پرسش:

مگر ما نباید فقط از خدا بخواهیم و درخواست کنیم؛ پس چطور ائمه را واسطه می‌کنیم؟ من همیشه این مشکل را دارم که موقع دعا چه بگویم؟

پاسخ:

در هر حال اگر کسی در این مانده باشد که آیا خداوند سبحان که ربّ، حافظ، رازق، شافی و مجیب اوست، یا دیگران [هر چند اهل عصمت علیهم السلم باشند]، نه خداوند متعال را شناخته و نه ولایت و امامت را و بالتبع دچار شرک شده است و به یقین که مسلمانان و از جمله شیعیان [که هر دو اهل توسل هستند]، چنین شک و شبهه‌ای ندارند که آنان را به شرک بکشاند.

«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ – الله [است]که هیچ الهی جز او نیست، او زنده و برپا دارنده است» – «إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ – در حقيقت پروردگارم بر هر چيزى نگاهبان است» – «وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ – و راستى اين خداست كه بهترين روزى ‏دهندگان است» – «وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ – و به یقین خداوند دانايى بردبار است» – «إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ – همانا خداوند بخشايشگر و آمرزنده است» – «وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ – و اين خداست كه والا و بزرگ است» و …، شناخت و باور ما از خداوند متعال می‌باشد؛ به گونه‌ای که خودش را معرفی نموده و عقل ما نیز شناخته و تصدیق نموده و قلب‌مان این حقایق را فهم نموده و به آن ایمان آورده است. ان شاء الله.

تجربه‌ی مستمر معارف:

ما آدمیان، اگر نگوییم با تمام، باید گفت که با بسیاری از این معارفی که گاه درک مفاهیم، مصادیق و چگونگی‌هایشان برایمان دشوار به نظر می‌رسد، زندگی می‌کنیم؛ منتهی چون توجه نداریم و غفلت می‌ورزیم، متوجه نمی‌شویم. به عنوان مثال:

●- ما می‌داند که هم علیم خداست و هم معلم؛ پس علم را باید از او طلب نمود، چنان که فرمود: «وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا – و بگو: پروردگارا! بر علم من بیفزای / طه 114»، اما برای کسب علم، به معلم و کتاب متوسل می‌گردیم – ما می‌دانیم که رازق خداست، اما برای کسب روزی تلاش می‌کنیم و به وسایل گوناگونی متوسل می‌گردیم، چون فرمود که رزق شما در چیزهای متفاوتی قرار دادم و باید با کار و تلاش به دست آورید:

«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ * وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ» (الحجر، 19 و 20)

ترجمه: و زمين را گسترانيديم و در آن كوه‌هاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏‌اى در آن رويانيديم * و براى شما و هر كس كه شما روزى ‏دهنده او نيستيد در آن وسايل زندگى قرار داديم.

همچنین، ما می‌دانیم که شافی اوست، اما هم در حفظ و تقویت سلامت روح و جسم می‌کوشیم، و هم به هنگام ابتلا به بیماری روحی و جسمی، نزد افراد متخصص [عالِم و پزشک] می‌رویم، و می‌دانیم که او خودش فرموده که نه تنها در آیات قرآن کریم، راه‌کارهای سلامتی را آموخته، بلکه در خود آیات نیز شفا قرار داده است «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ – و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى ‏كنيم /الإسراء، 82» و در طبیعت، در عسل شفا قرار داده است و فرموده در اینها همه آیات و نشانه‌هاست، البته برای قومی که تفکر می‌کنند: «… يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ – … از درون [شكم] آن شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى‌‏آيد در آن براى مردم درمانى است، راستى در اين [زندگى زنبوران، عسل‌سازی و …] براى مردمى كه تفكر مى‌كنند نشانه [قدرت الهى] است / النّحل، 69».

●- ما کشاورزی و زراعت می‌نماییم و به علوم، ابزار و کارش متوسل می‌گردیم، در حالی می‌دانیم که خالق و رب زمین، آسمان، آب، بذر و … همه اوست، چنان که تعلیم داد و متذکر گردید که «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ – آيا آنچه را كشت مى‌كنيد ملاحظه كرده‏‌ايد * آيا [در حقیقت امر] شما آن را زراعت مى‌‏كنيد يا ماييم كه زراعت مى‌‏كنيم / الواقعة، 63 و 64»

●- بنابراین، ما هم کار و کسبِ معاش می‌نماییم، هم کشت و زراعت می‌کنیم، هم نزد پزشک رفته و دارو مصرف می‌کنیم، هم ازدواج می‌کنیم و زن و مرد برای برخورداری از فرزند تصمیم‌گیری و اقدام می‌کنند؛ هم می‌جنگیم، هم صلح می‌کنیم و …، در حالی که می‌دانیم خالق، مالک، ربّ، رازق، حفیظ، ولیّ، ناصر و … اوست و اینها همه وسیله هستند و او خود به بندگان مؤمنش [نه کسانی که با او کاری ندارند] فرمود:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 35)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از خدا پروا كنيد و به سوی او وسیله جوييد [با توسل به وسائل، به او تقرب جویید] و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.

●- آیا حضرت ابراهیم علیه السلام که می‌فرمود: رب من همان است که به من طعام می‌دهد و مرا سیراب می‌گرداند؛ هیچ کاری نمی‌کرد؟!

وساطت اهل عصمت علیهم السلام:

ما در هر امری و هر کاری، ابتدا به خودمان، عقل و شعور خودمان، اعضای بدن مادی خودمان، قواهای مادی و معنوی خودمان و … متوسل می‌شویم؛ و سپس به عقل و شعور و توان دیگران نیز متوسل می‌شویم – ما به طبیعت و اجزایش متوسل می‌گردیم – ما حتی برای زنده ماندن، سالم ماندن و رشد، به گوشت حیوانات، قلات و حبوبات، و حتی پس داده‌ی حشرات [عسل] و … متوسل می‌گردیم – به پدر و مادر و سایر اعضای خانواده، و نیز دوست و همسایه و آشنا و غریبه، و نیز محیط و جامعه و هر چه در آن هست، متوسل می‌شویم …، اما برخی تا نام پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین به میان می‌آید، به ناگاه به یاد “توحید بدون توسل – ارتباط بدون وسیله – دعای بدون توسل – استجابت بدون وسیله و … می‌افتند؟!

●- ما به دوستان و آشنایان، نزد خداوند متعال توسل نموده و التماس دعا می‌گوییم؛ حتی بت‌پرستان نیز هنگام گرفتاری، از یک دیگر می‌خواهند که به معبد رفته و آنها را دعا کنند؛ حتی کفار و ظالمین نیز به کید، مکر، نیرو و یاری یکدیگر متوسل می‌شوند [مثل سعودی و بسیاری دیگر، در توسل به امریکا، انگلیس، اسرائیل و سران ثروت و قدرت در مملکت خودشان یا بیرون از آن] …، بعد به مسلمانان و شیعیان می‌گویند که توسل به پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین، با توحید منافات دارد و شرک است!

●- خیر، بلکه پرستش غیر خدا شرک است – إله و معبود دانستن دیگران شرک است – عبادت دیگران، یا حتی عبادت او، از غیر طریقی که خودش فرموده شرک است – دیگران را به صورت مستقل، مؤثر دانستن شرک است! کدام مسلمان و شیعه‌ای، پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام را بندگان خدا نمی‌داند و مستقل می‌بیند؟!

بنابراین، توسل به اهل عصمت علیهم السلام، پدر و مادر، معلم و پزشک و …، اگر طبق امر او، برای انجام فرامین او، و برای تقرب به او باشد، عین عبادتی است که خودش فرموده است.

علل اصلی نفی توسل:

برخی از روی غفلت و سادگی، گمان دارند که “توسل” یعنی همین که هنگام گرفتاری‌ها بگویند: «یا امام رضا، بیمار داریم – یا امام جواد خانه می‌خواهیم – یا امام حسین بدهکاریم و …»؛ البته اینها هم اشکالی ندارد، چرا که به حجج الهی و وسایط فیض الهی متوسل می‌شویم، اما حقیقت این است که ما خداوند سبحان را به وسیله‌ی همین بزرگان شناخته و می‌شناسیم و طبق فرمان خداوند متعال، به واسطه‌ی اطاعت، تبعیت و مودت همین بزرگواران، خداوند را عبادت می‌نماییم، چنان که فرمودند: «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ – به ما خداوند پرستش می‌شود و به ما خداوند شناخته می‌شود»! ما به واسطه آنها هدایت شده و راه می‌یابیم؛ رشد یافته و به کمال و قرب الهی می‌رسیم، چنان که در شرح و تأویل آیه‌ مبارکه‌ی «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا – و برای خداوند است، نیکوترین اسم‌ها (نشانه‌ها)، پس با آنها خدا را بخوانید / الأعراف، 180» فرمودند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا – به خدا ما هستيم اسم‌هاى نيکوی او كه از بندگان هيچ كردارى پذيرفته نيست جز به شناختن ما / اصول کافی / ترجمه مصطفوی ؛ ج 1 , ص 196». این راهی است که خداوند متعال خود برای معرفت، ایمان، تقوا و عبادت بندگانش قرار داده است.

بنابراین، هدف از ایجاد تشکیک و القای شبهه در مورد توسلاتِ به حق، طبق فرمان الهی که به عقل تصدیق می‌شود، قطع ارتباط با “حبل الله و عروة الوثقیو حجج الهی” می‌باشد، تا مردمان مجبور شوند که با توسل به وسایل انحراف و انحطاط، به بندگی ابلیس لعین و سایر شیاطین از انس و جنّ کشانده شوند! هدف نخواستن “حلوا و سلوا” از خداوند با توسل پیامبر و اهل بیت علیهم السلام (مانند یهودیان) نمی‌باشد، بلکه قطع بندگی کامل خداوند متعال و هدایت نشدن و به رشد و کمال نرسیدن می‌باشد.

●●- تردید ننمایید که هر کس به وسایل الهی متوسل نگردد، حتماً به شیاطین انس و جنّ و وسایل بندگی آنها متوسل می‌گردد؛ چون در اصل توسل، هیچ چاره‌ای نیست و بشر برای رسیدن به اهدافش، گریزی از توسل به وسایل ندارد، منتهی اگر حق نشد، حتماً باطل خواهد بود.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=23649

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب