پرسش:
“اسرائيليات” چیست و از کی وارد برخی کتب حدیثی دین ما شده است؟ آیا این در ادیان دیگری همچون زرتشتیت و مسیحیت هم تاثیر گذاشته است، یا فقط این حملات هدفمند علیه اسلام بوده؟
پاسخ:
واژهی “اسرائیلیات”، را بیشتر علمای مسلمان به کار میبرند، اما از نامش پیداست که ریشهای در قوم بنیاسرائیل دارد.
میدانیم که “بنی اسرائیل”، یک قوم هستند و نه یک دین؛ که ریشهی آنان به حضرت یعقوب علیه السلام و پسران او میرسد اگر چه بیشتر آنان ابتدا یهودی و سپس مسیحی شدند.
“اسرائیلیات” به مجموعه خرافاتی گفته میشود که ریشه در کفر، شرک، بتپرستی، فرهنگ و رسوم جاهلی دارد؛ اما ابتدا به قوم یهود [پیروان دین یهودیت] و تورات نفوذ کرد و سپس به مسیحیت و انجیل نفوذ یافت و سپس به اندیشههای مسلمانان نفوذ نمود و متناسب با آن احادیث و روایاتی جعل شد! بنابراین، واژه یا اصطلاح “اسرائیلیات”، اختصاص به دین و مذهب خاصی ندارد و همه را شامل میگردد؛ چنان که ممکن است خرافاتی از این دسته، در هیچ یک از کتب روایی نیامده باشد، اما عدهی بسیاری از یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و حتی کفار، به آنها اعتقاد داشته و عمل نیز بنمایند!
به عنوان مثال روز: به رفتار اوباما، ترامپ و سایر مقامات امریکایی نگاه کنید که بیشتر آنها پیروان فراماسون هستند؛ آنها هر گاه کار مهمی انجام میدهند، سه بار روی میز یا… میزنند؛ مانند سوار شدن ترامپ به هلی کوپتری که قرار بود او را برای مداوای کرونا، به بیمارستان ببرد! سه بار به نردهی پلکان زد و اوباما در امضای تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران، سه بار روی میز میزد!
مردم [به ویژه مسلمانان]، چرا برای چشم نخوردن، سه بار روی تخته میزنند؟! برای چه گمان دارند که اگر لنگه کفشی روی آن یکی قرار گرفت، لابد میهمان میآید؟! یا اگر کف دستشان به خارش افتاد، لابد پولی به دستشان میرسد؟! برای چه در مراسم چهارشنبه سوری، از روی آتش میپرند؟! برای چه گمان میکنند که اگر شب یلدا تخمه نشکنند، دچار مشکلات میشوند و …؟! اینها در کدام کتابی آمده است؟! آیا به جز فرهنگها، عادات و رسوم خرافی کفار و بتپرستان و شیطانپرستان کهن، ریشهی دیگری دارد؟!
“اسرائیلیات”، ابتدا از تحریف قصص تاریخی وارد ادیان، مکاتب و کتب دینی و مذهبی شد و همین قصهها، باورهای اعتقادی را تغییر داد. تحریفات انجام شده در کتب دینی، همه ریشه در خرافات کفار دارد. مانند قصههایی که راجع به آدم و حوّا علیه السلام، هابیل و قابیل و اولاد آدم در این کتب آمده است!
●- در تاریخ ایران باستان و منابع زرتشتی میخوانید که نخستین انسان، “كیومرث” (در پهلوی گَیُومرت یا گَیُومَرْد، به فارسی گیومرث یا كیومرث، در عربی جیومرت، در اوستا گَیَه مَرْتَن) نام دارد. این نام در اصل به معنی «زندگی میرا» است و در برابر «زندگی نامیرا» كه خاص توصیف خدایان است، در تسمیۀ «نخستین انسان» به كار رفته است.
آوردهاند: سرانجام پس از گذشت 30 سال آسْتُو ویداد، دیو مرگ، توانست او را از میان ببرد. در هنگام مرگ نطفۀ او بر زمین ریخت؛ بخشی از آن را ایزد نَرْیُوسَنْگ برگرفت و بخشی دیگر به اِسْپَندارْمَذ، ایزد بانوی زمین (حوّا)، سپرده شد. پس از 40 سال از این نطفه نخستین زوج بشر به نامهای مَشی و مَشیانه (یا مَهْلی و مَهلیانه و غیره) به صورت (گیاه) ریواس از زمین روییدند، همانند و همبالا و به یكدیگر پیوسته بودند. سپس آفریدگار در آنها جان دمید و از یكدیگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند. آنها نخست به خدایی اورمزد معترف شدند، اما بر اثر اغوای اهریمن، وی (اهریمن) را آفریدگار جهان دانستند. این اندیشه و گفتار دروغ سبب شد كه هر دو گناهكار شدند به گونهای كه روان آنان تا پایان جهان دوزخی شد. 30 روز بدون غذا گذرانیدند و با گیاهان خود را پوشانیدند. سپس در بیابان بزی یافتند و شیر آن را دوشیدند و خوردند. (آدم در آیین زردشتی، نوشته احمد تفضلی)
برگرفته از همین قصه خرافی را در تورات و انجیل و اندیشههای یهود و نصاری میخوانید که آدم و حوا را گناهکار و بنی آدم را وارث گناه آنان و آلوده سرشت میخوانند!
●- در تورات میخوانید که خداوند به شکل پیرمردی با موی سپید و ریش بلند به زمین آمد! خدای تورات، خدایی است که از خلقتش پشیمان شد و … .
خدای تورات، خداییست که با بندهاش (انسان) کشتی میگیرد (سفر پیدایش باب 32 آیهی 24) – از آسمان میآید تا بین کلام مردم تفرقه اندازد و آنها را به تشویش اندازد (سفر پیدایش باب 11 آیهی 1) – خدایی است که دروغ زیاد میگوید و حیوانی چون مار (سمبل شیطان در فرهنگ فراماسونی)، دروغهای او را برملا میکند (سفر پیدایش باب 3 آیه 3)!
خدای تورات، مانند انسان جسم و اعضا دارد و البته خدایی بسیار حسود و بخیل است! در تورات میخوانید: «علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده که خداوند ترسیده بود که آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیک و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا کنند.» [یعنی خودش هم دیگر قادر نباشد جان آنها را بگیرد، چرا که آنان نیز چون خدا شدهاند]. (کتاب مقدس عهد عتیق سفر پیدایش باب ۲: ۱۶ و ۲۵ باب ۳: ۳۴ـ۱)
●- کتاب مقدسِ مسیحیان، از دو بخش تشکیل شده است: «عهد قدیم» و «عهد جدید»، چرا که معتقدند خداوند با انسان دو عهد بسته است و …؛ اما یهودیان فقط همان “عهد قدیم” را قبول دارند. بنابراین، مسیحیان نیز به تمامی خرافات و اسرائیلیاتی که در “عهد قدیم” آمده است، اعتقاد دارند.
خدای غضبناک عهد عتیق (عهد قدیم)، در عهد جدید (اناجیل)، ناگهان بسیار مهربان میشود و میگوید: «دشمنان خود را دوست بدارید!» و میگوید: «و هر که بر رخسار تو زَنَد، دیگری را نیز به سوی او بگردان و کسی که ردای تو را بگیرد، قبا را نیز از او مضایقه مکن/ لوقا 6: 27 ـ 30».
بدیهی است که اینها همه آموزههای استعماری است، کفار یهود برای خلع سلاح و بیمقاومت کردن مسیحیان، این اراجیف را وارد انجیل کردند و سپس نظامات سلطه بر این شیپور دمیدند و هم چنان میدمند! میگویند: «اگر دشمن کشور و خاکت را خواست، جانت را هم بده – اگر جانت را خواست، نوامیس مادی و معنویات را نیز تقدیم کن – و اگر آنها را نیز خواست، دین و دنیا و آخرت خودت را پیشکش کن – دست آخر تشکر هم بنما!»
چرا در ترویج “اسلام هراسی”، میگویند: اسلام دین جنگ است و خشن است و …، اما مسیحیت مهربان است؟! چون امروز مسلمانان بیدار شده و مقاومت میکنند.
●- در نظر آنان، پدر و مادر اولیه انسان گناهکار بودند و تمامی انسانها گناهکار به دنیا میآیند. غسل تعمید که باب ورود به مسیحیت است، ریشه در آیینهای طهارت یهودیان دارد و برای پاک شدن از آن گناهی است که نوزاد با آن به دنیا میآید!
●- در انجیل نیز نه تنها خدا تجسم شده (برای او جسم قائل شدهاند)، بلکه حضرت مسیح علیه السلام را پدرخدا، پسر خدا و روح القدس (خودِ خدا) توصیف کردهاند!
●- در مسیحیت، بنابر این باور که حضرت مسیح علیه السلام به صلیب کشیده شده، “صلیب” یک نماد معنوی، دینی و مقدس است؛ و حال آن که بر اساس چنین باوری، باید “صلیب” را ابزار قتل پیامبرشان بدانند و از آن متنفر باشند. لذا این خرافه را همان بنیاسرائیل به آنان القا کردهاند!
●- احمَد بن عَبدُالحَلیم معروف به ابن تَیمیه حَرّانی (۶۶۱-۷۲۸ق)، از علمای اهل تسنن و حنبلی مذهب بود و “وهابیت” توسط انگلیس و فراماسون، مبتنی بر اندیشههای او شکل گرفت. او نیز باری خداوند سبحان، جسم و اعضا قائل بود!
●- شعار «پادشاه، برگزیده و نمایندهی خدا روی زمین است» – اگر چه فاسد، فاسق، جائر، ظالم و جنایتکار باشد – که محمدرضا پهلوی و بسیاری از پادشاهان آن را با تکرار به مردم القا میکردند، ریشه در اندیشهها و باورهای خرافی کفار و بت پرستان در ایران، روم و مصر باستان دارد؛ که به اسرائیلیات تبدیل شد و در کتب آمد و امروزه حتی در جهان اسلام، وهابیت انگلیسی و حتی برخی از اهل سنّت، میگویند: «این اولی الامری که خداوند متعال در قرآن مجید امر به اطاعتش نموده و اطاعتش را هم ردیف اطاعت خدا و رسول (ص) آورده، هر حاکمی است که قدرت را به دست گرفته باشد، هر چند کافر و ظالم باشد»! این یعنی “اسرائیلیات”.
آغاز نفوذ به اسلام:
اگر ریشهیابی شود، معلوم میشود که آغاز نفوذ، همان عصر حیات پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله میباشد؛ چرا که پس از فتح مکه، بسیاری از کفار، سفیانیها و یهودیان مکه، به حسب ظاهر اسلام آوردند، ولی در باطن هم چنان کافر و یهودی بودند، چنان که بعدها خود را نشان دادند. لذا وقتی نزد ایشان ادعای ایمان کردند، آیه نازل شد که «به آنها بگو: نگویید ایمان آوردهایم، بلکه بگویید اسلام آوردهایم (یعنی فعلاً تسلیم شدهایم) و ایمان هنوز به قلبهای شما راه نیافته است /الحجرات، 14».
اما با حضور ایشان، نزول وحی و مواضع و عملکرد ایشان در زدودن خرافات جاهلی و یهودی، قدرت مانور نداشتند. اما بلافاصله پس از رحلت، این هجمه شروع میشود؛ لذا آغاز ورود اسرائیلیات را به کتب و به صورت رسمی، همان سدهی اول گفتهاند.
گسترش این نفوذ، در دورانی مشهور به «دوران تابعان» اوج گرفت. “تابعان”، به اسلام شناسان و مفسرانی گفته میشود که در عصر وحی نبودند و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را ندیده بودند، و در ضمن معلومات اسلامی خود را نه از امیرالمؤمنین علیه السلام و یاران عالِم او، بلکه از صحابه میگرفتند!
بیشتر تابعین سرشناس که اقدام به تفسیر، اجتهاد در احکام، استناد به تورات و نشر اسرائیلیات نمودند، ابتدا یهودی و مسیحی بودند و سپس ناگهان نه تنها اسلام آوردند، بلکه مفسر و محدث شدند.
منابع تابعین عبارت بود از: قرآن، احادیث پیامبر (به هر نقلی، حتی ابوهریره جاعل)، اقوال صحابه، در نظر گرفتن اسباب نزول، لغت عربى فصیح، انواع دانشها، و استناد به پارهاى از نصوص کتب عهد قدیم و عهد جدید.
●- اما، چنان که بیان شد، “اسرائیلیات” اختصاص و انحصاری به آن چه به صورت تحریفی و برگرفته از تحریفات تورات و انجیل وارد کتب اسلامی شده ندارد، بلکه به مجموع خرافاتی گفته میشود که ریشه در باورهای کفار و مشرکین دارد.