پرسش:
میگویند: خداوند همان انرژی است و مدعیاند با نظریههای برگرفته از فیزیک کوانتوم به اثبات میرسد! پاسخ این شبهه چیست؟!
پاسخ:
فقط میگویند! صرف این که میگویند: «به اثبات میرسد» که دلیل بر اثبات نیست. کدام دلیل عقلی، علمی، فیزیکی یا طبیعی را اقامه کردهاند که ثابت کند «خدا همان انرژی است -یا- انرژی خداست؟!»
این “شبهه” نیست، بلکه فقط یک ادعاست که البته بر هیچ منطقی استوار نیست، لذا هیچ دلیلی هم برای اثبات آن نیاوردهاند؛ چنان که تا کنون نیز هیچ دانشمند فیزیکی نگفته است که «خدا همان انرژی» است؛ بلکه این جملهبندیها برای جوّسازی در میان موحدان و به ویژه مسلمانان میباشد!
حال برای پاسخ چه کنیم؟! تمامی یافتههای فیزیک کوآنتوم را شرح دهیم و اثبات کنیم که خدا همان انرژی نیست؟! یا آنها باید دلایل خود را اقامه کنند؟!
برخی گمان دارند که اگر واژۀ «فیزیک کوآنتوم» را بر زبان آورند و تکرار نمایند، دیگر خیلی دانشمند جلوه داده میشوند و حال آن که نه میدانند موضوع علم فیزیک چیست و نه میدانند فیزیک کوآنتوم چه فصل یا شاخهای از فیزیک میباشد! و بدیهی است که با گفتن کلماتی چون: فلسفه، عرفان، تفسیر، فیزیک، ریاضی و …، کسی دانشمند نمیشود و حتی با گفتن کلمه توحید و تکرار ذکر «لا إله الّا الله»، کسی موحد نمیشود.
اشکال اساسی این است که این گروه، حتی از «خدا» به جز یک اسم و لفظ نمیشناسند و تعریفی از او ندارند و هر چیزی را میگویند: «لابد این خداست -یا- خدا همین است»!
واژه یا اسم فارسی «خدا»، فقط معادل «ازلی» میباشد، یعنی چنین نیست که نبوده و بعداً پدید آمده باشد و نیاز به پدید آورنده داشته باشد، بلکه هستی، عین ذات اوست؛ ازلی و ابدی میباشد. اما «خداوند متعال» نامهای دیگری هم دارد که همه در خلقت تجلی یافته و به واسطۀ آنها شناخته میشود؛ مانند: «حیّ، علیم، حکیم، قادر، قوی، خالق، مالک، ربّ، رازق و … ».
در قرآن کریم، گاهی به اسم الله جلّ جلاله تصریح شده است که اسم خاص اوست، اما گاهی به کارگیری ضمیر «هُوَ = او»، به معرفی خداوند سبحان پرداخته است و متذکر گردیده که خدا باید دارای چنین اسماء و صفاتی میباشد:
«هُوَ الْحَيُّ» – «هُوَ الْحَقُّ» – «هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» – «هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ» – «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ» – «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ» – «هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» – «هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ» … .
حال میپرسیم: «آیا انرژی طبیعی، دارای چنین نشانهها و صفاتی میباشد؟!»
انرژی (نیرو)
نیرو، همان “قوت” است، که در انگلیسیِ بر گرفته از اسم لاتینش “انرژی” نام گرفته است.
البته که خالق عالم هستی، نیرومند است، نه این که دارای نیروست. یعنی چنین نیست که خودش چیزی باشد و نیرو چیز دیگری باشد و او از آن نیرو برخوردار باشد، بلکه نیرو یا قوت، عین ذات اوست، و نیرویش آنقدر مطلق یا محض است که هیچ راه نفوذ و غلبهای بر او نیست، پس “عزیز – نفوذ ناپذیر” است: «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ – به درستی که پروردگار تو، او قوی و عزیز است / هود علیه السلام، 66».
بسیاری از فیزیکدانها یا دانشمندان سایر علوم طبیعی، بیش از مردم عادی میدانند که این عالم هستی، از هیچ خلق نشده، خود به خود پدید نیامده و خودش پدیدآورنده خودش نیست و حتماً باید خالقی داشته باشد، حیّ، علیم، حکیم، قادر و نیرومند که او دیگر مخلوق نیست؛ اما چون نمیخواهند به وجود او اقرار کنند، میگویند: «یک نیرو (انرژی) ناشناخته، عامل پیدایش بوده است!»
تا این مقدار، همان سخن موحدان است که میگویند: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ – هیچ محرک و نیرویی نیست، جز آن که از خداوند برتر و بزرگ باشد»؛ اما مؤمنان این نیرو را «الله جلّ جلاله» میدانند و آنها این نیرو را همان نیروی موجود در طبیعیت (انرژی) برمی شمرند، در حالی که طبیعت فانی و نیروهایش ضعیف و محدود میباشند.
فیزیک
موضوع علم فیزیک، کشف و تبیین قوانین حاکم بر طبیعت میباشد و «کوآنتوم»، شاخهای از همین فیزیک است که ذرات کوچکتر و فضاهای احتمالی یا فرضی آنها را نیز مورد مطالعه قرار میدهد.
دانشمندان، علوم را خلق نمیکنند، بلکه قوانینی که خداوند متعال قرار داده است را کشف میکنند و برخی میخواهند با کشف قوانین خلقت، به جنگ خالق آنها بروند!
فیزیک، اثبات نمیکند که خدایی هست و او کیست؟ چنان که اثبات نمیکند خدایی نیست و پدیدآورنده چیز دیگری هست؟ سایر علوم نیز چنین میباشند؛ بلکه نتیجهگیری از علوم، کار «عقلِ شناختی» است که به نور علم میبیند.
«عقل» است که حکم میدهد و تصدیق مینماید: هیچ چیزی خود به خود پدید نمیآید و حتماً به وجود آورنده دارد؛ و حکم میکند: حال که هر چیزی، اندازههای خودش را دارد و در جایی که باید قرار گرفته است و آثار مشخصی دارد، لابد پدید آورندۀ علیم، حکیم و توانایی دارد و سپس به نور علم (کتاب خلقت و کتاب وحی)، در پی شناسایی آن خالق برمی آید. در قرآن کریم میخواند: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم» (القمر، 49) و سپس در کتاب خلقت و همین مقدار از طبیعت که میشناسد، میبیند همینطور است و میگوید: «هوَ الخالق – او آفریننده است». او در کتاب وحی میخواند: «وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ – و او پروردگار همه چیز است» (الأنعام، 164)؛ و در کتاب خلقت و همین طبیعت نیز میبیند که همه چیز به صورت یکپارچه و مرتبط، تدبیر و اداره میشوند.
فیزیک، در نهایت وجود انرژی را در طبیعت به اثبات میرساند و نه “خداوند بودن انرژی” را! تا کنون، کدام دانشمندی و با چه استنادی به فیزیک کوآنتوم، مدعی شده که “خداوند انرژی است” یا “انرژی همان خداوند است”؟!
- -بنابراین، هر چه که ماده باشد، انرژی طبیعی باشد، حادث باشد، فانی باشد، متحرک باشد، دارای ابعاد باشد، در فضا و مکانی قرار گیرد، از چیزی به وجود آید (معلول باشد)، از کسی به دنیا آید (مولود باشد)، کسی از او زاییده شود، مذکر و یا مؤنث باشد، نیازمند به غیر خود باشد، ساخته شدهی دیگران باشد، بد و خوب را تشخیص ندهد، بالتبع عدالت نداشته باشد، همه چیز و همه کس برایش مساوی باشد، مخاطب دعای بندگانش نباشد، مجیب نباشد، ربّ و إله نباشد و …؛ اصلاً خدا نیست.
- -برخی خدای کلیسا و کنیسه (تورات و انجیل تحریف شده) را رد میکنند و گمان دارند که مطلق خدا را رد کردهاند؛ برخی دیگر خدای معابد هندو و بودا را رد میکنند و گمان دارند که خدای حقیقی را رد کردهاند؛ برخی دیگر خدای موهوم وهم خود را رد میکنند و گمان دارند که آنها توانستهاند کار را تمام کنند و خدای حقیقی را کلاً نفی کنند؛ در حالی که هیچ کدام از اینها، اصلاً خدا را نشناختهاند که حالا نفی و انکارش نمایند.
- -بنابراین، هدف از شعارهای پوچی چون: «خدا انرژی است – انرژی همان خداست – یک نیروی ناشناختۀ طبیعی، عالم را پدید آورده است و …»، نه فیزیک است و نه کوآنتوم؛ بلکه فقط انکار خدا و ایجاد شبهه و تشویش، در اذهان دیگران میباشد.