پرسش:
بر اساس روایات معصومان علیهمالسلام، انجام کارهای حرام و اعمال بد، آیا به غیر از عقاب اخروی و اثرات منفی در دنیا، تأثیر در شخصیت انسان هم خواهد داشت؟
پاسخ:
اهلبیت علیهمالسلام در جهت تکامل و هدایت انسان همواره سعی داشتهاند تا او را از گناه و معصیت برهانند. یکی از راهکارهای ایشان، بیان اثرات و عواقب گناهانی است که فرد مرتکب آن میشود. برخی فکر میکنند که اثرات گناه منحصر در قیامت بوده و یا نهایتاً اثراتی مادی هم در زندگی دارد؛ اما نکتهی قابلتوجه اینکه کارهای بد میتواند بر روح و شخصیت انسان نیز تأثیر گزار باشد. در ادامه برخی از تأثیرات اعمال ناشایست بر شخصیت انسان بیان خواهد شد.
تأثیر کارهای بد بر شخصیت افراد
همانگونه که کارهای خوب میتواند بر شخصیت افراد تأثیر گزار باشد، کارهای بد نیز میتوان در روان آدمی تأثیر بگذارد. مطابق احادیث، این اثر آنی و سریع است. امام صادق علیهالسلام در این رابطه فرمودهاند: «إِنَّ عَمَلَ السَّیِّئِ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم». (1) همانا سرعت تأثیر کار بد در آدمى از سرعت تأثیر کارد در گوشت بیشتر است.
بنابراین انسان باید این اثرات را بشناسد و از کارهای که عامل این عواقب هستند دوری گزیند. در ادامه برخی از این آثار بیان خواهند شد:
1- از بین رفتن عاطفه
از تأثیرات مخرب گناه بر شخصیت آدمی، سنگدلی و از بین رفتن عاطفه انسان است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ». (2) اشکها نخشکید، مگر به سبب سختدلی و دلها سخت نشد، مگر به سبب کثرت گناه.
در حدیثی دیگر از ایشان نیز چنین بیان شده است: هیچ دردی دردناکتر از گناه برای قلب نیست. (3)
از رسول خدا صلیالله علیه و آله نیز روایتشده که ظلم و ستم باعث خرابی و ویرانی دل میشود. (4)
در روایتی دیگر نیز ترک ذکر الهی عامل قساوت قلب دانسته شده است: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى علیه السلام … إِنَّ تَرْکَ ذِکْرِی یُقْسِی الْقُلُوبَ». (5) خداوند متعال به موسی علیهالسلام وحی کرد که ترک ذکر من، موجب قساوت قلب میشود.
در حدیثی دیگر از امام باقر علیهالسلام، گناه سبب فساد قلب دانسته شده است: «مَا مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَهٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَهَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَه». (6) چیزى بدتر از گناه، قلب را فاسد نمیکند؛ گناه قلب را تحت تأثیر خود قرار میدهد و تدریجاً در آن اثر میکند تا بر آن غالب گردد؛ در این هنگام قلب وارونه میشود و بالاى آن پایین قرار میگیرد. (موعظه در آن اثر نمینماید)
در روایتی از امام صادق علیهالسلام نیز بیان شده که: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً». (7) هنگامیکه انسان گناه میکند نقطه سیاهى در قلب او پیدا میشود؛ اگر توبه کند آن نقطه سیاه محو میشود و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر میشود تا تمام قلب او را فراگیرد و بعدازآن هرگز روى رستگارى نخواهد دید!
علاوه بر موارد بیان شده، در روایتی از پیامبر صلیالله علیه و آله نیز چهار گناه از عوامل مرگ قلب برشمرده شدهاند: «أَرْبَعٌ یُمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ کَثْرَهُ مُنَاقَشَهِ النِّسَاءِ یَعْنِی مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاهُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ یَقُولُ وَ لَا یَرْجِعُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ مُجَالَسَهُ الْمَوْتَى فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ کُلُّ غَنِیٍّ مُتْرَفٍ». (8) از بین رفتن چهار خصلت دل را بمیرانند، گناه روى گناه همصحبتی بسیار با زنان، مجادله با بیخرد که پشت سر هم میگوید و حق را نمیپذیرد و همنشینی با مردگان، عرض شد یا رسولالله مردگان کیاناند؟ فرمود هر ثروتمند خوشگذرانى است.
واضح است که مرگ قلب به معنای ایست قلبی نیست بلکه منظور، تأثیر این گناهان بر روح و عاطفه آدمی است. با این توضیح مشخص میشود که آیه 14 سوره مطففین ﴿ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون ﴾؛ بلکه آنچه (از کردار زشت) کسب کردهاند، زنگار قلوب آنان شده است نیز به همین معنا است؛ بنابراین، یکی از مهمترین اثرات گناه و کارهای ناشایست، تأثیر آن بر قلب است بهگونهای که باعث تاریک شدن، قساوت قلب و از بین رفتن عاطفهی انسان میشود. البته در احادیث راههایی برای برونرفت از این اثر نیز ذکر شده است. مطابق روایاتی که بیان شد، توبه یکی از این درمانها است. همچنین مطالعه و عمل به احادیث اهلبیت علیهمالسلام نیز از دیگر این کارها میتوان برشمرد. (9)
2- از بین رفتن بصیرت
از دیگر نتایج کارهای ناشایست، زایل شدن بصیرت از انسان است. بصیرت درواقع قدرت درک صحیح امور است. مطابق احادیث، این قدرتِ درک توسط برخی گناهان از بین میرود و یا کمرنگ میشود. بهعنوانمثال، دنیاطلبی از این کارها است.
پیامبر صلیالله علیه و آله در روایتی فرمودهاند: «إِلَّا أَنَّهُ مَنْ رَغِبَ فِی الدُّنْیَا وَ طَالَ أَمَلُهُ فِیهَا أَعْمَى اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِک». (10) هر که به دنیا گراید و آرزوهای دنیویاش دورودراز گردد، خداوند بهاندازه گرایش او به دنیا، دلش را کور میگرداند.
همچنین امیرالمؤمنین علیهالسلام در این زمینه فرمودهاند: «دَوَامُ الْغَفْلَهِ یُعْمِی الْبَصِیرَهَ». (11) ادامه یافتن غفلت، دیده بصیرت را کور میسازد.
در روایتی دیگر از پیامبر صلیالله علیه و آله چنین نقلشده است: «لَوْلا تَکْثیرٌ فِى کَلَامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فِى قُلُوبِکُمْ لَرَأیْتُمْ مَا أرَى وَ لَسَمِعْتُمْ مَا أسْمَعُ». (12) اگر زیادهروی در سخن گفتن شما و هرزه چرانی در دل شما نبود هر چه من میبینم شما میدیدید و هر چه میشنوم میشنیدید.
در حدیثی دیگر از پیامبر صلیالله علیه و آله نیز چنین بیانشده است: «لَوْ لَا أَنَّ الشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ حَوْلَ قَلْبِ ابْنِ آدَمَ لَنَظَرَ إِلَى الْمَلَکُوتِ». (13) اگر نبود اینکه شیطانها بر گرد دلهاى آدمیان مىگردند هرآینه فرزندان آدم ملکوت را مینگریستند.
بنابراین، معاصی و کارهای ناشایست میتوانند تأثیر مخربی بر قدرت بصیرت انسان داشته باشند و قدرت درک امور را از وی بگیرند.
3- حس افسردگی و غم
تأثیر ناگوار دیگری که اعمال ناپسند انسان میتواند بر شخصیت او داشته باشد، ایجاد حس غصه و غم و افسردگی است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در این زمینه فرمودهاند: «کَمْ مِنْ شَهْوَهِ سَاعَهٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلا». (14) چهبسا ساعتى شهوت که غم درازى را به دنبال دارد.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلیالله علیه و آله نیز بیانشده که: «مَا یَزَالُ الْهَمُّ وَ الْغَمُّ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى مَا یَدَعُ لَهُ ذَنْباً». (15) همواره غم و اندوه با مؤمن است تا زمانی که معصیتی برایش باقی بماند. کسی که در عمل خود کوتاهی میکند نیز باید بداند که نتیجهای جز غصه و غم و افسردگی برای خود نمیخرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام باز در این مورد میفرمایند: «مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَم». (16) کسى که در عمل کوتاهى ورزد دچار اندوه مىشود.
بنابراین، گناه اولین تأثیر آن بر خود فرد است و وقتیکه انسان به معصیتی دست میزند، درواقع در اولین اقدام، شخصیت خود را تخریب میکند. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام بهروشنی این تأثیر به تصویر کشیده شده است: اگر بداخلاق میدانست که خود را میآزارد، در اخلاق خود آسان میگرفت. (17)
4- تضعیف واقعیتنگری
واقعیتنگری یکی از لازمههای زندگی انسانی است. کسی که از این موهبت به دور است، نمیتواند از حوادث پیش رو تحلیل درستی داشته باشد و لذا در انتخابهای خود دچار اشتباه میشود. متأسفانه یکی از تأثیرات کارهای بد، ضعیف شدن این قوه در شخصیت انسان است. قرآن کریم با اشاره به این اثر، در آیه 8 سوره فاطر میفرماید: ﴿أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنا ﴾. آیا کسى که عمل بدش براى او تزیین شده و آن را خوب و زیبا میبیند. همچنین عجب و خودبینی نیز، از گناهانی است که موجب این مشکل میشود. امام رضا علیهالسلام در این رابطه فرمودهاند: «الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ وَ یَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعا». (18) عُجب و خودپسندى درجاتى دارد؛ یکى از آنها این است که اعمال سوء انسان در نظرش تزیین شود آن را خوب ببیند و از آن خوشحال شود و در شگفتى فرورود و گمان کند عمل نیکى انجام داده است.
البته مواردی که دارای چنین اثری است منحصر در آنچه بیان شد نیست و احادیث دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.
5- حس حسرت
حسرت و تأسف از دیگر تأثیراتی است که برخی اعمال ناپسند میتوانند بر انسان داشته باشند. بهعنوانمثال امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی فرمودهاند: «مَنْ لَمْ یَعْذِلْ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ خَاضَ فِی الْحَسَرَات». (19) کسی که خود را از شهوات سرزنش نکند در دریای حسرت و اندوه درافتد و در آنها دستوپا زند.
همچنین ایشان در حدیثی دیگر ناامیدی را عامل تأسف و پشیمانی میدانند: «إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَف». (20) اگر نومیدى بر آن (قلب افراد) چیره شود حسرت او را از پاى درآورد. این روایت کاملاً روشنبیان کرده که ناامیدی میتواند باعث ایجاد روحیه حسرت و تأسف در انسان شده و حتی موجب از بین رفتن او شود.
6- کسالت و انفعال
در جامعه برخی افراد هستند که همواره کسل بوده و حالتی منفعلانه در برابر کارها و فعالیتهای پیش روی خود دارند. این حالت میتواند سرچشمه از اعمال خود فرد داشته باشد. بهعنوانمثال ناامیدی از کارهایی است که مطابق روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام موجب کمکاری در کارهای شود: «فِی الْقُنُوطِ التَّفْرِیط». (21) در نومیدى کوتاهى نهفته است. یا در حدیثی دیگر از ایشان نقلشده که: «کُلُّ قَانِطٍ آیِس». (22) هر نومیدى ناکام است.
7- از بین رفتن حیا و لاابالیگری
متأسفانه، برخی از گناهان، باعث ایجاد انحراف اخلاقی و حس لاابالیگری و بیحیایی در افراد میشوند. چنانچه چنین چیزی برای فرد رخ دهد، دیگر مانعی جلوی خود نمیبیند و بدون هیچ شرم و عاری به کارهای خلاف دست میزند. در دعای کمیل، عبارت «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَم»؛ خدایا! بیامرز گناهانی که پردهها [ی شرم و حیا] را میدرد نشان از چنین تأثیری برای گناه و معصیت دارد. (23) امام سجاد علیهالسلام نیز در حدیثی گناهانی که مانع شرم و حیا میشوند را برمیشمارد. شرابخواری، قماربازی، گفتن سخنان لغو و بیهوده برای خنداندن دیگران، گفتن عیب دیگران، همنشینی با مردم بدنام مواردی هستند که در این حدیث از آنها نام برده شده است. (24)
8- زوال علم و عقل
از پیامدهای شوم گناه، از بین رفتن علم، فراموشی و غفلت است. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام چنین نقلشده است: «إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْکَذَّابِینَ النِّسْیَانَ». (25) ازجمله چیزهایی که خداوند با آن دروغگویان را عقوبت میکند، فراموشی است.
همچنین پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در این زمینه فرمودهاند: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَنْسَى بِهِ الْعِلْمَ الَّذِی کَانَ قَدْ عَلِمَه». (26) آدمى مرتکب گناهى میگردد و در اثر آن، علومى که فراگرفته بوده، فراموش میکند.
9- تضعیف حس عاقبتاندیشی
یکی دیگر از نتایج گناه، از بین رفتن قوه عاقبت بینی است. بهعنوانمثال، کسی چشمش به دیدن نامحرم عادت کند، از عاقبت کار نمیترسد و گرفتاریهای پیش رو را نمیبیند. در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است: «إِذَا أَبْصَرَتِ الْعَیْنُ الشَّهْوَهَ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الْعَاقِبَه». (27) هرگاه چشم، شهوت بین شود، دیده عاقبت بینیِ دلکور شود.
نتیجه:
اثر گناهان منحصر در عذاب اخروی و یا درگیریهای مادی نیست و گناه درآنواحد بر شخصیت انسان نیز تأثیر میگزارد. از بین رفتن عاطفه و قساوت قلب، محو شدن بصیرت و آمدن حس افسردگی و غم از اثراتی است که کارهای ناشایست بر روح و شخصیت افراد دارند.
همچنین تضعیف حس واقعیتنگری، ایجاد حس حسرت و کسالت و انفعال از دیگر آثار گناه است. در کنار این، از بین رفتن حیا و لاابالیگری، زوال عقل و علم و همچنین از بین رفتن حس عاقبتاندیشی، از دیگر عواقب معاصی بر روان آدمی است.
پینوشتها:
1- برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلالالدین، قم: دارالکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج1، ص 115، ح 119.
2. ابنبابویه، محمد بن على، علل الشرائع، محقق / مصحح: ندارد، قم:
کتابفروشی داورى، 1385 ش، ج1، ص 81، ح 1.
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج2، ص 275، ح 28.
4. على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام، صحیفه الإمام الرضا علیهالسلام، محقق / مصحح: نجف، محمدمهدی، مشهد: کنگره جهانى امام رضا علیهالسلام، 1406 ق، ص 48، ح 32.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج2، ص 497، ح 7.
6. همان، ج2، ص 268.
7. همان، ج2، ص 271، ح 13.
8. ابنبابویه، محمد بن على، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1362 ش، ج1، ص 228، ح 65.
9. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج1، ص 41، ح 8.
10. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر، محقق / مصحح: ندارد، قم: مکتبه فقیه، 1410 ق، ج1، ص 131.
11. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلالالدین، تهران: دانشگاه تهران، 1366 ش، ج4، ص 22، ح 5146.
12. طباطبایى، محمدحسین، تفسیر المیزان، لبنان، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1390 ه. ق، ج 5، ص 270.
13. ابن أبی جمهور، محمد بن زینالدین، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى، قم: دار سید الشهداء للنشر، 1405 ق، ج4، ص 113، ح 174.
14. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج2، ص 451، ح 1.
15. همان، ج2، ص 445، ح 7.
16. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، محقق / مصحح: صالح، صبحی، قم: هجرت، 1414 ق، ص 491.
17. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 106، ح 5.
18. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج2، ص 313، ح 3.
19. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1363 ق، ص 168.
20. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، همان، ص 487.
21. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، همان، ص 83.
22. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، قم: دارالحدیث، 1376 ش، ص 375، ح 6331.
23. ابن طاووس، على بن موسى، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، محقق / مصحح: ندارد، قم: دارالرضى، 1330 ق، ص 542.
24. ابنبابویه، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403 ق، ص 271، ح 2.
25. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج2، ص 341، ح 15.
26. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، قم: دارالکتب الإسلامی، 1407 ق، ص 211.
27. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج3، ص 137، ح 4063.