پرسش:

اسماء خدا توقیفی است، یعنی چه؟

پاسخ:

مسأله ای میان فقها از یك طرف و متكلمین و اهل معرفت از طرف دیگر مطرح است كه آیا اسماء الله توقیفی است یا توفیقی نیست؟ یعنی آیا ما فقط آن اسمائی را می توانیم بر خدای متعال اطلاق كنیم كه در قرآن یا سنت اجازه داده شده است یا اطلاق نام هایی كه در این منابع نیامده هم ممكن و صحیح است ؟ مثلا اگر به خداوند می گوییم ”متكلم” از باب این است كه در قرآن كریم به او گفته اند ”متكلم”. یا اگر ما به خدا بگوییم ”شافی”، چون در سنت مثلا آمده است. اما اگر اسمی در كتاب و سنت نیامده باشد آیا ما می توانیم به خداوند اطلاق كنیم یا نه؟

استاد حكیم و فرزانه آیت الله حسن‌زاده آملی در این باب رسالة گرانسنگ به نام «كلمه العلیا در توقفیت اسماء» به نگارش درآورده ، دیدگاه‌های مختلف را در آن ذكر كرده ، مسئله را از نظرگاه كلامی، عرفانی، روایی و تفسیری به تفصیل بازكاوی و بیان فرموده ، گرچه بسیار از بزرگان نظرشان بر توقفیت اسما است و تصریح و تأكید دارند كه باید تنها اسمایی را بر خداوند اطلاق نمود كه در آموزه‌های دینی بر خدا اطلاق شده.

نظر شریف استاد این است كه در عین توقیفیت اسما با حفظ ادب می‌تواند اسما و الفاظی را كه بیانگر كمال و جلال و جمال است و ادب در آن رعایت شده، بر خدا اطلاق نمود، گرچه در آموزه‌های دینی نیامده باشد. از این رو تصریح نموده: هر نام نیكو كه دلالت بر كمال و صفت كمالیه او كند، بر او اطلاق توان كرد.(۱)

علامه طباطبایی نیز در بحث مبسوطی كه در این زمینه ارائه میدهند میفرمایند :

« … از آنچه گذشت روشن گرديد كه در قرآن هيچ دليلي بر توقيفي بودن اسماء خداي تعالي وجود ندارد بلكه دليل بر عدم آن هست… و اما روايات بسياري كه از طرق شيعه و سني وارد شده كه پيغمبر اكرم فرمود:” براي خدا نود و نه، يعني صد منهاي يك اسم است، هر كس آنها را بشمارد داخل بهشت مي‏شود” و همچنين روايات ديگري كه قريب به اين مضمون است هيچ يك دلالت بر توقيف ندارد، البته همانطوري كه گفتيم اين از نظر بحث تفسيري است، نه بحث فقهي، احتياط اقتضا دارد كه در اسم بردن از خدا به همان اسمايي اكتفاء شود كه از طريق نقل رسيده باشد، همه اين حرفها راجع به اسم گذاردن است، و اما صرف اطلاق، بدون اينكه پاي اسم‏گذاري در ميان بيايد البته اشكالي نداشته و امر در آن آسان است. » (۲)

در مجموع به نظر می رسد گرچه اطلاق نام‌هایی كه شائبه نقصی و عیب ندارد بر خداوند، بی‌محذور باشد، ولی همه كس به آسانی نمی‌تواند تشخیص دهد كه چه اسمی چنین ویژگی را دارد و مناسب شأن خداوند است، از این رو بهتر است كه غیر از عالمان و حكیمان بزرگ، افراد دیگر به همان اسمائی كه در آموزه‌‌های دینی آمده ،اكتفا كنند تا دچار محذوری نشوند.

امیر مؤمنان(ع) در نهج البلاغه ضمن بیان معناداری، خطاب به كسی كه چنین سؤالی داشته فرمود:

«فَانْظُرْ أَیهَا السَّائِلُ فَمَا دَلَّك الْقُرْآنُ عَلَیهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَاسْتَضِیءْ بِنُورِ هِدَایتِهِ، وَمَا كلَّفَك الشَّیطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَیسَ فِی الْكتَابِ عَلَیك فَرْضُهُ، وَلاَ فِی سُنَّةِ النَّبِی صلی الله علیه وآله وَأَئِمَّةِ الْهُدَی أَثَرُهُ، فَكلْ عِلْمَهُ إِلَی اللهِ سُبْحَانَهُ، فَإِنَّ ذلِك مُنْتَهَی حَقِّ اللهِ عَلَیك؛(۳) ‏

ای پرسش كننده‏ كه از صفات خدا سؤال كردی! درست‏ بنگر آنچه را كه قرآن ‏از صفات او بیان می‏كند، به آن اقتدا كن و از نور هدایتش بهره گیر. شیطان تو را به مشقت‏ فرا گرفتن بیش از آنچه در كتاب خدا بر تو واجب است و در سنت پیامبر(ص)و ائمه هدی‏آمده است، نیفكند. چیزی را كه از صفات او نمی‏دانی، به خدا واگذار ،چه این منتها حق‏ خداوند بر تو است».

از این سخن به خوبی به دست می‌آید كه بهتر آن است كه اسامی بر خداوند اطلاق شود كه در آموزه‌های دینی آمده است.

پی‌نوشت:

۱. حسن زاده آملی ، كلمه العلیا در توقفیت اسما ،نشر دفتر تبلیغات اسلامی ،قم، ۱۳۷۱ ش؛ ص ۶۷.

۲. طباطبايي سيد محمد حسين‏ ، الميزان في تفسير القرآن‏ ، دفتر انتشارات اسلامي جامعه‏ي مدرسين حوزه علميه قم‏ ، قم‏ ، ۱۴۱۷ ق، ج ۸ ص ۳۵۸-۳۵۹

۳. سید رضی ، نهج البلاغه، فیض الاسلام ، خطبه ۹۱.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=48849

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب