پرسش:
من به خدا بدگمانم! قبول دارم که عادل و مهربونه، اما با خود نمی‌گویم که به من عافیت میده یا کمکم می‌کنه؛ بلکه می‌گویم: نمی‌دهد و کمک نمی‌کند تا شاکر بودن و صبر مرا امتحان کند!

پاسخ:

آیا نعماتی که حق تعالی به شما مرحمت نموده را ندیده‌اید؟! آیا گمان دارید که تا کنون، خودتان خود را از مشکلات و مصائب عبور داده‌اید؟!

القا‌ئات:

اگر به خود القا نمایید که به رحمت، لطف، عدل و رأفت (مهربانی) خداوند سبحان شناخت عقلی و اعتقاد قلبی دارید و او را بسیار دوست می‌دارید، رابطۀ صمیمانۀ شما با او برقرار می‌شود و شناخت، باور و اعتماد شما نیز روز به روز بیشتر تقویت می‌گردد؛ اما اگر به خود القا کنید که به خداوند سبحان، بدبین هستید و گمان دارید که او دائم شما را تحت فشار و اذیت قرار می‌دهد، همین بدبینی در شما تقویت می‌گردد که در حال حاضر مانع از نزدیکی شما می‌گردد و چه بسا در آینده، به دشمنی نیز بیانجامد. مضافاً بر این که فشارها و مشکلات از خودمان است و نسبت دادن آنها به حق تعالی، افترای به اوست!

بنابراین، نباید نقش “القائات” را نادیده گرفت؛ نماز، روزه، ذکر، تلاوت قرآن مجید، یاد خدا و آخرت و عمل صالح برای خدا، همه تأثیرات القایی مثبت دارند؛ و البته در القائات منفی نیز دقت داشته باشید که شیاطین جنّ و انس از همین راه وارد می‌شوند و ابتدا ناامیدی و سپس دشمنی با خدا را القا و وسوسه می‌کنند! دقت شود که دعوت و کشاندن به معصیت و سپس کفر و شرک، مرحله نخست دشمنی شیاطین می‌باشد و در گام تکمیلی می‌گویند: «حماقت است اگر وجود خداوند سبحان را انکار و تکذیب کنید، بلکه تصدیق کنید، اما با او دشمنی ورزید!» چنان که ابلیس لعین، هیچگاه منکر وجود خدا یا قیامت نشد و حتی به عزّت خدا قسم یاد کرد و از او تا قیامت فرصت حیات خواست؛ اما از روی کبرش، به دشمنی با او و بندگانش برخاست!

گمان:

“گمان”، آنگاه به ذهن خطور می‌کند که علم و یقینی حاصل نشده باشد؛ از این‌رو، گمان صحیح، می‌تواند مقدمه‌ای برای تحقیق و رسیدن به یقین باشد، اما هیچگاه ارزش تبعیت و پیروی ندارد؛ چه رسد به گمان‌های نادرست و غیر منطقی! لذا حق تعالی هرگز نفرمود که به هیچ وجهی “گمان” نبرید، چون کار ذهن است؛ بلکه فرمود: از گمان پیروی نکنید؛ چرا که بار علمی ندارد، یقین‌آور نیست و دلیلی بر حقانیت نمی‌باشد:

«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)

– آنها هرگز به اين سخن علم (يقين) ندارند؛ تنها از ظن و گمان بی‌پايه پيروی می‏نمايند، با اينكه گمان هرگز انسان را بی‌نياز از حق نمی‏كند.

شناخت خداوند متعال

برخی، در ذهن و اوهام خود، موجودی خیالی می‌سازند و نامش را “خدا” می‌گذارند، سپس در برابر این خدای ساختگی، با مشکلات و چالش‌هایی مواجه می‌شوند.

شناخت حق تعالی، مستلزم “تفکر، تعقل، علم، حق‌بینی و واقع‌بینی” می‌باشد؛ او خودش را در کتاب خلقت و از جمله وجود خودمان، آشکارا نشان داده و در کتاب وحی نیز شناسانده، تا برای همگان یقین حاصل شود و نیازی به گمان نباشد.

«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلت، 53)

– به زودی (به سرعت و فراگیر)، نشانه‏‌های خود را در آفاق (افق‌های عقلی، علمی، شهودی و در سرتاسر جهان) و در درون جانشان به آنها نشان می‏دهيم تا آشكار گردد كه او حق است؛ آيا كافی نيست كه او بر همه چيز شاهد و گواه است.

بنابراین، اگر کسی با چشم بصیرت و حق‌بینی، به خودش و همین جهانی که در آن زندگی می‌کند بنگرد؛ رحمت، لطف، رأفت، جود و کرم خدا را می‌بیند و درک می‌کند، و جای “گمان” برای او باقی نمی‌ماند و به یقین می‌رسد.

بدگمانی نسبت به حق تعالی

بیان شد که مطلق “گمان”، لازم است و می‌تواند مقدمه‌ای برای رسیدن به “یقین” باشد، اما «بدگمانی»، از بدبینی نشأت می‌گیرد.

خوش‌گمانی یا بدگمانی نیز باید پایه، اساس و دلیل داشته باشد. به عنوان مثال: «ما با توجه به سوابق و دشمنی‌ها، نسبت به امریکا، انگلیس و رژیم جعلی و تروریست اسرائیل، “بدبین” می‌باشیم، لذا نسبت به هر گونه چرخش، نرمش، عقب‌نشینی، آتش بس و مذاکره با آنها، “بدگمان” می‌باشیم.

خداوند سبحان، خیر محض است و از او هیچ شرّی صادر نمی‌گردد؛ بلکه این انسان است که به خودش و دیگران ظلم می‌کند و ضرر می‌رساند، لذا باید نسبت به خودش بدگمان باشد، نه نسبت به خداوند سبحان.

بدگمانی به خداوند منّان، ضمن آن که بیانگر عدم شناخت صحیح می‌باشد، اتهام و افترای به او نیز می‌باشد؛ لذا عواقب سویی را در دنیا و آخرت مترتب می‌سازد که فرد بدگمان را معذب می‌گرداند؛ چنان که فرمود بدگمانی به او، رویکرد منافقان و مشرکان می‌باشد و منجر به عذاب می‌شود: «وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ وَالمُنافِقاتِ وَالمُشرِكينَ وَالمُشرِكاتِ الظّانّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوء … – و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند…» (الفتح، 6)

خوش گمانی به خداوند منّان

یک معنای دیگر گمان نیز این است که «نگاه تو به او چگونه است؟» اگر خداوند سبحان را رحیم، غفور و رئوف (مهربان) دیدی، مورد رحمت، مغفرت و رأفت او قرار می‌گیری، اما اگر چنین نبینی؛ قابلیت و سنخیت مشمول رحمت، مغفرت و رأفت قرار گرفتن را از دست می‌دهی!

حضرت امام رضا علیه السلام:

«أحسِنِ الظَّنَّ باللّهِ؛ فإنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يقولُ‌: أنا عِندَ ظَنِّ عَبدِيَ المُؤمِنِ بي؛ إن خَيرا فخَيرا، و إن شَرّا فَشَرّا»

– به خداوند گمان نيك ببر‌؛ زيرا خداى عزّ و جلّ مى‌فرمايد‌: من نزد گمان بنده مؤمن خويشم‌؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد‌، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم.

به عنوان مثال: اگر کسی دعا کند، اما با خود بگوید: «خدا دعای مرا مستجاب نمی‌کند»، دعایش مستجاب نمی‌شود، چرا که باوری به مُجیب بودن حق تعالی ندارد، ضمن آن که به او افترا بسته که بزرگترین گناه و ظلم می‌باشد.

امتحان خدا

برخی گمان دارند که “امتحان خدا”، فقط در مشکلات، سختی‌ها، تنگناها و امور دشوار می‌باشد، در حالی که “امتحان” یعنی: «چگونه با یک امر مواجه می‌شوید و چگونه از آن عبور می‌نمایید»؛ از این رو حتی در نوشیدن یک جرعه آب نیز امتحان وجود دارد که آیا فرد به تمیزی و نیز پاکی – حلال و حرام – مصرف بهینه و به اندازه و اسراف – حضور تشته‌تر از خود در اطراف، مانند بانوان، کودکان، بیماران، یا روزه‌داران در ماه مبارک رمضان، توجهی دارد یا خیر؟!

*- امتحان خدا، در سلامتی، اگر بیشتر از بیماری نباشد، کمتر هم نیست – چنان که امتحان در برخورداری از قدرت، ثروت و شهرت، اگر از امتحان در ضعف، فقر و گمنامی، بیشتر نباشد [که هست]، کمتر نیز نمی‌باشد.

خداشناسی و خداباوری

باید خداوند متعال را آنگونه که خودش را در کتاب خلقت، کتاب وحی، عقل، فطرت و در وجود خودمان به ما نشان داده و شناسانده است شناخت و از هر گونه شک، تردید و بدبینی نسبت به او اجتناب ورزید – باید ضمن بندگی، رابطۀ صمیمانه بین محبّ و محبوب را با او برقرار نمود و از تأثیر وساوس و القائات شیاطین جنّ و انس، جلوگیری نمود.

«وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ» (الأنعام، 116)

– و اگر از اكثر كسانی را كه روی زمين هستند اطاعت كنی، تو را از راه خدا گمراه می‏كنند، آنها تنها از گمان پيروی می‏كنند و جز به حدس (واهی واهی و دروغ) نمی‌پردازند.

●- اگر تحت ولایت (سرپرستی و دوستی) او نرویم که ما را محافظت نماید، یاری رساند، از مشکلات عبور دهد، از ظلمات به نور هدایت کند و به سرانجام نیکو برساند، به چه کسی می‌توانیم، امید داشته باشیم، توکل کنیم و از او یاری بطلبیم و به او محبّت ورزیم، به خودمان یا دیگران؟!

«وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ» (الأنعام، 40)

– و اگر روى برتافتند پس بدانيد كه خدا سرور شماست چه نيكو سرور و چه نيكو ياورى است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=80338

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب