پرسش:
ایمان یعنی چی و مومن یعنی کی؟! یک تعریف جامع و مانع از ایمان بگویید که ما هم خلاص شویم؟ آیا مومن یعنی شیعه؟ آیا تمامی شیعیان دوازده امامی مومن هستند حتی اگر از نظر عملی فاسق باشند؟!
پاسخ:
برخورداری از تعریف درست برای هر شناختی، یک اصل است، اما کسی به صرف تعریف خلاص نمیشود. بدیهی است که مسلمان، مؤمن و شیعه، فاسق نمیشود و اگر کسی فاسق باشد، مسلمان هم نیست، چه رسد به مؤمن و شیعه!
گام نخست این است که ذهن را از “خلط مبحث” خلاص نماییم. از تعریف “مؤمن”، ناگهان گریز نزنیم به شیعه و غیر شیعه و اعمال هر کدام!
“ایمان” در لغت، یعنی: اعتقادات و باورهایی که آدمی با برخورداری از آنها، خود را در “امنیت کامل” میبیند؛ حال خواه ایمان به خداوند متعال باشد، یا ایمان به مظاهر حیات دنیوی، مثل ثروت، قدرت و شهوت. چنان که در قرآن کریم، “ایمان” هم نسبت به توحید و معاد و آن چه حق است و خداوند فرموده به کار رفته است، و هم نسبت به مظاهر کفر و شرک؛ و حتی تصریح نموده که چه بسا اهل کتب آسمانی نیز به مظاهر کفر ایمان داشته باشند، یعنی امنیّت خود را در تسلیم به آنها ببینند، مانند بسیاری از مسلمانان یا مسیحیان امروز در دنیا که امنیّت خود را در تسلیم به نظام سلطه و طاغوتهای زمان میبینند:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا» (النساء، 51)
– آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنان داده شده، (با اين حال)، به «جبت» و «طاغوت» [بت و بت پرستان] ايمان مىآورند، و دربارۀ كافران مىگويند: «آنها، از كسانى كه ايمان آوردهاند، هدايت يافتهترند»؟!
- -“احساس امنیّت”، یک حالت قلبی است؛ پس “ایمان”، باوری است که در قلب (جان) ایجاد میگردد و به قلب اطمینان و استحکام میبخشد.
مقدمات ایمان
ایمان [به ویژه در اعتقادات اسلامی]، مقدماتی دارد که گام نخست آن شناخت و سپس باور قلبی آن شناخت و سپس تلاش برای رسیدن و قرار دادن خود در چارچوب آن میباشد؛ یعنی “تسلیم شدن”.
بنابراین، همچنان بسیارند مسلمانانی که تسلیم شدهاند، اما ایمان هنوز به قلب آنان راه نیافته، چه رسد به این که تقویت و محکم شده باشد.
در قرآن کریم میفرماید: عدهای از عربهای بادیه نشین، ادعا ایمان دارند، ولی بگو: تسلیم شدهاید، اما هنوز ایمان نیافتهاید:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
– عربهاى باديه نشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزندۀ مهربان است».
اما، فاصلۀ بین معرفت و تسلیم، با ایمان قلبی بسیار است.
- -چطور میشود که کسی بتواند نسبت به کسی یا چیزی که شناخت ندارد، ایمان بیاورد و قلبش به واسطۀ آن مطمئن گردد؟! و چگونه ممکن است که کسی چیزی را ببیند و بشناسد، اما باور نکند، ولی قلبش به آن اطمینان یابد؟! در مَثل مانند این است که بگوییم: در شرق و غرب، دیوانگان دیکتاتوری را میشناسیم که همه به بمبهای اتمی مجهزند و ذخائر موجود به اندازۀ بیش از ده بار منفجر کردن کل زمین میباشد؛ اما چه اطمینان قلبی وجود دارد که این کار انجام ندهند و کلّ هستی و حیات در زمین را پایان ندهند؟! اما، مسلمان معتقد است که پایان حیات در اختیار بشر نیست و تا ظهور و قیام جهانی حضرت امام مهدی علیه السلام واقع نشود و سپس رجعت و حکومت امامان محقق نشود، جهان به پایان نخواهد نرسید.
رابطه ایمان و عمل
ایمان باید در عمل ظهور یابد و مییابد و عمل نیز سبب تقویت ایمان میگردد؛ حال خواه ایمان به الله جلّ جلاله و معاد باشد، یا ایمان به مظاهر دنیا! پس، چنین نیست که گفته شود که کسی ایمان دارد، اما عمل متناسب با آن ندارد و یا عملی بر خلاف ایمانش دارد.
ایمان مراتب دارد
ایمان نیز همچون علم، مراتب دارد؛ نه تمامی مؤمنان به توحید و معاد در یک سطح هستند و نه تمامی مؤمنان به جبت و طاغوت در یک سطح هستند.
بیان شدن که گام نخست، “تسلیم” است که اگر موضوع در چارچوب اسلام مطرح شود، به آن مسلمانی گفته میشود.
تعریف ایمان در اسلام
حال، موضوع بحث ما، هر نوع ایمانی به هر چیزی نیست، بلکه نگاه به ایمان، از منظر اسلام میباشد. از امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، دربارۀ “ایمان” سؤال شد و ایشان فرمودند:
«اَلایمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالأرْكانِ» (نهج البلاغه، حکمت 218)
– ایمان عبارت است از شناخت قلبی (که منجر به باور میشود)، و اقرار به زبان و عمل با جوارح.
بنابراین، نه تنها کسی که فاسق است، بلکه هر کسی که مرتکب عصیان و گناهی در برابر حق تعالی شود، مبتلا به ضعف ایمان میباشد، خواه شیعه باشد و یا غیر شیعه.
البته در راستای ایمان به خداوند سبحان، ایمان به پیامبر او و نیز ولایت و امامتی که خداوند متعال قرار داده نیز از مراتب ایمان میباشد.
تعریف مؤمن
نیازی نیست که به انواع و اقسام تعاریف رجوع نمایید تا سردرگُم شوید. کسی که به توحید، معاد، نبوت و بالتبع وحی، ایمانی آورده (هر چند در سطوح اولیه)، کلام وحی (قرآن مجید) را تلاوت میکند و در آیات آن میاندیشد، و خداوند متعال خود در آیات متعددی، مؤمن را با ویژگیهایش معرفی نموده است. مانند:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ / البقره، 165»، محبوب غایی و شدت محبت مؤمنان، الله جلّ جلاله است، پس هر چیز یا هر کس دیگری را در راستای محبت او دوست میدارند.
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ» (المؤمنون، 1 تا 4 و ادامه)
– به راستى كه مؤمنان رستگار شدند * هم آنان كه در نمازشان فروتنى دارند * و آنها كه از لغو (بيهودگى) روى گردانند * و آنها كه زكات را انجام مىدهند *
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (النّور، 63)
– مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بى اجازۀ او جايى نمىروند؛ كسانى كه از تو اجازه مىگيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند! در اين صورت، هر گاه براى بعضى كارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه مىخواهى (و صلاح مىبينى) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است!
پس، مؤمن در هر امری دقت میکند که آیا خدا و پیامبرش (دین) به او اجازه داده است یا خیر؟!
… و آیات دیگر در توصیف مؤمن.