پرسش:

من جوانی مسلمانم، اما به ندرت نماز می‌خوانم! دوستانم می‌گویند: «تو کافر و نجسی»! آیا این درست است؟! البته علت ترک نماز، بهانه‌های الکی می‌باشد.

پاسخ:

الف – ایمان و کفر، درجات دارند. لابد می‌دانید اگر کافری شهادتین بگوید، مسلمان و پاک می‌شود؛ هر چند هنوز معرفت و ایمانش مقدماتی است و هنوز نمازی نخوانده است؛ پس گام نخست همان اقرار به توحید، نبوت، قرآن کریم، معاد و … می‌باشد، یعنی همان اصول عقاید. لذا کسی که این اصول را قبول دارد، مسلمان و پاک می‌باشد، هر چند برخی از واجبات را به انجام نرساند و چه بسا محرمات و گناهانی را نیز مرتکب گردد.

اما، در مرتبه‌ای دیگر، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می‌فرمایند: «هر کسی صبح کند و دغدغۀ مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست»، این یک مرتبۀ والاتر است، یعنی او واقعاً تسلیم امر خدا نشده است، نه این که کافر دینی و ایمانی و فقهی محسوب شود.

ب – ایمان و عمل، لازم و ملزوم یکدیگرند، مانند رابطۀ روح و جسم؛ اما یکی جنبۀ شناختی و اعتقادی دارد و دیگری جنبه عملی.

در قرآن کریم می‌خوانید که از یک سو می‌فرماید: «قائلین به تثلیث، سه خدایی، یعنی مسیحی‌ها، مشرکند» و از سویی دیگر آنان را نیز اهل کتاب قلمداد می‌نماید و از کفار و مشرکین جدا می‌سازد.

  • -در اخبار دیدیم که امام خامنه‌ای به دیدار مادر شهید مسیحی رفتند، از چای آنان نوشیدند و از شیرینی دست‌پخت مادر خوردند و تعریف هم کردند. پس آنان را پاک می‌دانند.

بنابراین، اگر کسی وجوب نماز و روزه و سایر ضروریات دین را به گونه‌ای انکار کند که انکار خدا و رسول و شریعت شود، کافر می‌شود؛ اما کسی که انکار نمی‌کند و می‌داند که اینها همه از احکام ضروری می‌باشند، ولی خودش در انجام کوتاهی و تنبلی می‌کند، گناه می‌کند، اما کافر نمی‌شود؛ چنان که امام خامنه‌ای در پاسخ این پرسش فرمودند:

«مجرد ترک نماز و روزه و سایر واجبات شرعی باعث ارتداد مسلمان و کافر شدن و نجاست وی نمی‌گردد و تا زمانی که ارتداد وی احراز نشده است، حکم سایر مسلمانان را دارد» (رساله اجوبة الاستفتائات، آیت الله العظمی خامنه ای، صص 62 تا 63، مسأله 315)

ج – لابد می‌دانید که «نماز» یک کلمه فارسی به معنای نیایش است، خواه در برابر خداوند متعال باشد یا بت! و نام این عبادت به عربی «صلاة» است که هم صدا زدن است و هم وصل شدن. بنابراین، کسی که عمداً نماز را ترک کند، هم با محبوبِ معبود، کاری ندارد و هم اتصالی به رحمت واسعه الهی ندارد. لذا فرموده‌اند که نماز ستون دین و شناسنامۀ مسلمان می‌باشد.

د – بدیهی است که حال شما نسبت به نماز، حال یک منکر نیست، بلکه جنبۀ تنبلی دارد، اما علّت هر چه باشد، شما را دور می‌سازد!

مهم نیست که دیگران چه می‌گویند، مهم این است که خداوند سبحان می‌فرماید: «این همه نعمت به این بنده‌ام دادم، او را دعوت کردم که مستقیم با من سخن بگوید، نمازش را برپا دارد تا خودش رشد کند، اما حاضر نیست در شبانه روز، نیم ساعت وقت بگذارد و این عبادت مرا آنطور که خودم امر نمودم به جا آورد، با من سخن بگوید و به رحمت واسعۀ من متصل گردد!»

  • -از این‌رو، کاری نداشته باشید که دیگران چه می‌گویند، و به این که خدا، معاد و اسلام را قبول دارم نیز اکتفا ننمایید، بلکه اگر خدا را دوست دارید، از صمیم قلب به او رو کنید و بگویید،: «خدایا برگشتم، بپذیر» و سعی کنید در حال و کاری که هستید، نماز را ترک نکنید و با عشق بخوانید، اگر چه ابتدا سخت به نظر رسد، اما به سرعت صمیمیتی بین شما و نماز ایجاد می‌شود؛ آن وقت ببینید که خدا با بندۀ محبوبش چه می‌کند!

نماز، معراج است، یعنی شما را تا عرش بالا می‌برد. نماز، رابطه مستقیم و بهترین، با شکوه‌ترین، زیباترین و عمیق‌ترین رابطۀ بین عبد و معبود و عاشق و معشوق می‌باشد.

  • -محاسبه نمایید که در روز چند ساعت از عمر شما، صرف شنیدن و خواندن، یا گفتن و نوشتن در فضای مجازی می‌شود؟ چند ساعت صرف گفتگو با دوستان می‌شود و …؛ پس اگر نیم ساعت به رابطۀ مستقیم خود با خدا، و اطاعت امر او اختصاص ندادید، آزمایشی است که صدق ادعای بندگی و خدا دوستی را روشن می‌سازد.

بهانه‌های الکی

چقدر خوب است که خودتان می‌دانید و اقرار می‌نمایید که بهانه‌ها برای نماز نخواندن، الکی است و بدیهی است که هر دلیلی برای ترک نماز، الکی و بهانه است!

ممکن است کسی به سختی به دیدار دوستش برود و با او گفتگو نماید و ممکن است دفعاتی با شوق و عشق به دیدار و گفتگو برود، اما هر دو حالت، مانع از قطع ارتباط می‌گردد و به محبت دو طرفه می‌افزاید. لذا خودتان این بهانه‌های الکی را کنار بگذارید و حتماً نماز را اقامه کنید و باور نمایید که نه تنها رشد می‌کنید، بلکه از این رابطه لذت فراوان نیز می‌برید، گفتگوی با محبوب و بندگی معبود، فرح‌بخش و نشاط آور است. به جایی می‌رسد که عاشق نماز می‌شوید و مترصد وقت اذان می‌گردید؛ مشتاقانه گوش به زنگ اذن خدا، برای این رابطۀ با شکوه می‌مانید.

*- حالِ مسلمان بی‌نماز، مثل کسی است که فقیر شده و به اندک مالی برای خوردن و آشامیدن نیاز دارد، اما روی گنج بی‌پایان نشسته و می‌گوید: «حالش را ندارم از آن بردارم و هزینه کنم» – یا مانند کسی است که محبوبی دارد که در کنار اوست، اما او پشتش را کرده و می‌گوید: «حالش را ندارم، رویم را برگردانم!»

  • -بنابراین، از همین امروز شروع کنید، نه برای دیگران، بلکه برای خدا؛ چنان که هنگام نیّت، «قربةَ الی الله» را قصد می‌نمایید. اگر این وسط‌ها از روی عادت گذشته، باز هم ترک شد، باز هم سریع برگردید و سعی کنید خود را ملزم به قضای نماز ترک شده نمایید.

باور بفرمایید که نه تنها حالتان عوض می‌شود، نه تنها احساس تنهایی و بدون پشتیبان بودن شما از بین می‌رود و در هر امری قوی، مصمم و امیدوار به فضل و نصرت الهی می‌گردید، بلکه کلاً جهان‌بینی و نگاه شما به مسائل گوناگون متفاوت می‌شود و سرنوشت دنیا و آخرت شما نیز دگرگون می‌گردد؛ بالاخره نماز شما مخاطب و طرف مقابل دارد که خداوند سبحان است.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=23741

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب