پرسش:
آیا با توجه به آیهی تطهیر، عصمت آل عبا، تکوینی بوده و یا تشریعی؟ اگر تشریعی باشد، هیچ فرقی بین آنان با بقیه نیست و اگر تکوینی باشد، پاکی آنان جبری بوده و این فضیلتی نیست؟!
پاسخ:
مقصود از “فرق” چیست؟! عقل و اراده تکوینی است و کسب بسیاری از علوم اختیاری است، حال آیا فرقی بین عاقل و جاهل، دانا و نادان، دانشمند و بیسواد وجود ندارد؟!
●- چگونه “شرع” نییجه داد که فرقی بین آنها با دیگران هست و یا نیست؟! و اگر مقصود این است، همگان در برابر پذیرش یا عدم پذیرش شرع برابرند، بله اینگونه است. نه وحی، نه عصمت، نه هیچ امر دیگری، “اختیار و ارادهی” بشری و انسانی را از ایشان سلب ننموده است.
وحی، قرآن و شریعتی که برای ما آمده، برای خود ایشان نیز آمده است؛ و قوانین و ارادهی در تکوین نیز بر همگان احاطه دارد، حال آیا این تکوین و شرع، اختیار را از ما سلب نموده که از آنان بنماید؟!
“عصمت – از عَصَمَ” معنای خاص و عام دارد و در مجموع یعنی “نگهداشتن”. لذا نه تنها پنج تن، بلکه همگان را شامل میشود؛ و البته نه تنها برای ایشان، بلکه برای همگان، هم جبنهی تکوینی دارد و هم تشریعی.
اراده الهی:
ارادهی الهی حتماً محقق میگردد، اما معنای جبر ندارد. بلکه خداوند متعال، ارادهی مشروط نیز دارد. اوست که اراده میکند بندگان مؤمنش را به فلاح برساند و بندگان کافرش را معذب دارد، پس این اراده مشروط است.
اراده برای تطهیر نیز اختصاصی به اهل عصمت علیهم السلام ندارد، بلکه همگانی است، و اگر اراده او نباشد، هیچ کسی پاک و هدایت نمیشود؛ چنان که درباره همگان فرمود: «… مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ – خداوند نمى خواهد مشكلى براى شما ايجاد كند؛ بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ شايد شكر او را بجا آوريد! / المائده، 6» – و عصمت نیز اختصاصی به آنان ندارد، چنان که ما در دعاهای بسیاری برای خود عصمت (نگهدارندگی) و طهارت میخواهیم: «اعْصِمْنِي وَ طَهِّرْنِي» یعنی مرا نگهدار و مرا پاک بنما.
تکوین:
نگهدارندگی تکوینی شامل همگان است. زمین، آسمانها و هر چه در آنهاست و از جمله انسان را خداوند علیم، حکیم و قادر (اندازهگذار و حاکم بر اندازهها) و مالک خلق نموده و اوست که ربوبیت مینماید.
چه کسی با نقش و اثر میلیاردها میلیارد عنصر طبیعی، نطفه یا بذر را به وجود میآورد، آن را در رحِم مادر یا در خاک پرورش میدهد، به دنیا میآورد و یا میرویاند، زنده میکند و میمیراند … و چرخه را به حرکت در میآورد؟!
«أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ * أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ * نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» (الواقعه، 58 تا 60)
ترجمه: آيا آنچه از نطفه (در رحم) مىريزيد ديدهايد (دقت کردهاید)؟ * آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مىدهيد يا ما آفريدگاريم؟! * ماييم كه مرگ را در ميان شما (از نظر اسباب و مدت و تقديم و تأخير) مقدّر كرديم و هرگز بر ما پیشی نمیگیرید.
«أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (الواقعه، 63 و 64)
ترجمه: آيا هيچ آنچه را كشت مىكنيد دیدهاید (در آن انديشيدهايد؟!) * آيا شما آن را مىرويانيد يا ماييم رويانندهى آن؟
● – بنابراین، خلقت و هدایت تکوینی، برای همگان و تمامی آن چه خلق شده و میشود، وجود دارد؛ و آن چه در امر هدایت تکوینی، جبری باشد، همگان را شامل میگردد؛ مانند فطرت پاکی که خداوند سبحان، در وجود همگان سرشته است و یا عقلی که به عنوان “حجت باطنی”، به همگان داده است.
اما، در هدایت تکوینی نیز “اختیار و اراده”ی انسان نیز نقشآفرینی دارد، چرا که تکوین، یک امر بسته شده نیست و جریان دارد.
به ویژگیهای تکوینی بدن خودمان دقت کنیم؛ نیاز به آب که با تشنگی اعلام میشود، و نیز آب و خواص و آثارش در بدن، [که آن نیز مستقل و مجزا نیست و مرتبط با تمام عناصر و قوانین طبیعت دارد] همه تکوینی است، منتهی این که کسی آب بنوشد یا خیر؟ چه مقدار بنوشد؟ چگونه بنوشد؟ چه آبی را بنوشد و …؟، همه اختیاری است، اما در عیان حال، آثار تکوینی خودش را نیز به همراه دارد. چنان که زیاده یا کم نوشیدن آب، ضررهای تکوینی دارد.
اقامه نماز، انجام واجبات، ترک محرمات و …، شرعیات هستند، اما همه آثار تکوینی دارند، و علت اصلی تشریع، همین آثارش میباشد. اصلاً “ثواب دارد”، یعنی همین آثار تکوینی که ما وضع ننمودهایم، منتهی این که کسی بندگی کند یا نکند، به اختیار خودش است. و در این قواعد، هیچ فرقی بین اهل عصمت علیهم السلام و دیگران وجود ندارد.
تشریع:
شرع نیز سبب نگهداشتن همگان از انحراف و هلاکت میگردد و بیان شد که رعایت یا عدم رعایت شریعت نیز آثار تکوینی دارد. انجام واجبات و ترک محرمات، همه شرع است، و انجام یا سرپیچی، همه اختیاری است، اما هر دو حالت، آثار تکوینی دارند؛ چنان که رشد، کمال، تعالی، نورانی شدن و رسیدن به مراتب عالی وجود و بر عکس انحطاط و هبوط، همه آثار تکوینی عبادات اختیاری میباشند.
نماز، یک امر تشریعی است و اقامهی آن یا تمرد و ترک آن نیز اختیاری و ارادی میباشد، اما آثار دنیوی و اخرویش، از برپا ماندن خیمه دین گرفته تا دور نگاهداشته شدن از بدی و زشتی و تا معراج برای مؤمن، و تا وصل شدن [صلاة] به رحمت الهی و …، همه تکوینی میباشند، و آثار ترک آن نیز تکوینی است.
عصمت:
به همگان فرمود: «گناه نکنید»، پس معلوم می شود که همگان قابلیت و امکان گناه نکردن (عصمت از گناه) را دارند، و این قابلیت و امکان، تکوینی است و ارتکاب به گناه یا ترک آن تشریعی است و هر کدام نیز آثار تکوینی خود را دارند.
منتهی، عصمت مانند علم، قدرت و سایر کمالات میباشد که به نسبت ظرفیت وجودی و نیز میزان دقت و رعایت، شدت و ضعف مییابد؛ و هر که در مرتبهی بالاتری باشد، تکالیف سختتری دارد.
●- این که میگوییم: «اهل عصمت»، یا میگوییم: «فقط چهارده نفر معصوم هستند»، یعنی آنها در والاترین مقام عصمت قرار دارند؛ چنان که حتی احتمال خطا نیز به آنان راه ندارد، نه این جبر بر آنان حاکم است. اما آیا حضرات ابوالفضل العباس، زینب، معصومه و … علیهم السلام، معصوم نبودند؟! لقب معصومه را امام رضا علیه اللسلام به خواهرشان دادند؛ چرا؟!
●- عصمت، از علم یقینی پیدا میشود، و البته چنین علمی در همگان یکسان نیست. عصمتی که خداوند متعال به صورت تکوینی میدهد نیز مانند سایر نعمات اوست، یعنی مواظبت، مراقبت و محافظت میخواهد. آیا چون خداوند متعال به ما در تکوین چشم داده، اختیار را از ما سلب نموده و ما دیگر هیچ مراقبتی در محافظت آن نمیکنیم؟! چشم، با انعکاس نور، به صورت تکوینی همه چیز را میبیند، اما شرع میگوید به چه چیز نگاه کن و به چه چیزی نگاه نکن و همه آثار تکوینی دارند.
آیا فطرت پاکی که خداوند متعال در وجود همگان سرشته است، یا عقلی که به عنوان “حجت باطنی” به همگان داده است، مراقبت و بهرهبرداری درست و مفید نمیخواهد؟! پس عصمت آنان نیز هیچ جبری را بر آنان تحمیل نمیکند.
●- بله؛ آنان در بالاترین و کاملترین مرتبهی وجودی و درجهی علمی قرار دارند، اما این مراتب چیزی را بر مکلف به صورت جبر تحمیل نمیکنند، چنان که ابلیس لعین، هم به رشد ملکوتی رسید و در مرتبهی ملائک قرار گرفت، و هم در خداشناسی، معاد شناسی و … علم داشته و دارد و حتی از عاقبت و آخرت خود نیز با خبر است؛ اما استکبارش مانع از بندگی و اطاعتش شد و طغیان نمود.
پس، اگر برخورداری از مرتبه و درجهای در اهل عصمت علیهم السلام و دیگران، صرفاً تکوینی باشد، دیگر تکلیفی بر آنان مترتب نمیگردد؛ پس چرا حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، به غیر اطاعت و عبادت، در سجدههای طولانی و با گریه و خوف، از خداوند مسئلت میداشتند که او را لحظهای به خود وانگذارد – و آن عبادتها و دعاهای امیرالمؤمنین علیه السلام، که امام سجاد و زین العابدین علیه السلام، میفرمودند ما هرگز نمیتوانیم مثل ایشان عبادت کنیم – و آن نمازهای شبانه روز حضرت فاطمهی زهراء علیهاالسلام، که سبب ورم پاهایشان شده بود و … برای چه بوده است؟!
●- پس، نه تنها عصمت، بلکه همه چیز خداداد است، منتهی فضیلت آدمی، در شناخت، درک، فهم، مراقبت، محافظت و بالا بردن ظرفیت وجودی خود، برای اخذ بیشتر، و رشد، کمال و قرب بیشتر میباشد.
از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله پرسیدند: با توجه به این مقامات و الطاف الهی و تضمین بهشت، این همه عبادت و دعا و گریه و … برای چیست؟! فرمودند: «آیا شاکر نباشم؟!»؛ حال در این جمله کوتاه، ولی ژرف فکر بیندیشیم، نه تنها شکر یک فضیلت اختیاری است، بلکه کسی که شکر نکند، کفران نعمت و نعیم نموده و عذاب سخت بر او حتمی میشود و البته شکر یا ناشکری، آثار تکوینی دارند.
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است!»