پرسش:
درباره وجود معاد و بهشت و جهنم به یقین نرسیده‌ام! آیا اگر بگوییم تا زمانی که نمیریم و بهشت و جهنم را نبینیم و لذت یا عذاب را نچشیم به یقین نمی‌رسیم، این ذهنیت ماده‌گرایانه است؟

پاسخ:

بدیهی است شناختی که با “شهود – دیدن” حاصل می‌شود، با مطالعه حاصل نمی‌شود؛ اما دیدن نیز مراتب دارد و تمامی مراتب آن، مستلزم مرگ و چشیدن لذت یا عذاب اخروی نمی‌باشد؛ بلکه گاه دیدن نشانه‌ها، حقایق را نشان می‌دهد و می‌شناساند؛ چنان که با دیدن عالَم خلقت یا همین جهان مادی، خالق آنها شناخته می‌شود. مؤمن، بهشت را از همین جا می‌بیند که به سویش حرکت می‌کند و مشتاق رسیدن به آن می‌شود، و جهنم را نیز از همین جا می‌بیند که از آن دوری می‌گزیند؛ چرا که علمش برای او ایمان و یقین آورده است؛ و کافر، هیچ کدام را نمی‌بیند؛ چرا که در جهل مرکب فرو رفته است!

●- مؤمنان، در همین دنیا با نیروی عقل و علم، به یقین می‌رسند، اما درباره، یقین به معاد و جهنم، برای آنان که تا با چشم نبینند و عذاب را نچشند، علم و یقینی نمی‌یابند، فرمود:

«كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ» (التکاثر، 4 تا 7)

– چنان نيست كه شما خيال می‏كنيد، اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد (سراغ موهومات نمی‌رفتید و به یقین می‌رسیدید) * شما قطعا جهنم را خواهيد ديد * سپس (با ورود در آن) آن را به عينُ اليقين (یقین دیداری) مشاهده خواهيد نمود.

●- برای شناخت و یقین بیشتر، باید مباحث از هم تفکیک شوند. “معاد” از ریشۀ “عود” به معنای “بازگشت”، یک مقوله است و محشر، قیامت، محاسبۀ اعمال، سؤال و جواب و بالاخره پاداش بهشت یا مجازات جهنم، یک مقولۀ دیگر است.

الف – اصل تداوم حیات پس از مرگ، پایان سفر و رسیدن به مقصد، به حکم عقلی که به نور علم می‌بیند به اثبات می‌رسد؛ اما این که آنجا چه خبر است؟ محشر چگونه است و در آن چه اتفاقاتی رخ می‌دهد؟ جداسازی در “یوم الفصل” به چه ترتیب است؟ آدمی چگونه حقیقت اعمالش را می‌بیند، کتاب اعمالش را می‌خواند، و چگونه بازپرسی می‌شود و بالاخره چگونه راهی بهشت یا جهنم می‌شود و در آن دو مکان چه خبر است؟ با عقل و علم طبیعی قابل شناخت نمی‌باشد، بلکه مبتنی بر “خبر” است؛ یعنی آن که خبر دارد، باید به ما خبر دهد که آنجا چه خبر است و چه می‌شود.

در دنیا نیز همین‌طور است. به آسمان و وجود ابر و باد علم دارید و حتی مشهود شماست، اما کارشناس هواشناسی باید خبر دهد که فردا در کدام نقطه، چه می‌شود؟ هوا آفتابی است، یا باران و برف می‌باشد و … . اینها همه از جنس “خبر” است که در صورت وثوق و اعتماد به مُخبر، مورد قبول واقع می‌شوند.

به نیروی طبیعی بدنمان، گرسنگی را درک می‌نماییم – عقل و علم حکم به ضرورت خوردن مواد سالم و مفید می‌دهند – اما از این که برای لقمه در دهان چه اتفاقاتی می‌افتد، چگونه فرو برده می‌شود، در معده چه می‌شود، چگونه تبدیل به خون می‌گردد و سایر مراحل را نمی‌بینیم و درک نمی‌نماییم، بلکه دانشمندان و محققان به ما خبر می‌دهند.

ب – اعتقاد به حیات اخروی، یا همان معاد، به معنای بازگشت به سوی حق تعالی؛ مرحلۀ پس از اعتقاد، ایمان و یقین به وجود خداوند سبحان می‌باشد؛ ابتدا باید «إِنَّا لِلَّهِ‌» را بشناسیم، درک کنیم، باور نماییم و به آن ایمان بیاوریم، تا بتوانیم «وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» را بشناسیم و باور نماییم.

اگر کسی نسبت به “توحید” هیچ شناخت و باوری نداشته باشد، بحث از “معاد” با او، خطا و بی‌نتیجه خواهد بود.

ج – اما اگر کسی خداوند حیّ، علیم، حکیم و قادر را شناخت، حتی اگر آیه‌ای نخواند و یا کسی او را متذکر نگردد نیز می‌فهمد که حتی انسان عاقل، عالِم و حکیم، کار بی‌هدف و پوچ انجام نمی‌دهد، چه رسد به خالق عاَلم هستی و ربّ العالمین؛ و البته دو کتاب خلقت و وحی را نیز به روی ما گشود و امر به مطالعه و دقت در آنها نمود، تا بفهمیم چیزی پوچ و برای بازی خلق نشده است:

«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ» (الأنبیاء، 16)

– و ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست برای بازی نيافريديم.

«اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (الرّوم، 11)

– خداوند آفرينش را آغاز می‏كند سپس آن را تجديد می‏نمايد، سپس به سوی او باز می‏گرديد.

د – آدمی برای شناخت اصولی، از آن چه می‌بیند نیز نتیجۀ عقلی می‌گیرد؛ و گرنه به صرف دیدن، شناخت خاصی حاصل نمی‌شود! فرض نمایید که یک ساختمان را می‌بینید؛ آن چه دیده می‌شود، ظاهر این بنا، آن هم فقط از یک جهت می‌باشد؛ اما به حکم عقل می‌فهمید که لابد مهندسی متحصص، بنّا، کارگر، در و پنجره‌ساز، لوله‌کش و برق‌کار داشته است و در بنای آن، اهدافی قصد شده است.

از این‌رو، وقتی آدمی با دقت کتاب خلقت را می‌خواند و حتی به همین بخش محدود از وجود خودش و اطراف که قابل دیدن هست نظر می‌اندازد، متوجه می‌شود که خالق علیم و حکیم، این عالَم را خلق نموده و ربوبیّت می‌کند و لابد به سوی مقصدی معلوم می‌برد؛ و البته در کتاب وحی نیز همین حقایق را متذکر شده تا در آن تأمل، تفکر و تعقل نماییم و به نتایج معقول برسیم و به اصل معاد یقین بیاوریم؛ چنان که فرمود:

«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (المؤمنون، 115)

– آيا گمان كرده‌ايد كه ما شما را بيهوده آفريده‏‌ايم و به سوی ما بازگشت نخواهيد نمود!

«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ» (ص، 27)

– و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم؛ اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حق‏پوشى كرده]اند؛ پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده‏‌اند!

علوم اخباری

اما، پس از اعتقاد و یقین به “توحید و معاد”، می‌پرسیم: این معاد چگونه فرا می‌رسد؟ محشر چگونه برپا می‌شود؟ آنجا چه اتفاقاتی برای انسان رخ می‌دهد؟ آدمی چگونه از هر آن چه انجام داده با خبر می‌شود؟ بهشت، چگونه قرارگاهی است و در آن چه نعماتی وجود دارد؟ جهنم چگونه قرارگاهی است و مجرمین چگونه مجازات می‌شوند؟ آیا آتشی از بیرون آنها را می‌سوزاند، یا خود هیزم و آتشبار جهنم خویش شده‌اند و این آتش از درون خودشان شعله‌ور می‌شود؟ و صدها پرسش دیگر دربارۀ بهشت و جهنم، پرسش‌هایی است که آن که می‌داند، باید به ما خبر دهد؛ نه این که کسی برود و برگردد و خبر بیاورد! و البته خداوند سبحان با نزول وحی به پیامبرانش و به ویژه در قرآن مجید، به ما از تمامی چگونگی و احوالات حیات اخروی، خبر داده است.

●- بنابراین، اگر کسی به حکم عقل، به توحید و معاد شناخت و ایمان یابد، به ضرورت ارسال پیامبران و نزول وحی به آنان و کتاب خدا ایمان می‌آورد و این اخبار را می‌پذیرد؛ اما اگر کسی شناخت و ایمانی حاصل ننماید، در گُنگی و گمراهی باقی می‌ماند.

●- قیامت برپا نشده و کسی وارد بهشت یا جهنم اخروی نشده که برگردد و برای ما خبری بیاورد! هر چند که پس از مرگ، دیگر هیچ بازگشتی نیست و البته در قیامت نیز چون کسی به بهشت یا جهنم برده شد، در آنجا خلود دارد و خروجی در کار نیست و دیگر این دنیا نیز وجود ندارد که کسی از آنجا به این دنیا برگردد! اگر طبق اخبار، عده‌ای از مؤمنان گناهکار، در جهنم عذابی ببینند و بخشوده و پاک شوند نیز به بهشت وارد می‌شوند.

ذهنیت ماده‌گرا

این که گفته شود: «کسی نرفته و برنگشته که به ما خبر دهد»، یک ذهنیت ماده‌گرا نیز نمی‌باشد؛ بلکه فقط یک عناد و جدل بی‌منطق و بی‌حاصل، جهت لجاج در کفر [پوشاندن حقایق] می‌باشد. آیا تا کنون کسی برگشته و به آنها خبر داده که معاد، بهشت و جهنمی در کار نیست؟! پس چطور با قاطعیت انکار می‌کنند؟!

ماده‌گرا، چه چیزی را در نظام خلقت، بی‌هدف و پوچ دیده که کلّ آن را پوچ می‌بیند؟! ماده‌گرا، بدون استنتاج عقلی از آن چه با پنج حسّ درک نموده، چه چیزی را می‌تواند بشناسد و کدام علم را می‌تواند تعمیم دهد؟! اگر ماده‌گرا، بر این باور است که خدایی، ربّی، پیامبر و کتابی و بالاخره آخرتی در کار نیست؛ پس چرا بحث می‌کند و اصرار به اثبات نظریات خود دارد؟! اگر همه چیز پوچ و خاک می‌شود – اگر عاقل و جاهل، عادل و ظالم، بصیر و نابینای حقایق، در آخر کار می‌میرند و مساوی می‌شوند؛ چه فرقی دارد که چه کسی، چه شناخت یا باوری دارد؟!

کافرِ ماده‌گرا (ماتریالیست) نیز اگر عقلش را از زندان هوای نفس آزاد کند و تکبر جاهلانه‌اش را بشکند، به حکم عقل که حجّت درونی خداوند است و فطرتی که در وجود همگان نهادینه شده است، به حقیقت توحید، معاد، نبوت و کتاب پی‌ می‌برد و اذعان می‌نماید.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=81733

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب