پرسش:
سلام! در احاديث آمده که مرگ مؤمن راحت میباشد، پس چرا امام حسين (ع) خيلي زجر کشيدند؟
پاسخ:
قبض روح انسان يا دريافت کامل آن توسط فرشته مرگ آخرين مرحله از سکرات موت و اولين وهله از قدم گذاشتن به عالم برزخ است. کيفيت قبض روح افراد متناسب با چگونگي اعتقادات، روحيات، اعمال و بالاخره مجموعهی شخصيت آنان است.
همانگونه که اشاره فرموديد گروهي از اهل ايمان که در تمام طول حيات خود تسليم دستورات خداوند بوده و تا حد امکان خود را از رذايل اخلاقي پاککرده و در رديف اوليا و مقربين درگاه الهي قرارگرفتهاند قبض روح آنان در آسانترین و بهترين حالات صورت میگیرد. (۱)
علامه طباطبائي در تأثیر اين مطلب به روايتي اشاره میکنند که از امام صادق علیهالسلام سؤال میشود: «آيا مؤمن از مرگ و قبض روح خود کراهت دارد؟» امام (علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: «نه به خدا سوگند وقتي فرشته مرگ به نزدش میآید تا روحش را قبض کند، مؤمن به جزع درمیآید. ملکالموت به او میگوید: من نسبت به تو مهربانتر از پدري مهربان هستم، چشمانت را باز کن و ببين. پس مؤمن چشم خود را باز میکند و رسول خدا (صلیالله عليه و آله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) را میبیند. سپس از جانب خداوند ندایی میرسد: اي روح آرام بهسوی پروردگارت برگرد… پس داخل در بندگان و بهشت من شو. (۲)
در احادیث بسياري قبض روح مؤمن و نحوهی انتقال او از اين دنيا به دنياي ديگر به بوئيدن گل، (۳) استحمام و رها شدن از پلیدیها، انتقال از زندان به قصر، بيرون آوردن لباس چرکين و رها شدن از غل و زنجير تشبيه شده است. (۴)
در طرف مقابل، در احاديث ديگري نحوهی قبض روح ظالمان و گناهکاران، سختتر از بريده شدن با اره، تکهتکه شدن با قيچي، خرد شدن با قطعهسنگها و چرخش محور آسیاب بر کاسه چشمها دانسته شده است. (۵)
اما نکتهای که نبايد در اين ميان فراموش کرد آن است که منظور از آساني و يا سختي جان دادن و مرگ، ازنظر ظاهر و نوع از دنيا رفتن نيست. به اينکه مثلاً مرگ در بستر آسانتر از مرگ با شمشير دانسته شود! بلکه منظور حقايق برزخي و اتفاقاتي است که در عالم معنا پيش روي مؤمنین و کافران قرار گرفته و در حقيقت آنچه از سختي و آساني بيان میشود، سختي و آساني ورود به عالم برزخ است نه نوع مرگ.
توضيح مطلب آن است که انسان، در هنگام جدايي از دنيا و ورود به ساحت برزخ، تابع نظامات و مقررات آن عالم شده و آنجا آنچه سختي و آساني را میسازد، همانا تجسم اعمالي شايسته و ناشايستي است که در اين دنيا انجام داده است.
حتي آنجا ديگر زمان مثل اينجا نيست. ازنظر ما ممکن است یکلحظه و يک آن جان بدهد و بميرد اما همين يک آن ممکن است در عالم برزخ وقتیکه در حال عذاب هست سالها بلکه بيشتر از سالها طول بکشد. در روايات به اين مطلب اشارهشده و اهل مکاشفه هم اين مطلب را دیدهاند. همچنانکه قرآن کريم در اين خصوص میفرماید:
قالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنينَ- قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ (۶) گويد: به شمار سالها، چه مدت در زمين زیستهاید؟ گويند: يک روز يا قسمتي از يک روز از آنها که میشمردند بپرس.
بنابراين عالم برزخ و مناسبات آن را نبايد با دنيا و اتفاقات آن سنجيد. چهبسا شهيداني که از همان ابتداي اصابت گلوله و يا فرود آمدن شمشير بر پيکر مبارکشان در ناز و تنعم الهي قرارگرفته و حتي ذرهای از آن زجر و درد را احساس نکنند، درحالیکه در ظاهر ازنظر کساني که در دنيا قرارگرفتهاند مرگ ايشان سخت به نظر آيد و چهبسا کافراني که در بستر بهراحتی و آرامي (بهحسب ظاهر) جان دهند ولي از همان ابتدا با شدت و ضربت ملائکه در حال تحمل شديدترين عذابها باشند. همچنانکه قرآن کريم در خصوص نحوه جان دادن کافران میفرماید:
وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ (۷)
[ترجمه]: و اگر ببينى آنگاهکه فرشتگان جان كافران را مىستانند، بر چهره و پشت آنان مىزنند و [گويند]: عذاب سوزان را بچشيد.
پینوشتها:
۱. حسين سوزنچي، زندگي پس از مرگ، ج ۴، ص ۵۶
۲. علامه طباطبائي، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۶۷۲
۳. شيخ طوسي، امامي، ج ۲، ص ۲۹
۴. شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص ۲۸۹- ۲۹۰
۵. حسيني تهراني، معاد شناسي، ص ۴۲-۴۱
۶. مؤمنون: ۱۱۲-۱۱۳
۷. انفال: ۵۰