پرسش :
آیا ذوالقرنین همان کورش کبیر هست؟
پاسخ :
این که ذوالقرنین چه کسی بوده، مورد اختلاف است. ابتدا باید خصوصیات فردی او روشن شود و بعد ببینیم با کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق است. بر اساس آیات قرآن، ذوالقرنین دارای صفات ممتازی بود:
1. خداوند اسباب پیروزی ها را در اختیار او قرار داد. [1]
2. سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه ای که در آن جا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هریک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد.
3. مرد مؤمن و موحد و مهربانی بود، و از طریق عدل و داد منحرف نمی شد؛ به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت.
4. به خدا و روز رستاخیز ایمان داشت.
5. سازنده سدی است که در آن به جای آجر و سنگ، از آهن و مس استفاده شد و هدف از ساختن این سد، کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است.
6. در میان جمعی از مردم شهرت داشت؛ لذا از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) درباره او سؤال کردند. [2]
نظریات درباره مصداق ذوالقرنین:
اول. اسکندر مقدونی
این نظریه مردود است؛ زیرا اسکندر مشرک و بت پرست بود. [3]
دوم. یکی از پادشاهان یمن بوده و سدّ او همان سدّ معروف «مأرب» است.
این نظریه هم اشکال دارد؛ زیرا سدّ «مأرب» از مصالح عمومی و به منظور جمع آوری آب و جلوگیری از طغیان سیلاب ها ساخته شده بود و با اوصافی که قرآن برای سدّ ذوالقرنین ذکر کرده است، تطبیق نمی کند. [4]
سوم. کورش کبیر
«ابوالکلام آزاد» این دیدگاه را مطرح کرد. [5]
زیرا کورش مردی مؤمن، خداشناس و موحد، پادشاهی عادل و رعیت پرور و با رأفت و با احسان بود. او به مغرب لشکرکشی کرد و بر «لیدیا» و اطراف آن نیز تسلط یافت. سدّی بنا کرد و این سد در تنگه «داریال» و میان کوههای قفقاز و نزدیکیهای شهر «تفلیس» است. [6]
عنوان ذوالقرنین در تورات نیز آمده است و مصداق آن کوروش پادشاه پارس است؛ زیرا او در رؤیاى دانیال به صورت قوچ دو شاخى ظاهر شد که با یک شاخ خود شرق، و با دیگرى غرب را شخم مى زد. کنایه از این که او شرق و غرب را مى گیرد. [7]
هرودت، مورخ یونانی نیز می نویسد: کورش، پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مهربان بود، مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت. [8]
پی نوشت ها:
1. کهف (18)، 84.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1363، ج12، ص 545.
3. همان، ص 543.
4. همان.
5. همان؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 13، ص 391.
6. طباطبایی، همان؛ مکارم شیرازی، همان، ج12، ص549.
7. مکارم شیرازی، همان، ص546 و 547؛ تورات کتاب دانیال، فصل هشتم؛ کتاب أشعیا، فصل 46، شماره11؛ کتاب إرمیا،کتاب عزرا، کتاب دوم تواریخ ایّام، کتاب نحمیا.
8. مکارم شیرازی، همان، ص547و548.