پرسش:
در بعضی از آیات قرآن کریم ، شفاعت در روز قیامت به طور مطلق نفی شده مثل آیه شریفه «البقره، 254»؛ اما در برخی آیات به امکان شفاعت در روز قیامت پرداخته، اینها چطور با هم جمع میشوند؟
پاسخ:
آیۀ مورد بحث و معنای آن به شرح زیر میباشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (آل عمران، 254)
– اى كسانى كه ايمان آوردهايد از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى؛ و كافران خود ستمكارانند.
پرسیدهاید: «این آیات چگونه با هم جمع میشوند؟» و این دلیل بر آن است که در بررسی یک موضوع، نباید به بخشی از یک آیه و حتی یک آیه بسنده و استناد نمود، بلکه باید مجموعه آیات در آن موضوع را با هم جمع کرد و مورد مطالعه قرار داد.
گاهی اوامری مطلق است، مِثل این که در بُعد ایجابی میفرماید: «از خدا، رسولش و اولی الامر، اطاعت نمایید» یا در بُعد سلبی میفرماید: «شیطان دشمن آشکار است، او را دشمن بدارید و دوست نپندارید» – یا میفرماید: «هرگز دشمنان من و خود را به ولایت (سرپرستی و دوستی) برنگزیند»؛ اما گاه اوامری مطلق نمیباشند، بلکه متناسب با شرایط تبیین شدهاند.
به عنوان مثال: اگر در آیاتی امر نموده که با کفار رویارویی نمایید و بجنگید؛ معنایش این نیست که هر کجا، هر کافری دیدید، با او بجنگید و حق هیچ گونه صلح و معاهده ندارید؛ بلکه اگر به جنگ نیایند، فتنه و آشوب راه نیندازند، به دشمنان در جنگ با شما کمک نکنند و پیشنهاد صلح و معاهده داشته باشند، دیگر ضرورتی برای جنگ باقی نمیماند؛ اما در مذاکرات، معاهدات و صلح، نباید زیر بار خفت و ذلت بروید؛ چنان که ضمن فرمان «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ … – ای پیامبر! علیه کفار و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر …» (التوبة، 73) فرمود:
«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (الأنفال، 61)
– و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درا، و بر خدا تكيه كن كه او شنوا و داناست.
شفاعت
الف – شفاعت، یعنی همراهی و کمک برای گذر و اختصاص به شفاعت نزد پروردگار عالَم ندارد، بلکه ممکن است افرادی در خیر و افرادی در شرّ، یکدیگر را همراهی کنند:
«مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا» (النساء، 85)
– هر كس شفاعت (همراهی) پسنديدهای كند براى وى از آن نصيبى خواهد بود و هر كس شفاعت ناپسندی كند، براى او از آن [نيز] سهمى خواهد بود و خدا همواره به هر چيزى تواناست.
ب – اما، مقصود ما در این بحث، شفاعت نزد خداوند سبحان میباشد که آن نیز یک امر مطلق نیست، بلکه شرایط دارد. مطلقش این است که تمام شفاعت از آن خداوند متعال میباشد:
«قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (الزّمر، 44)
– بگو: شفاعت، تماماً از آنِ خداست، [چرا که] فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست، سپس به سوی او بازگردانده میشوید.
عزّت نیز تماماً از آن خداوند سبحان میباشد: «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا – پس، تمام عزّت برای خداوند است» (فاطر، 10) – علم و قدرت نیز یکسره از آن اوست، اما نفرموده که به هیچ کسی علم، عزّت یا اجازۀ شفاعت نمیدهد.
ج – از اینرو، در آیاتی تعلیم میدهد که تمام شفاعت از آنِ اوست و کسی نمیتواند بدون اذن او شفاعتی نزد او بنماید – در آیاتی میفرماید مانند کفار، با دوری از انفاق و …، خود را از شفاعت محروم نسازید؛ کسی که انفاق ندارد، شرایط مورد شفاعت قرار گرفتن را نیز نخواهد داشت – و در آیاتی میفرماید که شفاعت به اذن او و توسط کسانی که او اجازۀ شفاعت داده انجام میپذیرد:
«لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مریم علیها السلام، 87)
– آنها هرگز مالك شفاعت نيستند، مگر كسی كه نزد خداوند رحمان عهد و پيمانی دارد.
«يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا» (طه، 109)
– در آن روز شفاعت (هيچكس) سودی نمیبخشد، جز كسی كه خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است.
- -بنابراین، امر شفاعت را در هر آیه، از وجهی تبیین نموده است که منافاتی با هم ندارند و ناقض یکدیگر نمیباشند، بلکه باید برای شناخت بیشتر، مجموعۀ آنها را مورد مطالعه قرار داد.