پرسش:
به کسی که میگوید: به این دلیل و آن دلیل، خمس از عهدهی شیعیان ساقط شده، چه پاسخی دهیم؟
پاسخ:
هیچ پاسخی ندهید، مگر انسان عاقل، بالغ، بصیر و هوشیار، هر حرفی را مورد توجه قرار داده و الزاماً به آن پاسخ هم میدهد؟!
هیچ پاسخی ندهید، چرا که نه او مجتهد و فقیه است و نه شما؛ و این عین نادانی و سفاهت است که انسان در موردی که علم به آن ندارد، حکم دهد و یا بحث کند و سفاهت بیشتر آن است که آدمی از اظهاراتی که مبتنی بر علم نیستند، پیروی و تبعیت نیز بنماید.
« وَلَا تَقْفُ مَا لَیسَ لَكَ بِهِۦ عِلْمٌ ۚ إِنَّ ٱلسَّمْعَ وَٱلْبَصَرَ وَٱلْفُؤَادَ كُلُّ أُو۟لَٰٓئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْـُٔولًۭا » (الإسراء، 36)
ترجمه: و چیزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن (روی آن ایستادگی نکن)، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
**- از گوینده بپرسید: خمس چیست؟ به چیزهایی تعلق میگیرد؟ به چه کسانی واجب میشود؟ شرایط تحقق آن چیست؟ از چه کسانی و در چه شرایطی ساقط میشود؟ فقهایی که در فقه (حقوق اسلامی)، خمس را از واجبات بر شمردهاند، بر چه اصول یا مستنداتی استدلال میکنند؟ – جنابعالی که فتوا میدهید ساقط شده است، بر چه اصول و مستنداتی استدلال میکنید و …؟!
وقتی دیدید که هیچ نمیداند و فقط دوست دارد یک شعاری بدهد، اصلاً پاسخ ندهید، وگرنه منفعل شدهاید:
« وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا » (الفرقان، 63)
ترجمه: بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند كه با آرامش و بیتكبر بر زمین راه میروند و هنگامی كه جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنائی و بزرگواری میگذرند).
**- به گوینده بگویید: اگر فقه اسلامی را در حد تخصصی نخواندهای، اظهار نظر نکن و از جانب خود فتوا نده (مثل پزشکان جعلی و افراد عوام و نادانی که از علم پزشکی هیچ نمیدانند، اما برای دیگران نسخه میپیچند)؛ اما اگر خواندهای و مجتهد شدهای، برو به حوزههای علمیه و با علما، فقها و حتی طلاب بحث کن و دلایل فقهی خود را بیاورد و استدلال کن، شاید فتاوا متغیر شد، و در ضمن یک رساله هم منتشر کن، شاید کسی از شما تقلید کرد.
تخصص:
امروزه حتی توپ بازی (فوتبال، والیبال، بستکتبال و …) نیز تخصصی شده است؛ از گزارشگری و تحلیل گرفته، تا بازیگری و مربیگری و از همه مهمتر داوری؛ اما به فقه اسلام که میرسد، کسانی که حتی بلد نیستند “حمد و سوره”ی خود را صحیح بخوانند، به خود اجازه میدهند که مانند یک فقیه و مجتهد، اظهار نظر کرده و فتوا صادر کنند!
فقه اسلام که همان حقوق اسلامی است، مانند هر حقوق دیگری، منابع دارد، مبانی دارد، هر بندش تعاریف و مصادیق دارد و…؛ پس این طور نیست که هر کسی به راحتی بتواند بگوید: «به نظر من ….»!
تقلید:
از این رو، اصول دین را تحقیقی گفتهاند و در فروع دین که همان فقه و حقوق اسلامی است، دست باز است، هر کس دوست دارد، ذوق دارد، وقت دارد و …، [مانند رشته حقوق یا علوم دیگر]، میتواند برود در این رشته تحصیل کند و هر کس ندارد، باید به متخصص رجوع کرده و تقلید نماید؛ و هر کس نه علم و تخصص دارد و نه به متخصص (فقیه) رجوع میکند و دلش میخواهد بر اساس احکام من درآوردی خودش عمل کند، دیگر تسلیم امر خدا نیست، بلکه تسلیم هوای نفس خویش میباشد؛ و البته برخی اصلاً مسلمان که هیچ، بلکه به توحید و معاد نیز هیچ اعتقادی ندارند، بلکه مأمور به ضد تبلیغ علیه اصول و فروع اسلام و نیز جوسازی و ایجاد انحراف و اعوجاج در اذهان عمومی مسلمانان میباشند:
« الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ » (هود، 19)
ترجمه: همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مىدارند و آن را كج مىخواهند و آنها آخرت را منكرند.
هدف از مخالفت با خمس:
●- دشمنان هیچگاه تک هدفی نیستند، با یک تیر چند نشان میزنند، در عین حال که در هر تیری، هدف خاصی را نیز نشانه میروند.
●- دشمنان اسلام به این نتیجه رسیدهاند که علت اصلی مخالفت مسلمانان با فرعونیت، ربوبیت و سلطهی ظالمانهی آنها و نیز روش مقابلهی مسلمانان با هر گونه تهاجمی (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و …)، فقه و حقوق اسلامی (به ویژه در تشیع) میباشد.
●- آنها میگویند: کتاب و مباحث و قوانین مندرج در کتابها، به تنهایی نه رهگشاست و نه خیر و ضرری دارد، بلکه “معلم کتاب” که انسان است (مثل پیامبر، امام، عالم، دانشمند، فقیه و …) خطرآفرین میباشد و معلم فقه نیز فقها هستند.
●- دشمنان چون نگاه صد در صد مادی و مالی به عالم هستی و انسان و جامعه دارند، گمان میکنند که “پول”، تنها عامل قدرت فقه و فقیه در جامعه میباشد، و بدتر آن که گمان میکنند این بنیهی اقتصادی، فقط از «خمس» به دست میآید! لذا نقشه میکشند که اگر این خمس به دست آنان نرسد، تضیعف و نابود خواهند شد!
●- کفار امروز همان کاری را میکنند که در صدر اسلام و طول زمان کردهاند. در صدر اسلام، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و پیروانش را در شعب ابیطالب، حصر اقتصادی کردند و آن معاهدهی شش مادهای را نوشته و بر دیوار کعبه آویختند.
●- “فدک” را به خاطر به دست آوردن چند هکتار زمین غصب نکردند، بلکه به خاطر حصر اقتصادی و تضعیف بنیهی مالی حضرات امیرالمؤمنین و فاطمة الزهراء علیهماالسلام غصب کردند تا توان کمک مالی به مستضعفان را نداشته باشند و نگاه مردم به دست پر خیر و کرم آنها نباشد و از آنان حمایت و پیروی نکنند.
●- تحریم اقتصادی نظام، کشور و ملت جمهوری اسلامی ایران، فقط و فقط به همین منظور است، چنان که بارها صریحاً اظهار داشتند که تحریم میکنیم تا مردم در فشار قرار گرفته و دست از حمایت این رژیم بردارند.
●●●- حالا به گمان این که “خمس” تنها منبع درآمد فقه، فقها، حوزههای علمیه و مراجع تقلید میباشد، علیه “خمس” میتازند. و حال آن که اگر هر مرجعی اعلام کند که هر مقلدی مبلغ کمی کمک کند، به مراتب بیشتر از مقدار خمس خواهد بود، چرا که خمس به همگان واجب نمیشود، اما همگان میتوانند مبلغی کمک کنند، چنان که میکنند.
تاکتیک (ترفند) منافقانه:
دشمنان نمیتوانند و نمیخواهند بگویند که ای مردم! مسلمان نباشید، شیعه نباشید، مقلد و پیرو فقه و فقیه و مرجع تقلید نباشید، احکام اسلامی را دور بریزید و به آن عمل نکنید؛ چرا که در این صورت چهرهی کفر و عناد آنها آشکار میشود و مقبول واقع نمیگردند؛ لذا با چهرهی نفاق وارد میشوند و میگویند: اسلام، تشیع، فقه، اصول، فروع، احکام، فقیه و … جای خود، اما “خمس” از عهدهی شیعیان ساقط شده است! برخی تخفیف هم میدهند و کلمه فقهی میآورند و میگویند: «مباح» است!
●●●- پس، به آنها بگویید: نه شما از فقه چیزی میدانید و نه الحمدلله ما در احکام مقلد شما هستیم، بلکه در اصول دین خود تحقیق میکنیم و بر همان اساس، در احکام، حقوق و فقه اسلامی، یا تحصیل کرده و مجتهد میشویم و خود احکام را از منابعاش استنباط و استخراج میکنیم و یا از فقیهِ واجدِ شرایط تقلید میکنیم.