پرسش:

اگر کسی این عالَم را قبول نداشته باشد، چنان که بسیاری از بزرگان منکرند، چگونه باید پاسخ بدهیم؟

پاسخ:

تعریف “بزرگ” چیست و کدام بزرگ یا بزرگانی منکر وجود این عالَم شده‌اند؟! آیا همین که کسی اسمش خارجی باشد و تصوراتش در قالب یک “ایسمِ غربی” مطرح شود، جزو بزرگان می‌شود؟!

  • -همیشه پیش از آن که به دیگران پاسخ دهید، دلیل خود آنها را در اثبات ادعایشان مطالبه کنید تا منفعل نگردید!

خداوند متعال، با تمام عظمت، حقانیت و در عین غیب و باطن بودن، ظاهر و آشکار بودنش، برای همگان، دلایل عقلی برای اثبات وجود خودش، معادش، پیامبرش و دینش می‌آورد؛ و برای عقلی که جهت شناخت به آدمی موهبت نموده، آنقدر ارزش قائل است که حتی به کفار خود می‌فرماید: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ – بگو برهان خود را بیاورید، اگر راست می‌گویید».

بنابراین، هم کسی که می‌گوید: این عالم به حق آفریده شده و خدا و معادی هست؛ باید دلیل داشته باشد، و هم کسی که منکر  توحید و معاد و یا حتی وجود خارجی این عالم می‌باشد نیز باید دلیل داشته باشد.

دلایل را به سه بخش: (عقلی – طبیعی و تجربی و نقلی) تقسیم کرده‌اند، اما در نهایت همه به عقل شناختی و ادراکی ارجاع داده می‌شود تا تصدیق یا تکذیب شوند.

حال آیا منکران عالَم وجود، در عین شهود عالَم و درک آن، دلیلی نیز برای انکار آن اقامه کرده‌اند.

  • -آنان که می‌گویند: «این عالَم واقعیت خارجی ندارد و فقط تخیل و تصور است»، دقت ندارند که بالاخره باید ذهنی باشد که تخیل و تصور بنماید!
  • -آنان که منکر این عالَم هستند، آیا خودشان وجود دارند که انکار می‌کنند و یا خودشان نیز وجود ندارد؟! آیا منطق آنها این است که می‌گویند: «ما نیستیم و هستی را انکار می‌کنیم؟!»
  • -تعریف آنها از هستی و شاخصه‌هایش چیست که چون آن را نیافتند، انکارش می‌کنند.

*- ابن ابی العوجاء، یکی از دانشمندان ماده‌گرا [ماتریالیسم] بود که منکر عالم هستی نبود، بلکه منکر حدوث عالم و آفریده شدن آن بوذ. وی مباحث بسیاری با حضرت امام صادق علیه السلام داشت و آخرش هم عناد ورزید.

در یک جلسه، امام از وی پرسید: «تو مصنوع (ساخته شده) هستی و یا غیر مصنوع؟» او دید اگر بگوید: “مصنوع”، خود دلیل و اقراری بر وجود “صانع” می‌باشد؛ لذا گفت: “غیر مصنوع”!

امام به او اثبات نکردند که او نیز مصنوع است، بلکه پرسیدند: «بگو اگر مصنوع بودی چگونه بودی که حالا نیستی؟!» او سرش را انداخت و با چوبی روی خاک بازی کرد و با خود می‌گفت: «دراز، کوتاه، چاق، لاغر، ثابت، متحرک …» و دید هر چه بگوید، شاخصۀ مصنوع می‌باشد.

نتوانست پاسخ دهد، اما امام ادامه دادند و به او فرمودند: «بگو ببینم، اگر من یک کیسه اشرفی در مقابل تو قرار دهم و بگویم در این کیسه اشرفی هست؛ و تو اصلاً ندانی که اشرفی چیست؛ آیا می‌توانی منکر شوی و بگویی که در این کیسه اشرفی نیست؟!» گفت: خیر! امام فرمود: «پس تو که فرق بین مصنوع و غیر مصنوع را نمی‌دانی و تشخیص نمی‌دهی، و برای خودت نیز جز همین صفاتی که شمردی [که همه صفات مصنوع است]، صفتی نمی‌شناسی، چگونه می‌گویی که من غیر مصنوع هستم؟!» (اصول کافی، ج1، کتاب التوحید)

*- حال باید از منکران عالَم پرسید: «اگر این عالَم وجود داشت، حقیقت و واقعیت و عینیت داشت، قابل شناخت، درک، دیدن و اندازه‌گیری و … ‌بود، چگونه می‌بود که حالا نیست؟!»

  • -منکر واقعی عالَم، اصلاً چرا فکر می‌کند، به باوری می‌رسد و نظر می‌دهد، مگر وجود خودش را قبول دارد؟ و چرا نظراتش را به دیگران اعلام می‌کند، مقاله یا کتاب می‌نویسد، بحث می‌کند، سعی می‌کند ادعایش را به کُرسی بنشاند و اثبات کند و …؛ مگر وجود دیگران را قبول دارد؟!
  • – بنابراین، انکار عالَم هستی، دروغی برای فریب و دیگران می‌باشد و هیچ دلیلی ندارند که شما بخواهید عکس آن را با دلیل به اثبات برسانید.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=24689

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب