پرسش:
با توجه به اهمیت و توجه جدی اسلام، قرآن و اهل بیت علیهم السلام به مساله ازدواج، چرا حضرت معصومه علیها السلام ازدواج ننمودند؟! ممنون می‌شوم اگر پاسخ قانع کننده بدهید!

پاسخ:

چرایی ازدواج ننمودن حضرت معصومه علیها السلام، پرسشی است که برای بسیاری از اذهان، به ویژه شیعیان و محبّان اهل بیت مطرح می‌باشد؛ حال آن که ازدواج ننمودن یک دختری که در 28 سالگی به شهادت رسیده است، عجیب نیست.

در گذشته نیز مانند امروز، دختران بسیاری تا این سنّ ازدواج ننمودند، مانند خواهران ایشان؛ و اگر از هر کدام پرسیده شود که «چرا تا کنون ازدواج ننموده‌اید؟» دلایل بسیار متفاوتی دارند؛ لذا هیچ کسی نمی‌تواند به طور قطع، یک یا دو دلیل را بیاورد و بگوید که به این دلایل ازدواج ننمودند؛ اما با بررسی شخصیت ایشان، شرایط آن زمان و نیز رسالت آن بانوی بزرگوار، دلایلی را روشن می‌سازد که به واقع نزدیک‌تر و قانع کننده می‌باشند.

الف – کفویت

خداوند متعال، در تعالیم اسلامی، به ازدواج توصیۀ مؤکد نموده است و اهل عصمت علیهم السلام نیز فرمایشات و تعلیمات بسیاری در این باره دارند؛ اما شاخصه‌هایی برای همسر خوب و زندگی پایدار بیان نموده‌اند که از مهم‌ترین آنها «کفویت» یا به تعبیری همتایی می‌باشد.

مقصود از «کفویت»، مساوی بودن نیست، چرا که هیچ دو نفری، از هر لحاظ مثل هم و مساوی هم نیستند؛ بلکه مقصود هم عقیده بودن، هم هدف بودن، همسو بودن، همراه بودن و مکمل یکدیگر بودن است.

در «کفویت»، تفاوت‌هایی بین شرایط زن با مرد وجود دارد. به عنوان مثال: اگر مردی به لحاظ تحصیلی در سطح دکتری باشد، می‌تواند با دختری که فقط دیپلم دارد، اما به لحاظ فکری، فرهنگی، اخلاقی و رفتاری از رشد و کمالات لازم برخوردار شده ازدواج نماید و دختر می‌تواند کفو او باشد؛ اما اگر تحصیلات خانمی در سطح دکتری یا اجتهاد باشد و تحصیلات آقا در سطح دیپلم باشد، هماهنگی بین این دو، بسیار دشوار خواهد بود.

بنابراین، برای حضرت معصومه علیها السلام، کفو مناسبی نبود؛ چنان که اگر امروزه از دختران مجرد بپرسید: «چرا تا کنون ازدواج ننموده‌ای؟»، می‌گویند: «خواستگار مناسبی نداشتم».

ب – ولایت شوهر

از تفاوت‌های زن و مرد در همسری، این است که مرد به نوعی و در مواردی، بر زن ولایت (سرپرستی) دارد، و این ولایت، الزاماً برتری وجودی نمی‌باشد، بلکه تکلیف و حق سرپرستی است. به عنوان مثال: مرد می‌تواند به همسرش بگوید: «راضی نیستم بیرون از خانه کار کنی»، اما همسرش نمی‌تواند چنین بگوید؛ هر چند که هر دو کفو هم باشند؛ چنان که مرد حق ندارد همسرش را مجبور به کار و کسب درآمد نماید و زن حق دارد بگوید: «نفقه و تأمین هزینه‌های زندگی، با توست»

بنابراین، حضرت معصومه علیها السلام، باید ولایت و همسری کسی را می‌پذیرفتند که قابلیت و ارزش ازدواج با ایشان را داشته باشد و چنین خواستگاری نداشتند.

پ – شرایط خانوادگی

حضرت معصومه علیها السلام، نه تنها دختر امام معصوم، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بودند، بلکه خودشان نیز عصمت داشتند؛ بنابراین باید با کسی ازدواج می‌نمودند که اگر در این حدّ از فضایل نبودند، دست کم زیاد پایین‌تر یا حتی در نقطۀ مقابل نباشد.

کفویت و تناسب چنین مردی را پدر تشخیص می‌دهد؛ اما پدر همیشه در زندان و یا تحت مراقبت شدید بودند، لذا آن حضرت، خواهران و برادرانش، تحت تعلیم، تربیت و حفاظت حضرت امام رضا علیه السلام قرار داشتند که ایشان را نیز از خانواده دور کردند؛ اگر چه هنگام حضور در مدینه نیز کسی حق ارتباط با این خاندان را نداشت.

ت – شرایط محیطی و امنیتی

شرایط محیطی سبب می‌شود تا خانواده‌ها و فرزندانشان، نسبت به هم شناخت پیدا کنند و برای فرزندان خود نیز همسران مناسب انتخاب نمایند.

حال خانه‌ای را فرض بگیرید که در آن چندین دختر و پسر با شخصیت وجود دارند، اما خانۀ آنها تحت محاصره قرار گرفته و کسی حق رفت و آمد با آنان را ندارد!

در آن جوّ اختناق که حکومت کافر و ظالم، امام معصوم را به زندان انداخته و تحت شکنجه قرار داده است و شیعیان را در هر کجا می‌یافت، به قتل می‌رساند؛ هیچ کس حتی جرأت اظهار ارادت و محبّت به این خانواده را نداشت، چه رسد به این که رفت و آمد نماید و یا از خود رغبت به پیوند و خویشاوندی نشان دهد! حکم چنین شخصی، قتل فوری بود!

شاید حکومت، به خاطر عوامفریبی از یک سو و نفوذ در خانوادۀ امام از سویی دیگر و آزار و اذیت آنان و جاسوسی نزدیک‌تر و …، با ازدواج درباریان، یا افراد در رده‌های پایین‌تر و حتی اشخاص سخیف و وابسته، با دختران امام موسی بن جعفر علیه السلام راضی بود، اما می‌دانست که آنها به چنین ازدواج‌هایی رغبت نشان نخواهند داد.

امام موسی بن جعفر علیه السلام، با پیش‌بینی سیاست‌های مزورانۀ حکومتی، چنین وصیت نمودند:

«هیچ‌یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا (ع)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، باخدا و رسول خدا مخالفت ورزیده‌اند و در سلطنت خدا منازعه کرده‌اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه‌تر است. پس هرکسی را او بخواهد، تزویج می‌کند و هرکسی را او نخواهد، تزویج نمی‌کند» (کلینی، اصول کافی، ج۱، ص ۳۱۷)

ث – رسالت

حضرت معصومه علیها السلام، همچون حضرت فاطمۀ زهرا و زینب کبری علیهما السلام، رسالتی بس بزرگ بر عهده داشتند و جهت انجام آن، با جمعی از برادران و محارم، از مدینه به سوی مرو قدیم در ایران حرکت نمودند.

حکومت با خبر شد و می‌دانست که پیوستن این خانوادۀ بزرگ به امام رضا علیه السلام، چه جریان، جوّ و حتی انقلابی ایجاد می‌نماید، لذا طراحی نمود که عدۀ کثیری تحت عنوان راهزن، به کاروان آنها حمله کنند.

حضرت معصومه علیها السلام، در این حمله، همچون حضرت زینب علیها السلام در کربلا، شاهد قتل عام بیش از 30 تن از برادران و محارم خود گردیدند که سبب بیماری و شهادت خودشان گردید.

●- مواضع، خطبه‌ها و اقدامات حضرت فاطمة الزهراء علیها السلام، به ویژه در دفاع از اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام – و دفاع از حقوق مادی و معنوی خودشان و روشنگری اعتقادی و سیاسی در اذهان عمومی، به ویژه جوانان – حضور در مسجد و ایراد خطبه‌ای که حجّت را برای همگان در طول تاریخ تمام کرد و …؛ همه تحت ولایت و برخوردای از اذن و رضایت همسرشان صورت پذیرفت؛ حضرت زینب علیها السلام نیز هنگام ازدواج با جناب عبدالله، همراهی با برادرشان، امام حسین علیه السلام را شرط نموده بودند.

حال، حضرت معصومه علیها السلام، باید با چه کسی ازدواج می‌نمودند که مانع از انجام این رسالت بزرگ نگردد، آن هم در شرایط اختناق و ناامنی حاکم در دوران خلافت مأمون لعنة الله علیه.

حقایقی ژرف‌‌تر

آن چه بیان شد، دلایل آشکار و ظاهری می‌باشد، اما حقایق دیگری هم در حکمت‌های مقدرات إلهی وجود دارد.

در بررسی ظواهر امور، می‌گوییم: «حضرت معصومه، دختر امام موسی بن جعفر و خواهر امام رضا علیهم السلام، شخصیت والایی بودند که ازدواج ننمودند و چنین و چنان شد»، اما احادیث از حقایق ژرف‌تری می‌گویند:

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَهٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّى فَاطِمَهَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ» (بحارالأنوار ج، ۹۹ ص،۲۶۶)

– خدا را حرمی است و آن مکه است، پیامبر را حرمی است و آن مدینه است، امیرالمومنین را حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و در آن خانمی از فرزندان من به نام فاطمه دفن خواهد شد، هر که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود.

و هم چنین فرمودند:

« اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ …» (بحار الأنوار، ج 57، ص 214)

– زمانى که رنج و زحمت و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمی‌ها و محل آسایش مؤمنان است.. .

حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند:

«مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمّ فَلَهُ الجَنَّه» (وسائل الشیعه» ج 14، ص 576)

– کسی که قبر عمّه‌ام را در قم زیارت کند، بهشت برای اوست.

●- به راستی چرا این همه فضیلت برای زیارت قبر ایشان وجود دارد؟ چرا قبر ایشان در ایران و مرکز شیعیان عالَم قرار گرفت؟ و چرا قم، به برکت مزار ایشان، مرکز تولید و نشر علوم اسلامی، و شهر قیام قرار گرفت؟

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=61496

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب