پرسش:

اینکه گفته می‌شود حدود نیمی از مردم زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله منافق بودند، درست است؟ اگر چنین است، چرا حضرت با آنان برخورد نکرد؟

پاسخ:

به کسی که کفر خود را پنهان کرده و در ظاهر نشان می‌دهد مسلمان است منافق گفته می‌شود(۱). مؤمن کسی است که در دل، زبان و عمل به اسلام ایمان دارد؛ کافر کسی است که نه در ظاهر و نه در باطن اسلام را نمی‌پذیرد(۲). خداوند در معرفی آنان در سوره آل‌عمران، آیه ۱۶۷ می‌فرماید: «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ؛ (می‌گویند آنچه را که در دل‌هایشان نیست.)»

مسئله نفاق در صدر اسلام
نفاق و حضور منافقان پس از هجرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه آشکار شد. در مکه، مخالفان آشکارا در برابر اسلام می‌ایستادند، اما پس از قدرت یافتن مسلمانان در مدینه، دشمنان برای ادامه‌ی فعالیت‌های خود به ظاهر مسلمان شدند در حالی‌که ایمان نیاورده بودند(۳).

در برخی از سوره‌های قرآن از جمله بقره، آل‌عمران، توبه و نور به منافقان اشاره شده است و حتی سوره‌ای به نام «منافقون» نازل شده است. خداوند در سوره بقره می‌فرماید: «وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ؛ (و هنگامی‌که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم، و چون با شیطان‌هایشان خلوت کنند، گویند: ما با شماییم، ما آنان را مسخره می‌کنیم.)(۴)»

ریشه نفاق در عهد نبوی
پس از جنگ‌های طولانی اوس و خزرج در مدینه، قرار شد درگیری‌ها پایان یابد و فردی به نام «عبدالله بن اُبی» زمامدار شود. اما با ورود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه، او از زمامداری بازماند؛ ازاین‌رو به ظاهر اسلام آورد و راه نفاق در پیش گرفت(۵) و گروهی را نیز پیرامون خود جمع کرد که بعدها به منافقان شهرت یافتند.
افزون بر این، گروهی دیگر نیز نفاق پیشه کردند که برخی از آنان معروف به «اصحاب عَقَبه» بودند؛ آنان در بازگشت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از غزوه تبوک نقشه ترور حضرت را داشتند ولی ناکام ماندند(۶). گروه نخست از انصار و گروه دوم از مهاجران بودند.

آمار منافقین
تعداد دقیق منافقان مشخص نیست. در ماجرای غدیر و با توجه به آیه تبلیغ، روشن می‌شود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در اعلام مأموریت الهی خود از منافقین بیم داشت؛ از همین‌رو خداوند فرمود: «خدا تو را از شر مردم نگاه خواهد داشت.»(۷)
در روایتی آمده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در بیان علت این خوف فرمودند: «لِعِلْمِی بِقِلَّهِ الْمُتَّقِینَ‏ وَکَثْرَهِ الْمُنَافِقِینَ‏ وَإِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَخَتَلِ الْمُسْتَهْزِئِینَ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ‏ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِم؛ (زیرا کمیِ پرهیزکاران و فزونی منافقان و نیرنگ گناهکاران و مکر استهزاکنندگان را که خدا در کتابش وصف کرده است، می‌دانم.)(۸)»
این روایت نشان می‌دهد که تعداد منافقان زیاد بود، اما این سخن که نیمی از مردم مدینه منافق بودند، نادرست است. تعداد پرهیزکاران اندک و شمار منافقان زیاد بود، ولی اکثریت مردم نه از متقین بودند و نه از منافقین؛ بلکه ایمان داشتند، اما ایمانشان به حد فداکاری کامل در راه جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نمی‌رسید.
به عنوان نمونه، اگر چهار نفر متقی واقعی، هزار نفر منافق و صد هزار نفر بی‌تفاوت وجود داشته باشد، درست است بگوییم منافقان چند صد برابر متقین‌اند، اما نمی‌توان گفت نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند. در واقع، بیشتر مردم در میانه‌ی طیف متقین و منافقین قرار داشتند.

برخورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با منافقان
نوع برخورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با منافقان به آشکار شدن نفاق یا پنهان ماندن آن بستگی داشت. در مواردی که نفاق آشکار می‌شد، مانند ماجرای مسجد ضرار، حضرت با آنان قاطعانه برخورد کرد و دستور تخریب مسجدشان را داد(۹). اما در مواردی که نفاقشان پنهان بود، برخورد علنی صورت نمی‌گرفت؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از علم غیب جز در موارد خاص بهره نمی‌بردند.

برای مطالعه بیشتر:
کتاب ویژگی‌های نفاق و منافقین، نوشته‌ی آیت‌الله مجتبی تهرانی، مؤسسه فرهنگی مصابیح‌الهدی، ۱۴۰۰.

پاورقی‌ها:
۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتاب‌فروشی مرتضوی، ۱۴۱۶ ق، ج۵، ص۲۴۱.
۲. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ ش، ج۲۵، ص۲۰۶.
۳. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج۲۴، ص۱۴۶.
۴. سوره بقره، آیه ۱۴: «وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ؛ (و هنگامی‌که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم، و چون با شیطان‌هایشان خلوت کنند، گویند: ما با شماییم، ما آنان را مسخره می‌کنیم.)»
۵. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ ق، ج۳، ص۴۰۸.
۶. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفده و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النسیمی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ ق، ج۲، ص۷۴.
۷. سوره مائده، آیه ۶۷: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ… وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ…»
۸. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، انتشارات رضی، قم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۹۲۹؛ واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونس، قاهره، ۱۹۶۶ م، ج۳، ص۱۰۴۶.
۹. سوره توبه، آیات ۱۰۷ تا ۱۱۰.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=76839

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب