سوال: اگر هدف آدمی در جریانات زندگی كشته شدن، مظلومیت و اسارت اهل و عیال باشد، القای نفس در تهلكه است كه عقلاً و شرعاً برحسب آیه كریمه (وَلاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ) جایز نمیباشد. پس چگونه امام (علیه السلام) برای شهادت و كشته شدن بیرون شد و مقدمات آن را با اختیار خود فراهم ساخت؟
جواب:
اولاً: القای نفس در تهلكه[2] یكی از موضوعاتی است كه بهحسب اختلاف موقعیتها، گاه حرام و گاه واجب میشود. پس اینگونه نیست كه مطلقاً القای نفس در تهلكه حرام باشد؛ بر این اساس، آیة فوق بهوسیلة آیات و روایات دیگر تخصیص میخورد.
اگر اسلام در تهلكه بیفتد، و نجات آن متوقف بر القای نفس در تهلكه باشد آیا باز هم القای نفس در تهلكه جایز نیست؟
و آیا عقلاً و شرعاً كسی كه برای حفظ جان خود اسلام را در تهلكه بگذارد مسئول نیست؟ آیا این مورد از مصادیق جهاد و مبارزه نمیباشد؟
فلسفه جهاد و دفاع، دعوت به توحید و آزادكردن بشر از پرستش غیر خدا و حفظ اسلام و نجات دین از تهلكه و یا حفظ كشور اسلام از تسلط اجانب است كه بر مردم طبق احكام جهاد و دفاع ـ با یقین به كشتهشدن و افتادن نفوس بسیار در تهلكه ـ واجب میگردد.
اگر دفاع از سنگر و مرز، توقف بر كشته شدن جمعی از لشكر پیدا كرد و برای حفظ مملكت اسلام، دفاع از آن ضرورت داشت، باید با تحمل تلفات سنگین به دفاع پرداخت و این القای در تهلكه، جایز بلكه واجب است.
ثانیاً: حكمِ حرمت القای نفس در تهلكه حكمی ارشادی و تأیید حكم عقل به قبح «القای در تهلكه» است. بدیهی است كه استنكار عقل در موردی میباشد كه مصلحت مهمتر در بین نباشد ولی اگر حفظ مصلحت بزرگتری توقف بر آن یافت، عقل به جواز و گاه به لزوم و حسن القا، حكم می نماید.
ثالثاً: هلاك و تهلكه به چند گونه تصور میشود كه به دو مورد آن اشاره میشود:
الف: موردی كه برای القای در تهلكه مقصد صحیح شرعی و عقلی تصور نشود. كه در این صورت نتیجه چنین القایی فنا و ضایع و بیهودهشدن است. ممكن است مراد از تهلكه در آیه شریفه این قِسم هلاكت باشد.
ب: موردی كه برای القای در تهلكه مقصد صحیح عقلی و شرعی مثل حفظ دین و ادای تكلیف و دفاع از احكام در نظر باشد، در این صورت فداكاری و جانبازی، القای در تهلكه و فنا نیست.
[1]. بقره، 195؛ «خود را به دست خود به هلاكت نیفکنید».
[2]. القای نفس در تهلكه یعنی خود را در كاری انداختن كه آن كار، موجب هلاكت میگردد.