پرسش:
ترس بیجا، چگونه ترسی است و چگونه بر آن غلبه نماییم؟ و چگونه باید از خدا ترسید؟
پاسخ:
«ترس بیجا»، مانند «امیدواری بیجا» میباشد؛ هر ترس یا امیدی که منطقی نباشد و واهی باشد، بیجاست.
چرا به جای آن که خداوند منّان را بشناسیم و او را دوست داشته باشیم، از او بترسیم؟! آیا خداوندی که به ما وجود بخشیده، این همه نعمت به ما داده، هدایت نموده و گناهانمان را میبخشد و بهشت زیبا و پر نعمت را برای زندگی ابدی ما قرار داده، ترسناک است یا دوست داشتنی؟
همانگونه که «امید» یک حالت نیروبخش و انگیزهزا میباشد، «ترس» نیز یک حالت بازدارنده و محافظت کننده است؛ لذا هر دو برای سلامتی روح و جسم، رشد و تعالی انسان لازم است.
الف – «ترس و امید» که در ادبیات قرآنی و دینی «خوف و رجاء» بیان شده است، مانند «حبّ و بغض»، همانند دو دست برای انجام کار، یا دو پا برای راه رفتن، یا دو بال برای پرواز میباشند که هر کدام نباشند، یا ظهور و بروز درست، به موقع و به جا نداشته باشند، در «رفتن و شدن» ایجاد اختلال میکنند و حتی ممکن است معکوس و زیانبار باشند.
فرض نمایید که کسی به تحقق آرزوهای بلند دنیوی امید داشته باشد که هیچ گاه تماماً محقق نمیشود، یا کسی از تاریکی زیرزمین بترسد، اما از عواقب دنیوی و اخروی گناهان خود نترسد!
با کمی دقت معلوم میشود که در بسیاری از گناهکاران، امید به رحمت و مغفرت إلهی، یا وجود ندارد و یا کم است؛ اما از ترس منزوی و مسخره شدن توسط سایر گناهکاران، خودشان را همرنگ آنها میسازند! اینها مصادیق امیدها و ترسهای بیجا و معکوس میباشند.
ب – «ترس» همیشه در برابر احساس خطر عارض میشود. کسی که با فنّ شنا آشنایی دارد، از شنا در دریا نیز نمیترسد، اما کسی که آشنایی ندارد، حتی از ورود به استخر نیمه عمیق نیز میترسد و حق هم دارد، چرا که امکان غرق شدن دارد.
*- بنابراین، توجه به عاقبت هر کاری، سبب ترس و دوری از گناهان میگردد.
ج – گاهی حالت ترس بر کسی غلبه میکند، تا آنجا که به خاطر ترس از همه چیز، از هر کاری بازمی ماند؛ لذا باید به شیوهها گوناگون، بر ترس خود غلبه کند و امید و شجاعت را در خود تقویت نماید.
به عنوان مثال: اگر ترس از خدا نیز آنقدر افراطی شود که سبب ناامیدی از رحمت و مغفرت إلهی گردد، فرد باید به لطفهایی که خداوند منّان به خودش نموده توجه کند، آیات رحمت و مغفرت را بخواند و در آنها بیندیشد، سپس با اعتماد به خداوند منّان و باور صدق وعدههایش، طلب مغفرت نماید و به اجابت دعایش اطمینان داشته باشد.
اما در امور دنیوی، انسان باید بیندیشد که آیا ترسش به جاست یا خیر؟ و این را عقل تشخیص میدهد؛ بنابراین تعقل و تفکر، مانع از ترس بیجا میگردد.
به عنوان مثال: کسی که از مجالست با منحرفان و همسویی با آنان نمیترسد، اما از مُرده که کاری از آن برنمی آید، میترسد، باید بیندیشد که کدام یک از آنها میتوانند برای او مضرّ و خطرناک باشند؟
در امور دنیوی، گاهی حالت ترس بیجا، چنان غلبه میکند که آدمی را از اخذ تصمیم قاطع و انجام کار بازمی دارد؛ راه غلبه این است که اگر کاری درست و لازم است، خودش را به آن وارد کند، چنان که مربی شنا، ناوارد را به آب میاندازد تا ترسش بریزد و فن شنا را بیاموزد.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه» (نهج البلاغه، حکمت 175؛ در ترجمه صبحی صالح)
– هنگامى كه از چيزى (زياد) مىترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مىترسى بيشتر است.
کسی که از خواستگاری میترسد، اگر به خواستگاری برود، ترسش میریزد – کسی که امکان کسب و تجارت دارد، اما از ترس انجام نمیدهد، وقتی وارد شد، ترسش از بین میرود و کسی از جهاد در راه خدا که جنگ فقط یکی از مصادیق آن است میترسد، با اولین گام در این راه یا ورود و حضور در جبهه، ترسش از بین میرود.
ترس از خدا
خداوند سبحان، خودش وجودی وحشتناک و ترسناک نیست که کسی از او بترسد! هستی و کمال محض، نه تنها ترسناک نیست، بلکه بسیار جاذب و دوستداشتنی میباشد. مگر کسی از حیات، علم، قدرت، قوت، زیبایی، رحمت (وجود بخشی)، جود و کرم میترسد که از خداوند حیّ، علیم، قادر، قوی، جمیل، رحمان و رحیم، جواد و کریم بترسد؟!
بدیهی است که ترس انسان عاقل و مؤمن، از عدل خداوند متعال در برابر مواضع نادرست و عملکردهای خطای خودش میباشد؛ چرا که میداند خداوند سبحان، این عالَم و انسان را پوچ، بیهدف و به بازی نیافریده است و میداند که هر راهی، به مقصدخودش میرسد و هر کاری نتایج خودش را دارد. در دعاها میخوانیم:
«یا مَنْ لا یُرْجى اِلاّ فَضْلُهُ، یا مَنْ لا یُسْئَلُ اِلاّ عَفْوُهُ، یا مَنْ لا یُنْظَرُ اِلاّ بِرُّهُ، یا مَنْ لا یُخافُ اِلاّ عَدْلُهُ» (جوشن کبیر)
– ای آنکه جز فضل او، امیدی نیست، ای آنکه جز آمرزش او تمنایی نیست، ای آنکه جز نیکویی از او انتظار نمیرود، ای آنکه جز از دادگری (عدل) او، هراسی نیست.
از اینرو، اهل عصمت علیهم السلام، همیشه در دعاها درخواست نمودهاند که «خداوندا! با فضلت با ما رفتار کن و با عدلت رفتار نکن». چرا که «عدل» یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خودش و بدیهی است که مکافات اولین و کمترین غفلت و گناه، بسیار سنگین است.
اما، خداوند رحمان و غفار، امید را تقویت نموده و اجازه یأس از رحمت خود را نداده است؛ باب استغفار و توبه را به روی بندگانش گشوده و فرموده که اگر برگردید، تمامی گناهان شما را یکجا میبخشم:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
– بگو: ای بندگان من كه بر خود اسراف (زیاده روی و ستم كردهايد)! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را میآمرزد؛ همانا او آمرزندۀ رحیم است.
راهکار:
راهکار را نیز خودش تبیین نموده است.
الف – یاد خدا
گام نخست، زیاد یاد خدا بودن است که سبب دوری از غفلت میشود؛ کسی که یاد خدا باشد، معادش را در نظر میگیرد و از گناه دوری مینماید. فرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (الأحزاب، 41)
– اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را ياد كنيد، يادى بسيار.
دقت شود که «یاد خدا»، صرفاً یک امر ذهنی یا حتی خطورات قلبی نیست، بلکه باید در اطاعت و عبادت او و در هر امری، تجلی داشته باشد.
ب – استغفار و توبه
استغفار یعنی طلب مغفرت و توبه یعنی بازگشت از گناه به سوی خداوند متعال. خداوند متعال، بندگان مستغفر و تائب خود را بسیار دوست میدارد. لذا باید از غفلتها و لغزشها در مواضع و کردههای خطای گذشتۀ خویش، استغفار و توبه نماییم. ببینیم استغفار امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام در ابتدای دعای کمیل، چقدر جامع و زیباست:
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِكُ الْعِصَمَ * اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ *
– بار إلها! بیامرز برایم آن گناهانی را که پرده مصونیتم میدرد * خداوندا! بیامرز برایم آن گناهانی را که کیفرها را فرو میبارند *
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَيِّرُ النِّعَمَ * اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ *
– بار إلها! بیامرز برایم آن گناهانی که نعمتها را دگرگون میسازند * خدایا! بیامرز برایم آن گناهانی را که دعا را حبس میکنند (از اجابت بازمیدارند) *
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ * اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُها *
– بار إلها! بیامرز برایم آن گناهانی که بلا را نازل میکند * خدایا! بیامرز برایم همه گناهانی را که مرتکب شدم و تمام خطاهایی که به آنها آلوده گشتم *
ج – واجبات و محرمات
گام بعدی، تصمیم و تلاش برای بندگی خداوند سبحان است که پس از شناخت هر چه بیشتر و تقویت ایمان، در انجام واجبات و دوری از محرمات محقق میگردد که البته نه تنها سبب رشد، کمال و قُرب به خداوند متعال میگردد، بلکه بسیار لذتبخش و امیدوار کننده میباشند.













