پرسش:

چه عواملی اراده انسان را ضعیف یا قوی می‌کند؟ به ویژه در گناه نکردن – چرا به رغم علم و آگاهی از نادرستی یک کار، آن را انجام می‌دهیم؟

پاسخ:

آدمی، هر کاری را چون دوست دارد انجام می‌دهد؛ حتی اگر کار نامطلوبی را با کراهت به انجام برساند نیز به دلیل دوست داشتن چیز دیگری می‌باشد؛ مانند: «پذیرش عمل جراحی، به خاطر دوست داشتن سلامتی».

دربارۀ معنا و چیستی «اراده»، دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود دارد، اما آن چه که همه از آن درک می‌کنیم: «عزم و تصمیم انجام کاری، به قصد رسیدن به نتیجۀ مطلوب می‌باشد.» مِثل این که «چون انسان تشنه می‌شود و میل شدید به رفع تشنگی پیدا می‌کند، اراده می‌کند آبی بنوشد تا تشنگی‌اش بر طرف شود.»

*- بنابراین «میل» در انسان، که کششی است به سوی یک چیزی خارج از وجود انسان؛ سبب انگیزه و اراده در حرکت و انجام کاری برای رسیدن به آن می‌باشد.

«میل» می‌تواند به مادیات باشد [مانند: میل به روابط جنسی] و می‌تواند مادی نباشد، [مانند: میل به کمک و یاری نیازمندان].

اما «اراده»، که عزم و تصمیم قطعی برای انجام کاری می‌باشد، یک نیروی درونی است و با بیرون کاری ندارد و حتی ممکن است بر خلاف امیال باشد. [مانند کسی که میل به خوردن دارد، گرسنه نیز شده است، اما چون روزه است و یا این خوردنی برای او مضر است، به حکم عقل و شرع، اراده می‌کند که نخورد].

شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه: «اراده نیرویی است در انسان كه همه میلها و ضد میلها را، همه كششها و تنفرها، خوفها، بیمها و ترس‌ها را تحت اختیار خود قرار می‌دهد و نمی‌گذارد كه یك میل یا ضد میل، انسان را به یك طرف بكشد» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج22، ص: 493)

نکتۀ مهم:

آدمی، همیشه امیال [دوست داشتن‌های] کوچک‌تر را در راه امیال بزرگتر «فدا و قربانی» می‌کند؛ مانند: فدا و قربانی کردن میل به خوردن یک خوراکی، در راه میل به حفظ سلامتی – فدا کردن پول، برای خرید مواد مصرفی، یا مسکن، یا خودرو و … – و یا فدا و قربانی کردن مال و جان، در راه رسیدن به مقامات والای قُرب الهی که یک میل روحی و معنوی والا می‌باشد.

ریشه امیال

برخی از امیال، ریشۀ نفسانی دارند، یعنی همان نیازها و خواهش‌های نفس حیوانی که حیات مادی و حیوانی بدن در زندگی دنیوی می‌باشد، مانند: میل به خوردن، خوابیدن، جماع، استراحت و سایر نیازها و لذت‌های مادی.

اما، برخی از امیال، ریشۀ عقلانی و فطری دارند؛ یعنی همان نیازهای روح [که اصل وجود است]، به رشد، کمال و سعادت ابدی؛ یا همان میل به «حیات معقول».

بنابراین، اگر «نفس حیوانی»، بر مملکت وجود حاکم شود، امیال و اوامر نفسانی، بر احکام عقلی غلبه می‌یابد و اگر «نیروی عقل» حاکم شود، هواهای نفسانی را به کنترل در می‌آورد و از بدن، نیازها و امیال مادی، به عنوان وسیله برای رسیدن اهداف عالی، استفاده می‌نماید.

نتیجه:

نه تنها «میل» یا همان «محبّت – دوست داشتن»، ریشه و انگیزۀ «اراده» می‌شود، بلکه هدف و مقصد «اراده» نیز همان رسیدن به «محبوب» می‌باشد. لذا «محبّت» هم اول است و هم آخر.

*- بنابراین، آدمی باید دقت کند که چه چیزهایی را دوست دارد و چرا؟ آیا محبّت او، ریشه در هواهای نفسانی دارد، یا عُقلایی است و ریشه در فطرت (قلب) دارد؟! باید بیندیشد که «محبوب غایی» کیست یا چیست؟! چرا که محبوب‌ها همه در راستای یکدیگر قرار می‌گیرند تا برسند به «محبوب غایی». مِثل این که آدمی ثروت را برای رفاه و لذت دوست دارد، و رفاه و لذت را برای زندگی بهتر دوست دارد، اما باید ببیند که زندگی بهتر را برای چه دوست دارد؟

خداوند سبحان می‌فرماید: «برخی از بندگان من، محبوب‌های جعلی را به جای من می‌گذارند و آن محبّت فطری را که باید به من باشد، به آنها اختصاص می‌دهند، اما محبوب غایی مؤمنان، من هستم»:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)

– بعضی از مردم معبودهائی غير از خداوند، برای خود انتخاب می‏كنند، و آنها را همچون خدا دوست می‏دارند، اما آنها كه ايمان دارند، شدت محبّت‌شان به خداست و آنها كه ستم كردند (و معبودهایی غير خدا برگزيدند) هنگامی كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام قدرت به دست خدا است، و او دارای مجازات شديد است.

*- بنابراین، اگر آدمی به محبوب‌ها و محبّت‌هایش [چه مادی و چه معنوی] توجه کند و بکوشد تا همه معقول و خدایی باشند، یعنی در جهت محبّت به او باشند، اراده‌هایش نیز معقول و خدایی می‌گردد.

اصل اراده است

همه می‌دانند که خداوند رحمان و رحیم، تخیل و تصور گناه را به حساب نمی‌آورد و بابت آن مجازات نمی‌کند، هر چند که به فرمودۀ امام صادق علیه السلام، تخیل و تصور گناه، خانه و قصر عقل و قلب را سیاه و بدبو می‌کند، مانند سوزاندن کاه در وسط سالن یک قصر!

اما، خداوند متعال فرمود که «اراده» را به حساب می‌آورد و بابتش پاداش و یا کیفر می‌دهد؛ چرا که شاید کسی برای انجام عمل صالحی «اراده» کند، یعنی عزم خود را برای انجامش جزم کند، اما موفق به آن عمل نشود! مانند کسی که تصمیم می‌گیرد صله ارحام انجام دهد – برای شرکت در نماز جماعت به مسجد برود – در ماه مبارک رمضان، روزه بگیرد و …، اما ناگهان موانعی ایجاد می‌شود، سفر واجب یا بیماری پیش می‌آید – کاری ضروری‌تر از صلۀ ارحام و شرکت در نماز جماعت پیش می‌آید …؛ و مانع از تحقق اراده‌اش می‌گردد.

هم چنین است «ارادۀ باطل»! مثل دزدی که اراده می‌کند از خانه‌ای سرقت کند، ناگهان با حضور نیروی انتظامی در محل، یا اهالی در خانه مواجه می‌شود – یا مثل نظام سلطه، که ارادۀ حکومت جهانی کرده است، هر کاری هم که بتواند می‌کند، اما موفق نشده و نمی‌شود – تمامی دشمنان خدا، دین خدا و مسلمانان، اراده دارند که با پف دهانشان، با شعار، دروغ، افترا، ترغیب، تهدید و عملکرد ضعیف خود، نور خدا را خاموش کنند، اما موفق نشده و نمی‌شوند!

«يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (الصف، 8)

– آنها می‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را كامل می‏كند هر چند كافران خوش نداشته باشند.

●●●- پس، علم به خیر و شرّ در دوست داشتنی‌ها – دوست داشتن خیر خود – دوست داشتن حیات معقول – دوست داشتن سلامت و سعادی ابدی … که همه از دوست داشتن خداوند سبحان و میل به قُرب او نشأت می‌گیرد، سبب اتخاذ بهترین «اراده»ها می‌گردد.

باید بکوشیم که اراده‌های ما، در راستای ارادۀ الهی باشد، نه ارادۀ شیاطین جنّ و انس! باید یاد بگیریم و «اراده» نماییم تا «امیال» سحطی، زودگذر، ظاهری و کم منفعت را در راه «امیال» والاتر، ماندگار و پر منفعت، قریانی کنیم.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=22889

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب