پرسش:
در مورد شوخی، از امام کاظم (ع) نقل شده که شوخی بیمورد، نور ایمان را میبرد؟ اگر کلمه “بیمورد” در متن حدیث نباشد، مراد “مطلق شوخی” است.
پاسخ:
سخن گفتن و یا نوشتن، اهمیت بسیار بسیار والایی در ساختار شخصیتی انسان و جامعه دارد؛ از این رو در آیات قرآن کریم و احادیث، تأکید بسیاری بر آنها شده و حدود و احکام بسیاری برایش تبیین گردیده است.
ای کاش محققین و پژوهشگرانی همت کرده و مجموعهای از آداب سخن گفتن، سخن شنیدن، نوشتن و خواندن را در فرهنگ و آموزههای اسلامی (قرآن و حدیث)، تدوین و تألیف مینمودند تا نه تنها مسلمانان، بلکه تمامی مردمان جهان، با عظمت فرهنگ و تربیت اسلامی بیشتر آشنامیشدند.
●- یک سخن حق که گفته یا نوشته شود، جامعهای را آگاه و بیدار میسازد، چنان که یک سخن باطل، جامعهای را به انحطاط میکشاند – یک جمله مخاطب را هدایت میکند و یک جمله منحرف – یک جمله خوشحال میکند و یک جمله ناراحت – یک جمله رشد میدهد و یک جمله تحقیر کرده و قهقراء میکشاند – یک جمله شایعه را باطل میکند و یک جمله شایع را فرافکنی میکند …، اگر چه در قالب شوخی، مزاح، طنز و … گفته و یا نوشته شوند.
بنابراین، انسان عاقل و حکیمی که دهان به سخن باز میکند و یا آغاز به نوشتن میکند، باید بسیار مراقب باشد که چه میگوید و یا چه مینویسد؟ به آثارش بیاندیشد و بداند که قطعاً مسئول و پاسخگو خواهد بود، و مسلمانانی که به توحید و معاد اعتقاد دارند، بیشتر دقت کنند که آنجا دیگر نمیتوانند بگویند: «شوخی کردم»!
سخن بیهوده:
به طور کلی، سخن بیهوده، چه جدی، چه شوخی، چه در قالب مباحث نظری و چه خبری و یا …، مانند هر کار بیهودهی دیگری، امر باطل است و امر باطل نیز مذموم است، حال خواه آیه و حدیثی در این باره باشد (که هست) یا نباشد.
خداوند متعال میفرماید که کار یک عده، ایجاد بازار و اشتغال، در تولید و خرید و فروش حرف مُفت و سخن بیهوده میباشد که البته هدف از آن، گمراه کردن مردم است:
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ » (لقمان، 6)
ترجمه: و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند و [راه خدا] را به ريشخند گيرند براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.
شوخی (مزاح):
شوخی و مزاح، در اصل یک هنری در بیان است. گاه حتی مطالب حکیمانه، آموزنده، بصیرتبخش با شوخی (مزاح)، طنز، هجو (ضد مدح و گزنده یا انتقادی) و … بیان میگردد. اما چه بسا عدهای از این هنر، به بدترین شکل ممکن سوء استفاده کنند و تحت عنوان شوخی، هنجار شکنی نموده و بینزاکتی، بینربیتی، فحاشی، غیبت، تهمت، افترا، مسخره کردن … و حتی تحقیر، تسخیف و اهانت به یک دیگر، فرهنگها، ملیتها، نژادها و یا حتی مقدسات را رواج دهند.
از این رو، در احادیث و روایات، به هر دو دسته شوخی و مزاح تصریح شده است.
الف – شوخی (مزاح) مجاز و مطلوب:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله: «إِنّى أَمزَحُ وَ لا أَقولُ إِلاّ حَقّا»؛ (شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج6، ص330)
ترجمه: من شوخى مىكنم، اما جز حق نمىگويم.
حضرت امام باقر علیه السلام: «إِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ»؛ (الكافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663)
ترجمه: خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا (یا سخن رکیک) نگويد.
حضرت امام صادق علیه السلام: « مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِيهِ دُعَابَةٌ قُلْتُ وَ مَا اَلدُّعَابَةُ قَالَ اَلْمِزَاحُ» (الكافي جلد ۲ – كِتَابُ الْعِشْرَة بَابُ الدُّعَابَةِ وَ الضَّحِك – فصل شوخی و خنده)
ترجمه: فضل بن أبى قره گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست جز اينكه در او دعابة هست، من عرض كردم: دعابة چيست؟ فرمود: مزاح.
ب – شوخی (مزاح) مذموم:
حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«كَثرَةُ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ»؛ (عیون الحکم و المواعظ ص 390)
ترجمه: شوخى زياد، ارج و احترام را مىبرد و موجب دشمنى مىشود.
*- (دقت شود که موضوع «شوخی زیاد» است، نه شوخی بد؛ یعنی شوخی خوب هم زیادش مضر است).
حضرت امام کاظم علیه السلام:
« اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک » (کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 665)
ترجمه: از شوخی بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را میبرد.
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام:
«لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک»؛ (کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 665)
ترجمه: جدال مکن که ارزشت میرود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند
نکته:
بدیهی است که آموزندهی مکتب اهل بیت علیهم السلام، نباید بگوید: چون در این یک حدیث مورد نظر نفرمود “چه نوع شوخی”، پس میشود “مطلق شوخی”، یا چون نفرمود: “چگونه جدالی”، پس میشود “مطلق جدال”؟! در حالی که در قرآن کریم تصریح به “جدال احسن” کرده است و در سیرهی اهل عصمت علیهم السلام میخواند که ساعتها بحث و جدال میکردند و در یک جا نیز به بحث و مناظره جدلی ادامه نمیدانند و میفرمودند: «جدال جایز نیست».









