پرسش:
با توجه به اینکه عالم دنیا عالم ماده هست زمان هم متعلق به دنیاست و در عالم مجردات زمان وجود ندارد، چگونه روایات مورد نظر که قیامت مثلا هر روزش 50 سال هست یا مواقف قیامت هزار سال هست توجیه میشوند؟
پاسخ:
1- در جایی بیان نشده که هر روز قیامت، 50 سال است!
2- نه فقط در برخی از احادیث، بلکه در دو آیه، به طول مدت زمانی برای دو امر غیر مادی تصریح شده که عبارتند از:
«تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» (المعارج، 4)
– فرشتگان و روح (فرشته مخصوص) به سوی او عروج میكنند در آن روزی كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (السجدة، 5)
– امور اين جهان را از آسمان به سوی زمين تدبير میكند سپس در روزی كه مقدار آن هزار سال از سالهائی است كه شما میشمريد به سوی او باز میگردد.
توضیح:
الف – «مقدار»، یعنی «اندازه»، و البته هر چیزی، اعم از مادی یا غیر مادی، با اندازههایش خلق شده و پدید آمده است؛ چنان که فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – ماییم که هر چیزی را به (با) اندازه آفریدهایم» (القمر، 49).
ب – چون فرمود: «هر چیزی»، معلوم میشود که پدیدههای غیر مادی نیز «اندازه» دارند، اگر چه اندازهگیری آنها برای ما میسر نباشد، مگر آن که با تشبیه و تمثیل بیان گردد، چنان که فرمود: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ – شب قدر از هزار ماه بهتر است» (و البته هزار نشانۀ کثرت است؛ نه این گمان شود مثلاً هزار و یک ماه نیست).
فرمود: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ – خزائن همه چيز نزد ما میباشد، ولی ما جز به اندازه معين (علمی) آن را نازل نمیكنيم.» (الحجر، 21)
پ – «زمان»، برای ما، فقط در قالب امور مادی قابل درک است و با قرن، سال، ماه، روز، ساعت و ثانیه شمارش میشود؛ اما در فلسفه، برخی زمان را به «قبل و بعد» و برخی به حرکت مکانی تعریف کردهاند؛ مثل این که بگویید: «من، قبلاً نبودم و اکنون هستم – یا اینجا نبودم و اکنون اینجا هستم». برخی گفتهاند: «حرکت فقط در طبیعت رخ میدهد، لذا زمان به معنای امتداد نیز فقط در طبیعت رخ میهد»، اما ما میدانیم که فرشتگان الهی نیز بین زمین و آسمانها در حرکت میباشند و انسانها نیز از نقص به کمال و از ضعف به قدرت یا برعکس، حرکت دارند.
در فارسی میگوییم: «فلانی، مسیر صد ساله را یک شبه طی نمود»؛ و این فقط یک ضرب المثل نیست، بلکه گاه آدمی مسیر صد ساله را یکشبه طی مینماید و به مراتب و درجات والایی میرسد. اما، در عین حال مدت طی این مسیر غیر مادی و غیر طبیعی، باید با محاسبات مادی مانند شب و سال بیان گردد.
سیر نزولی و صعودی
هر چیزی در عالم هستی، یک سیر نزولی دارد که از مشیّت، خلقت، تدبیر و امر الهی شروع میشود و تا زمین مادی که پایینترین مرتبۀ وجود میباشد، فرو فرستاده میشود، چنان که حتی «وحی» که کلام خداوند متعال میباشد، «نازل» شده است؛ اما این حرکت در جایی متوقف نمیگردد، بلکه از آنجا که «وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ – بازگشت به سوی خداوند است» (النّور، 42)، هر چیزی در حرکت خود، یک سیر صعودی هم دارد؛ چنان که اندیشهها، گمانها، مواضع، گفتارها و تمامی رفتارها و عملکردها، در عالم طبیعت رخ میدهد، اما بالا میروند و در این حرکت، هر چیزی از پوستۀ ظاهری خودش خارج میشود و حقیقت خود را نشان میدهد.
- -اما برای انسان، این پرسش مطرح است کهسیر نزولی و سیر صعودی یک امر، اعم از مادی یا غیر مادی، چه مدت طول میکشد؟!
محاسبۀ طول مدت برای یک امر، در طبیعت ممکن است، مثل این که محاسبه شده که مدت رسیدن نور خورشید به زمین، ۸ دقیقه و ۱۹ ثانیه میباشد، یا طول مدت حرکت صوت در هوای خشک و در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد، حدوداً ۳۴۳ متر بر ثانیه، یعنی حدوداً یک متر در هر ۳ هزارم ثانیه میباشد؛ اما، چگونه میشود به انسانی که در طبیعت زندگی میکند و زمان را در قالب طبیعت درک میکند، فهماند که طول مدت امور غیر مادی چقدر است؟! بدیهی است که هیچ راهی ندارد، مگر آن که به همان زمان خودش که طبیعی است، بیان گردد. لذا فرمود: «تدبیر الهی، در سیر نزولیاش، از آسمان به زمین فرود میآید و سپس در سیر صعودی، به سوی او بالا میرود، در مدتی که به حساب شما که در طبیعت زندگی میکنید و زمان را با روز و ماه و سال میشمارید، هزار سال میباشد».
- -میدانیم که قیامت، یک واقعهای نیست که در یک روز طبیعی به انجام رسد، و یک صحنه هم نیست، بلکه پنجاه موقف (جایگاهی که در آن متوقف میکنند) دارد؛ اما طول مدت توقف در هر جایگاه چقدر است و ما چگونه میتوانیم آنها تصور و درک کنیم؟ لذا با زمانی که برای ما قابل درک است بیان میشود کهمدت توقف در هر جایگاه، هزار سال به حساب شماست.
*- حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: «آگاه باشید! و خود به حساب خویشتن برسید، پیش از آنکه مورد حسابرسی قرار گیرید که بازداشتگاهها (مواقف) قیامت [جهت حسابرسی اعمال] پنجاه جایگاه است که هر موقفی و بازداشتگاهی هزار سال است. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَة».
یعنی اگر آن مدت توقف را سیر نزولی دهند و به زمین بیاورند، به حساب شما، پنجاه هزار سال طول میکشد.
*- امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسیر یک ماه راه را از مسجد الحرام به مسجد الأقصی سیر داده شد، و از آنجا در ملکوت آسمانها مسیر پنجاههزار ساله را عروج داده شد، و این همه در کمتر از یک سوّم شب بود، تا اینکه به ساق عرش رسید.» (الإحتجاج، ج۱، ص۲۲۰)
به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله عرض شد: «این روزِ برابر با پنجاه هزار سال، چه روز طولانی است!» فرمودند:
«وَ الّذي نَفسي بِيَدِه إنَّهُ لَيُخَفَّفُ عَلَى المُؤمِنِ؛ حَتّى يَكونَ أخَفَّ عَلَيهِ مِنَ الصَّلاةِ المَكتوبَةِ يُصَلِّيها فِي الدّنيا» (تفسير الطبري: 14/الجزء 29/72)
– سوگند به آن كه جانم در دست اوست، [آن روز] براى مؤمن بسيار كم و كوتاه باشد تا جايى كه از يك نماز واجب كه در دنيا مىخواند كوتاهتر است.
*- از همین حدیث شریف، میشود استنباط نمود که مؤمن در یک نماز دو یا چهار رکعتی که بیش از 5 تا 10 دقیقه طول نمیکشد، مسیری را طی میکند که مدت زمان طی آن به حساب طبیعی ما در دنیا، 50 هزار سال میباشد.
- -همین که فرمود: «فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍمِمَّا تَعُدُّونَ – در روزی كه مقدار آن هزار سال از سالهائی است كه شما میشمريد»؛ یعنی: اگر چه مدت آن روز نیز مقدار معین و معلومی دارد، اما آنجا ماه و سال وجود ندارد و شما نیز نمیتوانید مقدار و طول مدت آن روز را درک کنید، مگر آن که بر حسب مدت دنیایی شما (هزار سال) بیان گردد.