پرسش:

آیا انتخاب پیامبران و ائمه از میان اعراب تبعیض نیست؟

پاسخ:

نوع بشر گاهی دچار «خود محوری» و کبر می‌گردد و همه چیز را با ملاک‌های خود می‌سنجد و حال ممکن است که آن ملاک‌ها اصلاً صحیح و روا نباشد. گاهی نیز دچار تعصبات «حب و بغض»های افراطی شخصی یا قومی می‌گردد و آنها را ملاک حقانیت و حتی عدالت بر می‌شمرد و هر چه با آنها مطابقت نداشت را خلاف عقلانیت و عدالت بر می‌شمرد!

الف – دقت شود که وقتی از «پیامبر و امامان (ع)» سخن می‌گوییم، سخن از فرستادگان، راهنمایان و حجج الهی به میان آورده‌ایم. و این معنا گواه بر این است که ابتدا به خود «الله جل جلاله» به عنوان مبدأ و معاد (انا لله و انا الیه راجعون)، خالق و رب علیم و حکیم ایمان آورده‌ایم و اکنون در خصوص فرستادگانش بحث می‌کنیم. حال آیا در علم و حکمت خدا تشکیک کرده‌ایم و گمان بر این است که ممکن است او تبعیض [به معنای بی عدالتی] انجام دهد؟! آیا بندگان از عدالت چیزی فهمیده‌اند که او نمی‌دانست؟! آیا اساساً چنین خدایی، خدا است؟ یا چنین شناختی از خداوند متعال صحیح است؟ پس اگر درست دقت کنیم، پاسخ در خود سؤال نهفته است. تبعیض به معنای تفاوت همیشه و در همه جا وجود دارد، اما به معنای بی‌عدالتی به خدا راه ندارد. او سبحان (منزه) از این کاستی‌ها است که کاستی و نقص از صفات مخلوق ناقص می‌باشد.

ب – گاهی بشر به خرده علم خود خوشحال و فرحناک شده و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه گمان می‌کند مصالح خلق، رشد و کمال آنان را بهتر از خدا تشخیص می‌دهد. لذا مکرر می‌گوید: «به نظر من»! و حال آن که می‌داند خداوند متعال، علیم و حکیم این عالم را بر اساس علم، حکمت، مشیت و اراده خود آفریده و از کسی هم نظرخواهی نکرده است، چرا که نیازی به این امر ندارد. او غنی است، نه محتاج به دیگران.

بشر گاهی به خاطر همین خرده علمش در امر خدا نظر می‌دهد و می‌گوید: به نظر من، این حکم قدیمی است، به نظر من اگر چنین بود یا نبود بهتر بود، به نظر من نباید انبیا در فلان‌جا و یا فلان زمان می‌آمدند …، و خداوند متعال خود در پاسخ می‌فرماید: «اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ – خداوند اعلم است به این که رسالتش را کجا قرار دهد. (الاأنعام، 124)».

ج – البته که تبعیض به معنای تفاوت بعضی نسبت به بعضی دیگر، در همه اجزای خلقت وجود دارد و باید هم داشته باشد. چرا که خلقت عین هم، به مثابه‌ی عدم خلقت گونه‌هاست. اما وقتی سخن از تبعیض به معنای بی‌عدالتی به میان می‌آوریم، باید دقت کنیم که اولاً از کدام فاعل سخن می‌گوییم، خدا یا بندگانش؟ ثانیاً بی عدالتی نزد کی و داور کیست؟ و ثالثاً ملاک فضلیت یاعدالت چیست؟

بدیهی است چنان چه بیان شد، از خداوند متعال هیچ گونه نقص، شر و ظلمی صادر نمی‌گردد و او از این صفات منزه است. مضاف بر این که مگر او ملیت و مرزهای جغرافیایی که خودمان به دور خودمان کشیده‌ایم و مکرر تغییر یافته و می‌یابد را ملاک فضلیت بر شمرده است؟ آیا برای خدا مرزی به عنوان ایران، عراق و امریکا وجود دارد، یا اشخاص به خاطر ملیت‌شان دارای فضیلتی هستند؟! یا اساساً ملیت فضیلتی دارد. زمین و آسمان ملک اوست و او خالق همه مخلوقات و رب العالمین است. لذا فرمود: اگر تفاوتی در جنیسیت، رنگ و زبان قرار دادم، به خاطر ضروریات رشد شماست. و تنها چیزی که نزد خدا فضیلت و برتری محسوب می‌گردد، تقوای شماست.

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، 13)

ترجمه: اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ترديد خداوند داناى آگاه است.

نتیجه:

پس، در این که خداوند رسالتش را کجا قرار دهد، حق اظهارنظری نیست، چرا که فرستاده، فرستاده‌ی اوست (و نه ما یا دیگران) و او می‌داند که چه کسی را در چه زمانی و برای چه عصر و نسلی مأموریت دهد و در ضمن هیچ تبعیضی [به معنای بی عدالتی] رخ نداده است، چرا که ملیت‌شان ملاک هدایت نیست، بلکه شناخت، فهم، درک و تبعیت‌شان ملاک فضیلت است. چنان چه در میان سایرین نیز فرقی نمی کند که شخص در مکه مکرمه یا مدینه منوره به دنیا آمده باشد و یا تهران، یا واشنگتن، لندن، پاریس، پکن یا مسکو. بلکه تفاوت در تقوای آنهاست. هیچ عربی چون هم همشهری پیامبر اکرم (ص) یا اهل بیت (ع) بوده، بر پیروان او در سایر نقاط روی زمین برتری ندارد. برتری با کسی است که ایمان و تقوایش بیشتر است.

در ضمن دقت داشته باشید که این ملاک‌های «ملیتی» را فقط برای ما طرح می‌کنند، وگر نه مگر حضرات موسی یا عیسی (ع) اروپایی یا امریکایی بودند که آنها همه گرویدگان به یهودیت یا مسیحیت هستند؟! آن دو بزرگوار که هر دو اهل فلسطین بودند.

چطور در عرصه سیاست که می‌خواهند سلطه خود را بر جهان مستولی کنند، سخن از جهانی شدن، برداشتن مرزها و به اصطلاح «گلوبالیسم» می‌زنند و حتی برای فرهنگ‌ها نیز ارزشی قائل نیستند و در جهت یک‌سان سازی فرهنگ‌ها [البته همسو با منافع خودشان] می‌کوشند، اما نوبت به اسلام و اسلامگرایی که می‌رسد، از عرب و عجم، پیامبر عربی، پیامبر ایرانی و … سخن به میان می‌آورند؟! پس باید بصیر باشیم.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=27077

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب