پرسش:
آیا حجاب اجباری، آزادی کسانی را که به هیچ دینی اعتقاد ندارند سلب نمیکند؟! طبق آیهی “لا اکراه فی الدین”، هر کسی در انتخاب دینش آزاد است و دین اجباری نیست.
پاسخ:
اگر چه این پرسش و قرار دادن حجاب در مقابل آزادی، بسیار قدیمی و تکراری میباشد، اما چون فرافکنی و عوامفریبی هم چنان با شدت ادامه دارد، پس باید موضوع از زوایای گوناگون مورد بحث قرار گیرد و پاسخهای لازم به جویندگان حقیقت، ایفاد گردد.
صرف نظر از شعارها و جوّسازیهای ضد تبلیغی علیه حجاب [به ویژه در فضای مجازی]، به چند نکتهی بسیار مهم توجه نمایید.
الف – با کلمهی “آزادی”، ما را فریب ندهند! آزادی مطلق، بدین معنا که هر کسی میتواند و مجاز است که هر کاری دلش میخواهد بکند، نه تنها در هیچ کجای دنیا وجود ندارد، بلکه نمیتواند وجود داشته باشد، چرا که انسان محدود و در بسیاری از موارد مجبور است؛ لذا حتی آنارشیسم و لیبرالیسم نیز تعریف، چارچوب و قانون دارند، چه رسد به اسلام عزیز که دین خدا برای بندگانش میباشد؛ پس از هر لحاظ جامع، کامل و به حق است.
مسئله فقط اسلام و حجاب نیست؛ آیا امروزه مردمان در امریکا، کانادا، اروپا، چین، ژاپن و حتی در میان قبائل آفریقایی و …، آزادند که هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند؟!
چند مثال از آزادیهای مدنی
- -تولید، توزیع، خرید، فروش و مصرف مشروبات الکی در تمامی این کشورها آزاد است، اما اگر کسی به کمترین حد و یک جرعه نیز نوشیده باشد، حق رانندگی ندارد. در برخی از شهرهای کانادا، اگر راننده خودش ننوشیده باشد، اما در خودروی او شیشه مشروبی که درش باز شده یافت شود، مجرم است و به شدیدترین مجازاتهای تعیین شده، محکوم میشود!
- -در این کشورها، رانندهی تاکسی، حق ندارد که حتی شیشهی سمت خود را پایین بکشد – در داخل خودرویش، حتی بدون مسافر سیگار بکشد – رادیو یا ضبط خود را روشن کند و یا حتی یک کلمه حرف اضافی با مسافر بزند! به شدت جریمه میشود.
- -در این کشورها، کسی حق ندارد بی جهت بوق بزند، یا صدای ضبطش را بلند کند، یا حتی سگش داخل خانهی خودش سر و صدا کند و …؛ میگویند: آلودگی صوتی ایجاد میشود و مزاحم دیگران میشوید و حقوق دیگران را متعرض میکنید.
- -هم چنین آوردن سگ به بیرون خانه نیز حدود و قانون دارد. حق ندارد به سگش اجازه دهد که در پیادهرو و باغچهی کنار آن، ادرار و مدفوع کند …، حتی در آلمان و بسیاری دیگر از کشورها، کسی حق ندارد سگش را [هر چند کوچک باشد]، بدون پوزهبند به خیابان بیاورد و یا رهایش کند که بچرخد.
- -در این کشورها، اگر کسی به دیگری دروغ بگوید، فحش بدهد، یا کاری کند که مخاطبش بتواند ادعا کند که ناراحت شدم و یا ترسیدم، او میتواند به دادگاه شکایت کند و در صورت اثبات، مجازاتهای سنگینی دارد.
- -در تمامی این کشورها، مدارس، سازمانها و حتی شرکتهای خصوصی، میتوانند برای پرسنل، یونیفورم تعیین کنند و بدون آن راه ندهند، حتی برخی از رستورانها و کلوپها و باشگاهها، آقایان را بدون کت و شلوار، کراوات یا پاپیون و بانوان را بدون لباس رسمی شب و … راه نمیدهند و کسی نمیگوید که این با “آزادی” منافات دارد!
بنابر این، آزادی به این معنایی که علیه حجاب در ایران و سایر کشورهای اسلامی به اذهان عمومی القا میکنند، در هیچ کشوری وجود ندارد، اگر چه قوانین در برخی موارد متفاوت است.
نکته:
طی سالهای گذشته و تا شش ماه پیش، کشورهای اروپایی، به بهانهی ضرورت شناسایی افراد برای حفظ امنیت، زدن پوشیه به صورت را که بین برخی از زنان مسلمان عرب رایج بود، ممنوع اعلام کردند و جریمههای سنگینی چون: جریمه نقدی، بازداشت، لغو ویزا یا اقامت، اخراج و … برایش وضع کردند. امروزه زدن ماسک به صورت را برای زن، مرد، کودک و … اجباری کردهاند و تا 500 دلار نیز برای آن جریمه تعیین کردهاند! آیا کسی میگوید: این با آزادیهای فردی منافات دارد؟!
تا شش ماه پیش [قبل از شیوع کرونا]، دست ندادن زنان و مردان نامحرم را بدترین نوع ارتجاع، بیفرهنگی و بیادبی میخواندند! البته برای همه، به غیر از ملکه انگلیس [الیزابت] که دستکش را در نمیآورد و با هیچ کسی دست نمیدهد! اما امروزه میگویند: طبق دستور العمل و پروتکل سازمان بهداشت جهانی و مراکز داخلی، نه تنها کسی با کسی [حتی محارم] دست ندهد، بلکه از همدیگر نیز دو متر فاصله بگیرید.
- -حال آیا کسی میگوید: این با آزادیهای فردی یا اجتماعی منافات دارد، یا میگویند برای حفظ سلامت دیگران، واجب است؟! اما نوبت به حجاب که میرسد، از آزادی گرفته تا قرآن مجید و آیه “لا اکراه فی الدین” را مستمسک قرار میدهند!
حقوق دیگران
آزادی مطلق، در هیچ کجای دنیا و در هیچ امری وجود ندارد و یکی از بارزترین حدود آزادی در تعاریف و قوانین گوناگون این است که به حقوق دیگران تجاوز نشود.
به ما القا میکنند که «دست کم “خودکشی” آزاد است، جان خودم است و دلم میخواهد خودم را بکشم، اما اسلام همین قدر آزادی را نیز سلب کرده و میگوید حرام است»! اما در سایر کشورها نیز اقدام کننده به خودکشی را پس از نجات، به جرم تحریک اذهان عمومی، و ملتهب کردن عواطف مردم، القای یأس و ناامیدی به دیگران و بالاخره بر هم زدن نظم و امنیت اجتماعی و …، مجازات میکنند!
در بسیاری از کشورهای جهان متمدن، دختران حق ندارند با وضعیتی به دانشگاه یا محل کار بیایند که سبب تحریک و هواسپرتی دیگران شوند! حال آیا حضور دختر خانمها و بانوان با آرایش و پوششی تحریک کننده، در کوچه، خیابان، محل تحصیل یا کار و انظار عمومی، تعدی به حقوق دیگران نیست و میتواند بگوید: «من آزادم تا هر طوری که دلم میخواهد در انظار حاضر شوم»؟!
آیا میتواند بگوید: «من دوست دارم لوندی کنم، عشوه بیایم، اندام خود را به نمایش بگذارم و …، به من چه که نوجوانان، جوانان و مردان متأهل یا مجرد تحریک میشوند، خب نگاه نکنند، اگر چه زیر ماشین بروند یا زمین بخورند! به من چه که نتایج این تحریکات خیابانی چه میشود»؟!
پس، اگر بخواهیم حقوق فردی و اجتماعی را رعایت کنیم تا به رشد و اعتلای فرهنگی، رفتاری و امنیت روانی برسیم، چگونگی پوشش نیز باید قانونمند باشد.
اسلام
در اسلام، این حقوق بیش از هر دین و مذهب دیگری تبیین و ابلاغ شده است، چرا که فقط خدا حق دارد آزادیها و محدودیتهای فرد و جامعه را در هر امری تعیین نماید، چرا که فقط او خالق است، به احوال بندگانش علیم و بصیر است. حقوق باید مبنا و منبع “حق” داشته باشد.
دقت نماییم که اساساً آدمی بنده است و بندگی میکند، حال یا بندگی هوای نفس خود و دیگران را میکند و یا بندگی خداوند متعال را میکند و البته که “بنده”، هیچ گاه آزاد نیست. لذا نام عصیان و گردنکشی در مقابل احکام الهی، “طغیان (سرکشی)، فسق (خارج شدن از مسیر و پوستهی آدمیت) و فساد (تباهی) میباشد، نه “آزادی”! و خداوند میفرماید: «مبادا به اسم و بهانهی آزادی، شما را به بندگی غیر خدا [اگر چه هوای نفس خودتان باشد] بکشانند!
لا اکراه فی الدین
کمتر آیهای تا این حد مورد سوء استفاده و ظلم قرار گرفته است.
دین با شریعت متفاوت است و آزادی بیان شده در دین است، نه در شریعت.
دین یعنی اعتقادات و همه در آن آزادند، البته نه این که مجازند. این آزادی در دین، یعنی نه پیامبری میتواند مردم را به زور مؤمن کند و نه ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس میتوانند مردم را به زور کافر و مشرک کنند! بلکه اختیار و انتخاب “دین” با خود انسان است، حال چه دین اسلام، مسیحیت و سایر ادیان الهی را انتخاب کند و چه دینِ کفر و شرک و ایسمها را انتخاب کند. چه جهانبینی توحیدی و اسلامی داشته باشد، و چه جهانبینی مادی (ماتریالیستی) داشته باشد و به هیچ حقیقتی ایمان نیاورد.
اما شریعت، یعنی “حقوق و قانون”، و چنان که بیان گردید، در هیج کجای دنیا و در هیچ امری، نه تنها مردم در برابر حقوق و قوانین آزاد نیستند، بلکه اگر کمترین تخلفی کنند، متهم، محکوم و مجازات میشوند، حال خواه قوانین راهنمایی و رانندگی باشد، یا حقوق مدنی و یا حتی ضوابط سازمانها، شرکتها و … .
پس، قوانین [چه حق باشند و چه ناحق] نه تنها برای اجرا وضع شدهاند، بلکه مجازاتهای گوناگون را برای ضمانت اجرای آن گذاشتهاند.
بنابراین، معنای «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» این نیست که هر کسی میتواند و مجاز است که هر کاری و هر غلطی که دلش خواست بکند!
قابل توجه آن که سوء استفاده کنندگان، آیه را تجزیه کرده و فقط یک فراز آن را مستمسک قرار دادهاند، در حالی که خدا میفرماید: «شما را مجبور نیافریدم، و علتش این است که به شما عقل، شعور، علم، منطق و وحی و هم چنین قوای ارزشمند اختیار و انتخاب را دادهام، پس راه رشد، از راه گمراهی برایتان روشن شده است، لذا نیازی به اجبار در دین [نه شریعت] نمیباشد، اما مبادا طغیان کنید که در دنیا و آخرت، دچار خسران، پشیمانی و عذاب میگردید.