پرسش:

آیا صحیح است که علی بن ابی طالب آنقدر آدم کشته است که در بین خود اعراب به «قتال العرب» یعنی «قاتل عربها» معروف است؟

پاسخ:

کشتارهای زیادی به او نسبت داده شده است، به عنوان نمونه:

پس از پیروزی بر قبیله” بنی قریظه” تعداد ۹۰۰ نفر از مردان قبیله را در مقابل گو دالهایی که از پیش کنده بودند سر بریدند. (تاریخ طبری. جلد ۳. صفحه ۱۰۸۸)

علی و یارانش در یک روز تعداد ۲۵۰۰ نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند. بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب. جلد اول. صفحه ۷۲۹)

عبدالله خضرمی و ۷۰ تن از یارانش از بیم جان به قلعه‌ای پناه برد. به دستور علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند بطوری که بوی گوشت بریان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار می‌داد. (علی مرز نامتناهی. صفحه ۱۹۹)

لقب «قتال العرب» را دشمنان امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) به آن حضرت داده‌اند. بااین‌حال، خوب است درباره خاستگاه این لقب، تأمل شود. درباره میزان خشونت آن حضرت در جنگ‌ها و علل و زمینه‌های آن نیز باید با دقت اظهارنظر کرد تا معلوم شود که این لقب تا چه حد به واقعیت اشاره داد و تا چه حد، اغراق‌آمیز یا حتی دروغ است. به‌هرحال، امام علی (علیه‌السلام) در جنگ‌های بسیاری حضورداشته و طبعاً افراد بسیاری نیز با شمشیر ایشان و یا توسط یاران و هم‌رزمان ایشان کشته‌شده‌اند؛ اما مهم، تحلیل ماجرا است که آیا این مطلب دلالت بر دلیری و جان‌فشانی آن حضرت در مسیر دفاع از حق دارد، یا دلالت بر خشونت و اشتیاق به خون‌ریزی؟

برای رسیدن به تحلیل درست، باید به سؤالات بسیاری پاسخ دهیم: انگیزه ایشان در هر یک از صحنه‌ها چه بود؟ چه شرایطی ایجاب می‌کرد که تن به نبرد بدهد؟ آیا خودش جنگ را آغاز می‌کرد یا دیگران؟ طرف مقابل او یعنی کسانی که در جنگ‌ها از ایشان ضربه می‌خوردند یا کشته می‌شدند، چه کسانی بودند؟

اینک پاسخ را در چند مطلب مختصر ارائه می‌کنیم:

سابقه شبهه:

آنچه به‌عنوان شواهد تاریخی در سؤال فوق آمده، درواقع متنی است که سال‌ها در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود و با این‌که تک‌تک اجزای آن نقد شده و پاسخ‌داده‌شده، بازهم دستاویزی برای مخالفان اسلام قرار می‌گیرد تا به‌زعم خودشان اسلام را زیر سؤال ببرند. منتشرکنندگان این متن قدیمی، نه‌تنها به پاسخ‌های مطرح دراین‌باره توجهی ندارند، بلکه به خود زحمت نمی‌دهند که غلط‌های املایی آن را برطرف کنند و متن را عیناً بازنشر می‌کنند!

بررسی مستندات مطرح در شبهه:

بررسی تک‌تک نقل‌قول‌هایی که در متن سؤال آمده، نیازمند مجالی فراخ است. خوش‌بختانه با توجه به سابقۀ این بحث، این کار قبلاً انجام‌شده و پاسخ به تک‌تک این فقرات در فضای مجازی در دسترس است. اجمالاً:

برخی از این منابع ارزش تاریخی ندارند. در برخی موارد سوءبرداشت شده و یا برشی جهت‌دار از یک گزارش آمده و برخی نیز مشتمل بر نسبتی نادرست‌اند. برای نمونه، ماجرای بنی قریظه، ارتباط مستقیمی با حضرت علی (علیه‌السلام) ندارد. آنان یهودیانی بودند که در ماجرای نبرد احزاب (خندق)، به مسلمانان خیانت کردند و از پشت خنجر زدند. بعد از پایان غزوه احزاب، پیامبر تصمیم به مجازات آنان گرفت. آنان که در محاصره بودند، تن به حکمیت سعد بن معاذ دادند که قبل از اسلام با آنان رابطۀ دوستی داشت و هم‌پیمان آنان شمرده می‌شد. سعد بن معاذ نیز بر اساس کتاب خودشان تورات، حکم کرد. پس کشتن گروهی از مردان این قبیله، حکم سعد بن معاذ بر اساس تورات بود و عموم مسلمانان هم در اجرای آن نقش داشتند. ازاین‌رو، نسبت دادن آن به امام علی (علیه‌السلام) به این شکل که در سؤال آمده، درست نیست. درباره تعداد کشتگان این واقعه نیز سخن بسیار است.(۱)

نیز نوشته‌اید: «عبدالله خرمی و ۷۰ تن از یارانش از بیم جان به قلعه‌ای پناه برد. به دستور علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند…». در منابع تاریخی چنین نامی نداریم؛ اما شخصیتی بانام «عبدالله بن عمرو (/عامر) حضرمی» داریم که در زمان خلافت امام علی (علیه‌السلام) بر آن حضرت شورید و اوضاع بصره را متشنج کرد؛ ولی به دست جاریة بن قدامه به قتل رسید و نه به دست امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه). سوخته شدن همه همراهانش نیز مطابق با واقع نیست. از این گذشته، سازنده شبهه به فتنه‌گری‌های حضرمی و خون‌هایی که به سبب کینه‌توزی او ریخته شده، اشاره‌ای نکرده و به گونه‌ای مطلب را مطرح کرده که گویی فردی بی‌گناه، مظلومانه کشته شده است!(۲)

بررسی تاریخی لقب «قتال العرب»

هر لقبی می‌تواند دو وجه مثبت یا منفی داشته باشد. بستگی به این دارد که شما در کدام سوی ماجرا باشید. برای مثال، جنایتکاران داعش را در نظر بگیرید که بسیاری از آنان بعد از سال‌ها جنایت و خون‌ریزی و اعمال وحشیانه، به دست نیروهای مقاومت به درک فرستاده شدند. مطمئن باشید اگر پای صحت خانواده آنان بنشینید، چنان از قاتلان آنان به بدی یاد خواهند کرد و کسان خود را مظلوم نشان خواهند داد که تعجب می‌کنید و حتی چه‌بسا دلتان به رحم بیاید! اما کافی است یکی از صحنه‌های آدم سوزی و جنایات هولناک آنان را ببینید تا مقابله با این جنایتکاران را تحسین کنید. توقع نداشته باشید که مردم عراق بنشینند خون عزیزانشان ریخته شود، به ناموسشان تجاوز شود و اموالشان غارت شود؛ ولی هیچ واکنشی نشان ندهند تا مبادا متهم به خشونت شوند!

قضیه جنگ‌های امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) و برخوردش با معاندین نیز همین‌گونه است. لقب «قتال العرب» را کسانی به آن حضرت دادند که دستشان به خون پاکان آلوده بود و با این کار، می‌خواستند جنایات خود را بپوشانند. روز عاشورا هنگامی‌که حسین بن علی (علیهما السّلام) رجزخوان به لشکریان عمر سعد حمله کرد، آنان همانند گله‌ای که شیر به آنان حمله کرده، از ترس می‌گریختند.(۳) عمر سعد برای این‌که سپاهیانش را به مبارزه با آن حضرت تشویق کند، فریاد زد: «الویل لكم أ تدرون من تبارزون؟! هذا ابن الأنزع البطین، هذا ابن قتّال العرب فاحملوا علیه من كل جانب»؛ یعنی: «وای بر شما! می‌دانید با چه کسی مبارزه می‌کنید؟ این، فرزند همان انزع البطین(۴) است. این، فرزند کشتار کنندۀ عرب است. پس از همه طرف به او حمله کنید».(۵)

حال باید دید که چرا‌دار و دستۀ معاویه و دیگر دشمنان امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) ایشان را قتال العرب خوانده‌اند.

تحلیل تاریخی جنگاوری‌های امام علی:

ازنظر تاریخی، مسلّم است که امام علی(ع) نخستین کسی است که به رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ایمان آورد و درراه دفاع از اسلام و پیامبر خدا، بیش از هر کس دیگری کوشید و در جنگ‌ها نیز حضوری بسیار چشمگیر داشت؛ جنگ‌هایی که عمدتاً جنبه دفاعی و تحمیلی داشتند. به‌هرحال، روشن است که حضور او در جنگ‌ها برای تماشا و خبرنگاری و تشریفات نبوده است. او در جنگ، شمشیر به دست می‌گرفت، هماورد می‌طلبید و با سلحشوری، لرزه بر پشت دشمن می‌انداخت. به گفته شیخ مفید، این از اختصاصات علی (علیه‌السلام) است که هرگز درنبرد رویاروی باکسی شکست نخورد و با هر کس درآویخت، او را از پا به درآورد.(۶)

او این رشادت‌ها را برای حمایت از پیامبر و در سپاهی به فرماندهی پیامبر انجام می‌داد؛ ولی با گسترش اسلام و فزونی گرفتن شمار مسلمانان، کسی جرئت بدگویی از پیامبر را نداشت و بدین‌سان، بسیاری از کسانی که بستگان خود را در جنگ‌های زمان رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ازدست‌داده بودند، هر چه کینه از اسلام و پیامبر خدا به دل داشتند، همه را یک‌جا حواله امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) کردند و آن حضرت را مستقیم یا غیرمستقیم قاتل بستگان خویش می‌دانستند. بسیاری از کسانی که پدران یا برادران کافرشان به دست امیر المؤمنین کشته‌شده بودند، خود را به‌منزله همه قوم عرب می‌شمردند و برای این‌که کینۀ امام را در دل دیگران نیز بیفروزند، او را نه به‌عنوان «قاتل کسان خود» بلکه به‌عنوان «قتال عرب» یاد می‌کردند؛ اما نمی‌گفتند کدام عرب؟ بسیاری از آنان، ازجمله بنی‌امیه، بعدها نیز نتوانستند آن کینه‌ها را فراموش کنند و حتی آن کینه را به فرزندان خود هم منتقل کردند و بدین‌سان، دشمنی با علی (علیه‌السلام) به فرهنگی خانوادگی در میان آنان بدل شد.(۷) به همین علّت بود که معاویه بعد از رسیدن به قدرت، ناسزاگویی به امام علی (علیه‌السلام) را به وظیفه‌ای همگانی بدل کرد!

افزون بر این، امام علی (علیه‌السلام) بعد از کشته شدن عثمان، با اصرار مردم، قدرت را در دست گرفت و دوران خلافت ظاهری ایشان آغاز شد. در همان آغاز کار، گروهی که نمی‌توانستند عدالت ایشان را در تقسیم مال و منصب تحمّل کنند، پیمان شکستند. بازماندگان خاندان اموی و کارگزاران عثمان هم که دست خود را از بیت‌المال کوتاه می‌دیدند، به آنان پیوستند و بر آن حضرت شوریدند و جنگ جمل را رقم زدند. آنان فقط در یک شبیخون، ده‌ها تن از کارگزاران بیت‌المال (سبابجه) را مظلومانه به قتل رساندند و در معرکه‌ای قبل از نبرد اصلی نیز صدها نفر را به فرماندهی حکیم بن جبله به خاک و خون کشیدند. امام چه باید می‌کرد؟ سکوت می‌کرد تا مبادا بعد از ۱۴۰۰ سال متهم به خشونت شود؟ آیا وظیفه امام نبود که برای برقراری امنیت اقدام کند؟ آن حضرت تلاش بسیاری برای جلوگیری از خون‌ریزی انجام داد. پیام‌ها و پیک‌های بسیاری فرستاد؛ ولی آنان جز به جنگ راضی نشدند. بعد هم که رودررو شدند، امام سه روز درنگ کرد و آغازگر جنگ نشد تا این‌که آنان چند تن از یاران حضرت را به شهادت رساندند. امام آن‌قدر صبر کرد که یارانش اعتراض کردند و سپس اذن نبرد داد.

پس‌ازآن، درگیر فتنه معاویه شد که از فرمان حکومت مرکزی سرپیچی می‌کرد و امام او را حتی برای یک روز، شایسته حکمرانی بر مسلمانان نمی‌دانست. با او نیز بسیار مدارا کرد. نامه‌ها نوشت و پیک‌ها فرستاد. سودی نکرد. چه باید می‌کرد؟ حکومتی را که او بیش از هر کس دیگری شایسته آن بود و مردمان بسیاری با هزار امید و آرزو با او بیعت کرده بودند، رها کند که امروز بی‌دینان و خود روشن‌پنداران او را متهم به خون‌ریزی نکنند؟ نه آنگاه‌که نصایح اثر نکرد، به‌ناچار پا به صفین گذاشت و در آنجا نیز آغازگر نبرد نبود.

آن حضرت بعد از ماجرای حکمیت نیز با گروهی درگیر شد که هر مسلمانی را که با آنان همراه نبود، سر می‌بریدند. حتی به جنین در شکم مادرش نیز رحم نکردند و به اسم دین و قرآن، وحشیانه‌ترین رفتارها را بروز می‌دادند. امام چه باید می‌کرد؟ سکوت می‌کرد و شاهد ریخته شدن خون بی‌گناهان می‌ماند تا امروز، مدّعیان بشردوستی بگویند: علی مردی صلح‌طلب و مخالف جنگ بود؟! هیهات!

آری؛ امام علی (علیه‌السلام) آغازگر هیچ جنگی نبود؛ ولی آنگاه‌که به‌ناچار وارد نبرد می‌شد، جانانه می‌جنگید.(۸)

در همۀ جنگ‌هایی که امام علی (علیه‌السلام) در آن‌ها حضور داشت چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلافت خودش هم‌رزمان ویاران امام، هم کشتند و هم کشته دادند؛ هرچند گاهی درباره تعداد کشتگان دو طرف اغراق‌شده است.(۹) این را سازندگان این شبهه نیز خوب می‌دانند؛ ولی دشمنی با مولی‌الموحدین، آنان را به ورطۀ ظلم و بی‌انصافی کشانده و بخش‌هایی از تاریخ را برش می‌زنند و نقل می‌کنند که فقط کشتگان طرف مقابل را گزارش می‌کند. طوری هم روایت می‌کنند که گویی امام بی‌هیچ دلیلی بر سر آنان ریخته و آنان را گردن زده است! از فتنه‌گری‌ها و جنگ‌افروزی آنان سخن نمی‌گویند. از خون‌هایی که آنان بی‌گناه و غافلگیرانه بر زمین ریختند، حرفی نمی‌زنند و فقط به سخن یک فاسق تمسک می‌کنند که گفته بود: «چگونه مردی (علی) را دوست بدارم که ۲۵۰۰ نفر از طایفه مرا کشت؟!».(۱۰) و آن مرد نگفت که مردان قوم او را چه کسی فریفت؟ برای چه شوریدند و خون چه پاکانی را ریختند که سرانجامشان چنین شد! به‌علاوه، در همین نقل‌قول نیز عبارت را همسو باهدف خود تغییر داده‌اند و تعبیر «سر بریدند» را جایگزین کرده‌اند تا قساوت و بی‌رحمی بیش‌تری به امام ویارانش نسبت دهند و معلوم ندارند که آنان در میان معرکه‌ای کشته شدند که خودشان بر پا کرده بودند؛ نه این‌که کسی آنان را سربریده باشد!

شبهه افکنان، پس‌ازآن نیز، از امان دادن امام به بازماندگان دشمن سخن نمی‌گویند که بانیان اصلی جنگ جمل (عبدالله بن زبیر، مروان، ولید بن عقبه، فرزندان عثمان) و عموم کسانی را که سلاح بر زمین نهاده بودند، عفو کرد و رأس فتنه (عایشه) را نیز با احترام به مدینه بازگرداند.(۱۱) درحالی‌که می‌توانست همۀ آنان را مجازات کند و سزای بسیاری‌شان کم‌تر از مرگ نبود.

خلاصه این‌که ما منکر حضور شجاعانه امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) در جنگ‌ها نیستیم؛ ولی باید به زمینه‌های تاریخی بروز این جنگ‌ها نیز توجه کنیم. به جنایات طرف مقابل نیز توجه کنیم و ببینیم چه کسانی و با چه انگیزه‌ای لقب «قتال العرب» را به آن حضرت داده‌اند. از آن دشمنان کینه‌توزی که به هوادارانشان در کربلا به طفل شیرخوار و کودک ده‌ساله نیز رحم نکردند، جز این انتظاری نمی‌رود که با امام پرهیزگاران دشمنی کنند و به او ناسزا بگویند و بدگویی کنند. تعجب از کسانی است که امروزه همان راه را به اسم صلح و بشردوستی می‌پیمایند و حقایق تاریخی را نادیده می‌گیرند.

کلمات کلیدی:

قتال العرب، سیره امام علی(ع)، جنگاوری امام علی(ع)، دشمنی با امام علی(ع)

پی‌نوشت‌ها:

۱. دراین‌باره، ر.ک:

https://www.pasokhgoo.ir/node/65060

http://shayeaat.ir/post/143/

۲. توضیح ماجرا را در دو لینک زیر ببینید:

https://www.cgie.org.ir/fa/article/222995

https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa27034

۳. مجلسی، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ مکرر، ج۴۵، ص۵۰.

۴. لقبی که گاهی در مقام مدح و گاهی در مقام نکوهش، برای امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) به کار می‌رفت. دربارۀ این لقب، به لینک زیر بنگرید:

fa.wikishia.net/view/انزع_بطین

۵. مجلسی، همان‌جا؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل ابی‌طالب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۹ ق، ج۴، ص۱۱۰.

۶. شیخ مفید، الارشاد الی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، باب ۳، فصل ۵۶.

۷. یزید حدود سی سال بعد از واقعۀ بدر به دنیا آمده بود و بااین‌حال، در سال ۶۱ هجری، با خواندن شعر «لعبت هاشم بالملک…» از انتقام کشتگان بدر سخن گفت! (ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۱۴) این نشان می‌دهد که خاطره‌ها و کینه‌های تلخ جنگ بدر، از طریق خانواده به او منتقل‌شده است.

۸. دربارۀ ویژگی‌ها و سیاست‌های جنگی امام علی (علیه‌السلام) ر.ک: ری‌شهری و همکاران، دانش‌نامۀ امیرالمؤمنین(ع)، قم،‌دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶ ش، ج۱۰، ص۴۳۵ ۴۷۲؛ همو، سیاست‌نامه امام علی(ع)، قم، چاپ دوم (ویرایش دوم)، ۱۳۹۰ ش، ص۳۸۵ ۴۱۵.

۹. برای نمونه، ر.ک: صادقی، مصطفی، «نقدی بر آمار تلفات جنگ‌های امام علی(ع) (جمل، صفین، نهروان)»، نشریه «تاریخ اسلام»، پاییز ۱۳۸۰، شماره ۷، ص۴۹ ۸۲.

۱۰. مسعودی، ابوالحسن، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم،‌دار الهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹ ق، ج۲، ص۳۷۲.

۱۱. مسعودی، همان، ج۲، ص۳۶۸ ۳۷۰.

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=82350

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب