پرسش:
در بسیاری از تفاسیر اهل سنت در تفسیر آیه ۳ سوره والعصر آمده که طبق روایات، شأن نزول آن در مورد خلفای راشدین میباشد! چگونه میتوان پاسخ داد؟
پاسخ:
- –این «بسیاری از تفاسیر اهل سنّت»، کدامند؟! آیا خودتان آن تفاسیر را خواندهاید، یا فقط در فضای مجازی، چنین فضاسازی کردهاند؟! آیا سخت است که در فضای مجازی، چیزی بنویسند و زیرش سند بیاورند و همه دروغ باشد؟!
- –آیا هر مطلب نادرست و غیر معتبر، غیر مستند و مغایر با عقل و وحی را در فضای مجازی یا … میخوانید و سپس میگویید: «قابل قبول نیست، چگونه میتوان پاسخ داد؟!»
اگر چه متأسفانه در منابع و کتب معتبر سنّیها، احادیث بیاعتبار و حتی جعلی نیز بسیار وجود دارد و حتی از قول ابوهریره که خودش اقرار به جعل 30 هزار حدیث نموده است، حدیث آوردهاند و دربارۀ برخی از ناقلان، خودشان نوشتهاند که دروغگو و فاسد بودهاند؛ اما در عین حال باید توجه نمود که در فضای مجازی نیز جعلیات فراوانتری منتشر میشود و با نوشتن اسم کتابی در زیرش، آنها را به تشیع یا تسنن نسبت میدهند، چرا که میدانند کسی آن کتابها را نمیخواند! از جمله همین که میگویند: «آنها در تفاسیر معتبر خود نوشته باشند «مقصود از آمَنُوا: أَبُو بَكْرٍ – وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ عُمَرُ. وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ عُثْمَانُ وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ” عَلِيٌّ رضی الله عنه» میباشند.»
الف – به فرض که در تفسیری یا کتابی، چنین آمده باشد، اما این تفسیر و تأویل به رأی میباشد و نه تنها سندیتی ندارد، بلکه با عقل، علم و وحی نیز منافات دارد!
خداوند متعال به انسان عقل و ثانیاً وحی موهبت نموده است؛ لذا به نیروی عقلی که به نور علم میبیند، میشناسد و وحی همان علم است که توسط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ابلاغ و تعلیم داده شده است. لذا صدق هر گفتار و ادعایی، باید با عقل، وحی و علم به اثبات رسد.
ب – در مورد سورهها و آیات قرآن مجید، باید دقت نمود که فرق است بین برداشت – شرح – تفسیر – تأویل و شأن نزول. حتی ممکن است شأن نزول آیهای، گناه کبیرهای باشد و تأویلش شخصی باشد که آن گناه را انجام داده است، اما هر کلمهاش تفسیری دارد.
*- علامه طباطبایی رحمة الله علیه: «تأویل هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه میگیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست.» (قرآن در اسلام)
«تفسیر»، یعنی بازکردن و روشن کردن و بیان مفاهیم یک کلمه یا یک جمله، خواه آیه باشد و یا هر کلمه و جملۀ دیگری.
«شرح»، نیز همان بازکردن است، اما به ارائه توضحیات بیشتر جهت توجه به جوانب و تفهیم بیشتر گفته میشود.
و «شأن نزول»، دانستن موجبات نزول آیات قرآنی میباشد که با مطالعات تاریخی به دست میآید.
سورۀ مبارکه والعصر
«وَالْعَصْرِ – قسم به عصر»، هم قسم به «زمان» میباشد، و هم قسم به عصارۀ زمانها [و به تعبیری، حضرت بقیة الله علیه السلام] و با توجه به آیۀ بعدی، به طول عمر نیز اشاره دارد.
«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ – به درستی که انسان در خسران است».
ضرر یعنی از دست دادن فایده و نتیجۀ مطلوبی که از کاری انتظار میرفت؛ اما «خسران – زیان»، یعنی از دست دادن اصل و فرع [سود و سرمایه]، چرا که آدمی هم سرمایۀ عمر را از دست میدهد و هم سود و منافع اخروی آن را به اندک متاع حیات دنیوی میبازد.
«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ – مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کردهاند.»
این آیه، بیان استثناء میباشد؛ یعنی گروهی را از یک قاعدۀ کلی و اصل حتمی جدا میسازد، مِثل آن است که بگویند: «همگان بیسواد میباشند، مگر کسانی که تحصیل علم مینمایند».
- -در این آیه، متذکر میشود که برای ممانعت از خسران و رسیدن به سود دنیوی و اخروی، صرف ایمان و عمل صالح فردی کافی نیست، چرا که آدمی زندگی اجتماعی و سرنوشتی مرتبط دارد؛ لذا فرمود: پس از ایمان و عمل صالح، توصیۀ دیگران به حق و صبر است که سبب جلوگیری از خسران و در نتیجه رسیدن به رشد، کمال، نجات و فلاح میشود.
خلفا
نیازی به تفسیر و تأویل وجود ندارد؛ هر کسی با اندک مطالعۀ سرگذشت اشخاصی چون ابوبکر، عمر و عثمان، چه پیش از اسلام آوردن و چه پس از آن و با ماجراهایی چون تشکیل سقیفه – نقض بیعت با رسول الله صلوات الله علیه و آله در غدیر خم – غصب خلافت – غصب فدک – اهانت و ضرب و جرح دختر پیامبر، سیدة النساء، حضرت فاطمه علیها السلام که منجر به شهادت ایشان گردید و …؛ میتواند تشخیص دهد که آیا آنان از ایمان و عمل صالح شخصی برخوردار بودند و دیگران را نیز به حق و صبر توصیه مینمودند؟!
تفسیر و تأویل سوره والعصر
خطبۀ غدیر خم، از مشهورترین و معتبرترین احادیث نقل شده از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در منابع شیعه و سنّی میباشد، چنان که محققان، مفسران، محدثان و مورخان نامی سنّیها نیز آن را در معتبرترین کتب خود نقل نمودهاند، مانند: [مستد احمد ، ج 1، ص 84، 88، 118 ، 119، 152، 332، 281، 331و 370؛ سنن ابن ماجه : ج 1، ص 55 و 58؛ المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، ج3، ص 118، 613، سنن ترمذی، ج5، ص 633؛ فتح الباری ، ج 79، ص74؛ تاریخ خطیب بغدادی، ج 8، ص 290، تاریخ الخلفاء و سیوطی ص 114 و …].
- -پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در این خطبه تصریح نمودند و متذکر گردیدند که نه فقط سورۀ والعصر و آیۀ «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»، بلکه هر مدحی که خداوند سبحان در قرآن مجید از «مؤمن» فرموده است، دربارۀ امیرالمؤمنین، امام علی علیه اسلام میباشد [و بالتبع پیروان ایشان را نیز شامل میگردد]:
«وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.» (خطبۀ غدیر خم)
– آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که دربارۀ اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است]؛ و آیۀ ستایشی نازل نگشته مگر دربارۀ او. و خداوند در سورۀ «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر برای او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
- -بدیهی است که خداوند سبحان، مؤمنان را مخاطب کلام خویش قرار میدهد، فقط آنان را مدح مینماید و آنان را مقرب میسازد و به بهشت خود وارد مینماید که سرآمدشان امیرالمؤمنین علیه السلام میباشند.
سورۀ و العصر در خطبه غدیر خم
ایشان در این خطبه، به آیات بسیاری اشاره و تأکید نمودند که دربارۀ امیرالمؤمنین علیه السلام میباشد، از جمله سورهای «حمد» و «العصر» که فرمودند:
«وَ فی عَلِی – وَالله – نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ)؛ إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ.»
– و سوگند به خدا که سورۀ العصر دربارۀ او نازل شده است: «به نام خداوند رحمان و رحیم * قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به حق و صبر آراسته (راضی) است.
تفاسیر سنّیها
* – ابن مردویه نیز مانند: توضيح الدلائل (ص 170) ودر بحر المناقب (ص 94) ومفتاح النجا (ص 38) وأرجح المطالب (ص 71) وكشف الغمة (ج 1، ص 320) وكشف اليقين (ص 383) روایت کرده است که این آیه دربارۀ علی علیه اسلام میباشد.
* – الحاكم الحسكاني في شواهد التنزيل (ج 2، ص 372)، قال: حدثني أبو الحسن الفارسي، حدثني الحسين بن علي بن جعفر … حدثني أبي بن كعب، قال:
«قرأت على النبي (صلى الله عليه وسلم): (والعصر * إن الإنسان لفي خسر) أبو جهل ابن هشام (إلا الذين آمنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر) علي بن أبي طالب.»
– حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزيل (ج 2، ص 372)، با ذکر منابع حدیثیاش به نقل از پیامبر اکرم صلوات الله علیه آله نوشته: مقصود از «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»، ابوجهل میباشد و مقصود از إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» علی بن ابیطالب است.