف مقطعی خود رسیده و به ایستگاه آخر نیز خواهد رسید و مسافران صبور و باقیمانده را به سر منزلت سلامت خواهد ‌رساند. لذا هر کس سوار نشد – هر کس پیاده شد – هر کس سوار شد، اما خودش را بین راه بیرون پرت کرد، خودش صدمه دیده و هلاک می‌شود.

●- امواج هولناک و مهلک، با طوفان‌های شدید و ویرانگر هست، اما مقرر شده که کشتی نوح علیه السلام، در هر زمان، غرق نگردد و منجی باشد.

بنابراین، نه خدا شکست می‌خورد، نه دین اسلام شکست می‌خورد، نه پیامبر اکرم و امامان صلوات الله علیهم اجمعین شکست می‌خورند و نه آنان که سوار کشتی شده‌اند (مؤمنان، حزب الله، جند الله، بندگان خالص خدا) شکست می‌خورند. یک عده ثابت قدم می‌مانند، یک عده متزلزل می‌شوند و خداوند متعال، عده‌‌ای ثابت قدم را جایگزین آنان می‌فرماید « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ » و آنها هستند که به همراه هدایت کنندگان کشتی نجات و ثابت قدمان، به سر منزل مقصود می‌رسند.

اول تا آخر بحث، در سه آیه:

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ » (الماعدة، ۵۴)

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند)؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، [آنان] در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامت‌گری هراسی ندارند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.

« إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » (همان، ۵۵)

ترجمه: سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

« وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ » (همان، ۵۶)

ترجمه: و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=53419

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب