پرسش:
اگر معاد جسمانی باشد و قرار باشد‌ عده‌ای در جهنم عذاب شوند، با توجه به این که جسم که یک شیئ مادی و فاقد شعور و ادراک است، آیا عذاب دادن آن، لغو و بیهوده به شمار نمی‌آید؟!

پاسخ:

نباید با شنیدن کلمۀ “جسم”، گمان شود که متشکل از این مواد طبیعی دنیا می‌باشد؛ بهشت و جهنم و آن چه در آنهاست نیز جسمیّت دارند.

الف – مهم‌تر از معاد جسمانی این است که معتقد به توحید و معاد، از خود بپرسد: «آیا خداوند سبحان، کار بیهوده انجام می‌دهد؟!» و نیز از خود بپرسد: «آیا قرآن مجید وحی نیست و آن چه در آن بیان شده، کلام الله نمی‌باشد؟!» و سپس بپرسد: «آیا وعده‌ها و وعیدهای حق تعالی، صادق نیست و حتماً محقق نمی‌گردد؟!»

ب – از آنجا که انسان از عواقب سوء می‌ترسد و بدش می‌آید و مؤمن نیز از جهنم می‌ترسد، تمامی این دسته از پرسش‌ها و شبهات، دربارۀ جهنم به ذهنش می‌رسد، و حال آن که عین همانها، برای بهشت نیز موضوعیت دارند؛ چنان که در آیات متعددی، به نعمات و لذت‌های بهشتی که برای بدن است تصریح نموده است؛ از قصرها، تخت‌های سلطنت، لباس‌های فاخر، جواهرات، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های لذیذ گرفته، تا ازدواج، پذیرایی شدن شاهانه توسط خدمتکاران بهشتی و گفت و شنودهای سالم تا سایر نعمات و لذایذ؛ مانند:

«وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ * يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ * وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» (الطّور، 22 تا 24)

– و همواره از انواع ميوه‌ها و گوشتها – از هر نوع که بخواهند – در اختيارشان می‌گذاريم! * آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه بيهوده گويی (مست شدن) در آن است و نه گناه، از يکديگر می‌گيرند! * و پيوسته بر گِردشان جوانانی برای (خدمت) آنان گردش می‌کنند که همچون مرواريدهای درون صدفند!

جسم معادی

اگر چه در این دنیا نیز هیچ جسم کاملاً بی‌شعوری وجود ندارد، و اساساً خداوند سبحان، موجود بی‌شعوری خلق نمی‌نماید، لذا مکرر فرمود که هر چه در آسمان‌ها و زمین است، او را تسبیح می‌کنند و به تسبیح خود علم و آگاهی دارند، اما نباید با شنیدن کلمۀ “جسم”، گمان شود که کاملاً مانند اجسام در دنیا، مادی و با خواص و ویژگی‌های ماده در دنیا می‌باشند؛ چنان که تصریح نمود اعضای بدن در آنجا به سخن درمی آیند و شهادت می‌دهند:

«حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (فصّلت، 20)

– وقتی به آن (محشر) می‏رسند، گوشها و چشمها و پوستهای تن‌شان، به اعمال آنها گواهی می‏دهد!

بدن در دنیا، اگر زیاد بخورد، بیمار می‌شود – اگر کم بخورد، ضعیف می‌شود – اگر نخوابد، بیهوش می‌شود – اگر استراحت نکند، خسته می‌شود – و اگر تمامی اندازه‌ها را رعایت کند نیز پیر می‌شود و می‌میرد؛ اما بدن در آخرت، با خوردن سیر نمی‌شود و با نوشیدن سیراب نمی‌گردد، چرا که معده و روده و جهاز هاضمه ندارد – بدن اخروی به خواب نیازی ندارد و نمی‌خوابد و هرگز سالخورده نمی‌شود و نمی‌میرد.

رابطه روح با بدن

انسان، متشکل از “روح و بدن” خلق شده است؛ حقیقت انسان “روح” اوست و “بدن”، ابزار روح می‌باشد. “روح”، داخل بدن نیست که زمانی از آن خارج شود؛ بلکه احاطه و تعلق (علاقۀ شدید) به بدن دارد؛ چرا که هر کاری را به وسیلۀ آن به انجام می‌رساند.

“روح”، بدون بدن، نمی‌تواند کاری انجام دهد و مثالش در دنیا، کسی است که می‌خواهد حرکت کند، اما فلج شده است، یا می‌خواهد سخن بگوید، اما لال می‌باشد.

بنابراین، “روح” در هر سه عالم دنیا، برزخ و معاد (حیات اخروی)، از بدنی متناسب با حیات در هر یک از این عوالم برخوردار می‌باشد.

بدن اخروی

برخی گمان دارند که در برزخ یا قیامت، بدن جداگانه‌ای به آدمی داده می‌شود، در حالی که اگر بدنی غیر از همین بدن باشد، نمی‌تواند گواهی دهد، اجر یا مکافات ببیند!

هیچ چیزی در این عالم، همین ظاهرش نیست، بلکه باطن و بواطنی دارد. چنان که فرمود: باطن این نمازی که با بدن اقامه می‌شود، معراج است؛ با باطن خوردن مال یتیم به ناحق، آتشی است که در شکم‌ها ریخته می‌شود. این باطن‌ها، در دنیای مادی دیده نمی‌شوند، اما در آخرت که حجاب‌های مادی کنار می‌روند، دیده می‌شوند.

بنابراین، بدن در همین دنیا نیز لایه‌های درونی دارد؛ هنگام مرگ، لایۀ ظاهری می‌افتد و می‌پوسد، اما لایۀ دیگری که بدن برزخی است و هم اکنون وجود دارد، نمایان می‌شود؛ و هنگام برپایی قیامت، آن نیز می‌افتد، و لایۀ درونی‌تر که بدن اخروی می‌باشد و آن نیز هم اکنون وجود دارد، ظهور می‌یابد.

بدیهی است که لایه‌های درونی بدن، یعنی بدن برزخی و اخروی، بسیار لطیف‌تر از این بدن مادی در این دنیا می‌باشند، لذا ویژگی‌ها و خواص این بدن را ندارند. چنان که در رؤیا، بدن خود را می‌بینید، می‌خورید، می‌آشامید، حرکت می‌کنید، می‌ترسید، شاد می‌شوید و همه را درک می‌نمایید؛ اما آن بدن، مغز، سلسله اعصاب، معده و اجزا ندارد!

لذت‌ها و دردهای بدن اخروی

همین بدن دنیوی و مادی نیز به خودی خود، لذت و دردی ندارد؛ سلول‌ها و سلسله اعصاب، دلتنگی ندارند، غم و غصه ندارند، شادی و نشاط هم ندارند؛ بلکه اینها همه ادراکات روح است که به وسیلۀ بدن، آنها را دریافت می‌نماید.

اگر کسی مجروح شود، به واسطه فعل و انفعالات فیزیکی بدن، دردی فیزیکی و محدودی را احساس می‌کند، اگر او را بیهوش کنند و قلبش را بشکافند، هیچ دردی احساس نمی‌کند، اما دردی که روح او از این جراحت می‌بیند، به مراتب لطیف‌تر و بیشتر می‌باشد؛ چنان که لذت خوردن، خوابیدن، همبستر شدن و سایر رفتارها نیز لذت روحی و روانی می‌باشند.

در حیات اخروی نیز بدن از نعمات استفاده می‌کند و روح لذت می‌برد، چنان که بدن جهنمی با عذاب‌ها آزار می‌بیند، اما روح درد می‌کشد.

ارتباط رفت و برگشت بین روح و بدن

تمامی موجودات عالم هستی، سیر نزولی و صعودی دارند که ارتباط رفت و برگشتی بین آنها ایجاد می‌نمایند و در یک دیگر تأثیر می‌گذارند. حقیقت «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» عمومیت دارد.

به عنوان مثال مادی: آبها نزول یافتند و در خشکی جای گرفتند – این آبها با حرارت خورشید بخار می‌شوند و به آسمان می‌روند – دوباره باران می‌بارد و به زمین نازل می‌شوند.

عبادات، با قصد و نیت، از روح نازل می‌شوند و با بدن به انجام می‌رسند؛ گناهان نیز با نیّات آغاز می‌شوند و با بدن به انجام می‌رسند؛ سپس آثار و نتایج اعمال، بالا می‌روند و در روح اثر می‌گذارند. مانند نماز، تلاوت قرآن کریم، صله ارحام، جهاد در راه خدا، انفاق و صدقه و سایر عبادات که همه با بدن به انجام می‌رسند، اما آثار روحی دارند؛ یا مانند: حرص دنیا، دروغ، غیبت، تهمت، ظلم و هر گونه فسادی که با بدن انجام می‌رسد؛ اما آثارش به روح بازمی گردد.

در حیات اخروی نیز همین‌طور است؛ روح در این دنیا با بدن زندگی نموده است، در آخرت نیز با بدن محشور می‌شود – با بدن خداوند سبحان را بندگی نموده است، لذا با بدن وارد بهشت می‌شود – با بدن معصیت نموده، لذا با بدن وارد جهنم می‌شود – روحش با بدن لذت برده، آنجا نیز با بدن لذت می‌برد – روحش با بدن معذب شده، آنجا نیز با بدن معذب می‌شود.

البته در دنیا، لذاتی وجود دارد که بدن را به زحمت می‌اندازد، مانند لذت کسب علم، یا دیدار خویشان، یا خدمت به دیگران یا جهاد فی سبیل الله – همچنین لذت‌هایی برای بدن تعریف شده است که روح را سیاه و بیمار می‌کند، مانند انجام هر گناهی برای لذتی گذرا؛ اما در حیات اخروی چنین نیست؛ رفاه و لذت بدن، سبب نشاط و لذت روح می‌گردد و درد و الم بدن، روح را می‌آزارد – چنان که تعالی روح، بدن را در بهشت و رفاه قرار می‌دهد – و عذاب روح، مانند آتش حسرت، آتش فراغ، آتش هم نشینی با اهل جهنم، بدن را می‌سوزاند.

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=80313

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب