پرسش:
در مورد وفات جناب اباذر توضیح بدهید.(ازجمله چرا و چگونه و چه زمانی و کجا وفات یافتند و مزار ایشان کجاست)

پاسخ:
ابوذر از صحابه بزرگ رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) و یاران و هواداران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است که پیامبر در شأن او فرمود: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راست‌گوتر از ابوذر باشد.
ابوذر در مدینه به دلیل سیاست‌های تبعیض‌آمیز عثمان به انتقاد از حکومت و سیاست‌های او می پرداخت. چندین بار بر علیه او موضع‌گیری تند کرد، عثمان نیز تاب نیاورد و وی را ابتدا به شام تبعید کرد که معاویه از عثمان خواست ابوذر را به مدینه برگرداند و در ادامه مخالفتهای ابوذر با عثمان، خلیفه سوم او را با بدترین حالت به ربذه تبعید کرد.
عثمان هنگام تبعید ابوذر به ربذه دستور داد کسی او را مشایعت نکند و با او سخن نگوید و امر کرد مروان بن حکم او را از مدینه بیرون کند. بدین طریق، کسی جرأت همراهی او را نداشت؛ با این‌حال، امام علی و حسنین(علیهم السلام) و عقیل و عمار یاسر برای مشایعت او حاضر شدند و او را بدرقه نمودند.(1)
ابوذر در ذی‌الحجه سال 32 ق و در زمان خلافت عثمان در ربذه از دنیا رفت. ابن کثیر می‌نویسد: به هنگام مرگ جز همسر و فرزندش کسی نزد او نبود.(2) خیرالدین زرکلی می‌گوید: وی در حالی از دنیا رفت که در خانه‌اش چیزی نبود که او را کفن کنند.(3)
نقل‌شده است هنگامی‌که همسرش ابو‌ذر گریه می‌کرد و به ابوذر می‌گفت: تو در بیابان می‌میری و من پارچه‌ای ندارم تا تو را کفن کنم؛ ابوذر به وی گفت: گریه نکن و خوشحال باش. چراکه روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در بین افرادی که من نیز در میان آنان بودم فرمود: یکی از شما در بیابان می‌میرد و جماعتی از مؤمنین او را به خاک می‌سپارند. حال تمام افرادی که آن روز با من بودند در شهر و میان مردم جان سپرده‌اند و گفته پیامبر درباره من است.(4)
پس‌ از این، عبدالله بن مسعود و برخی از یارانش از جمله حجر بن ادبر، مالک اشتر و جوانانی از انصار اتفاقاً ازآنجا گذشتند و به تغسیل و تکفین او پرداختند و عبدالله بن مسعود بر پیکرش نماز خواند.(5)
بنا بر نقل تمامی منابع، قبر ابوذر در ربذه است. حربی، عالم حنبلی قرن سوم، در کتاب المناسک آورده است که در ربذه مسجدی به نام ابوذر، صحابی رسول خدا وجود داشته و گفته‌شده، قبر ابوذر نیز در همان مسجد است.(6)

پی نوشت ها:
1. مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص 698.
2. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج 7، ص 165.
3. زرکلی، ج 2، ص 140.
4. امین عاملی، اعیان الشیعة، ج 4، ص 241.
5. ابن عبدالبر، الاستیعاب، 1412 ق، ج 1، ص 253؛ ابن حبان، الثقات، 1393 ق، ج 3، ص 55
6. حربی، المناسک، 1969 م، ص 327.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=33519

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب