پرسش:
آیا در تاریخ یا روایات نحوه رحلت یا شهادت پیامبر آمده است؟ اگر شهادت به دست چه کسانی این کار انجام شده است؟

پاسخ:
منابع متعدد اهل سنت و شيعه به اصل شهادت پيامبراکرم(ص) اذعان کرده اند به عنوان نمونه: شيخ مفيد در کتاب المقنعه (۱)و شيخ طوسي در کتاب تهذيب الاحکام (۲) به اينکه حضرت در اثر مسموميت از دنيا رفتند تصريح مي کند. ابن صوفي در المجدي بنقل ابن عبده تصريح مي کند که پيامبراکرم(ص) مسموم شدند. (۳) در منابع اهل سنت گزارشي به نقل از ابن مسعود نقل شده است : اگر هفت بار قسم ياد کنم که حضرت کشته شده است برايم بهتر است از اينکه يکبار قسم بخورم. (۴) اين گزارش در مسند ابن حنبل (۴)، طبقات ابن سعد (۵)، المصنف صنعاني (۶)، دلائل النبوه بيهقي (۷)، البدايه و النهايه ابن کثيردمشقي (۸)،تاريخ الاسلام ذهبي (۹)، الحاوي سيوطي (۱۰)آمده است. اما دراينکه آن حضرت چگونه مسموم شدند اختلاف وجود دارد برخي گزارشات حکايت از آن دارد که ايشان بعد از جنگ خيبر توسط يک زن يهودي مسموم شدند و برخي ديگر حکايت از مسموم شدن ايشان توسط برخي از اطرافيان آن حضرت مي باشد. در ادامه بحث ضمن اشاره کوتاه به هر يک از اين اقوال، نقد وبررسي آنها را نيز بيان مي کنيم؛ در پايان نتيجه بحث را بيان خواهيم کرد.
الف: شهادت بواسطه مسموميت توسط زن يهودي. مرحوم کيني در کتاب کافي به صورت مسند از امام صادق (ع) نقل مي کند که زن يهودي پيامبراکرم(ص) را بواسطه غذا مسموم کرد. (۱۱) سلسله سندي که در اين روايت نقل شده است بلحاظ علم حديث صحيح مي¬باشد. اين گزارش با همين سلسله سند در کتاب محاسن برقي نيز آمده است. (۱۲) در اين روايت بيان شده است که پيامبراکرم(ص) کتف و ذراع گوسفند را دوست داشت، علاوه براين روايت وي دو گزارش ديگر نيز – در همين صحفه – بيان کرده است که اين مطلب را تصديق مي کند يک گزارش بصورت مسند و با سلسله سند صحيح و ديگري بصورت مسند اما با سلسله سند مرفوع مي باشد. (۱۳) اين دو گزارش را مي توان به عنوان مويد خارجي براي گزارش اولي که نقل کرديم بدانيم. صفار در کتاب بصائر الدرجات اين روايت به نقل از ابرهيم هشام بجاي سهل بن زياد که در گزارش کافي نقل شده است بيان مي کند در اين گزارش علاوه بر متن گزارشي که ذکر شد، مطالبي نقل شده است که در گزارش قبلي ذکر نشده بود. علاوه براينکه سلسله سند اين گزارش نيز صحيح مي باشد. (۱۴) در اين گزارش آمده است که حضرت چند لقمه از اين غذا خورد و بعد از اينکه متوجه شد که غذا مسموم است دست از غذا کشيد و نهايتا در اثر اين سم از دنيا آمد.
ب: شهادت بواسطه داروي مسموم( همسران پيامبر(ص)) در برخي منابع شيعه گزارشي نقل شده است که شهادت حضرت را در اثر مسموميت با دارو ذکر کرده¬اند اما اين گزارشات به لحاظ سندي و محتوايي با اشکالات متعددي روبرو هستند به عنوان نمونه: عياشي در کتاب تفسير خود با اين عبارت نقل کرده است: ” عبدالصمد بن بشير از اباعبدالله(ع) نقل کرده است: «مي دانيد که پيامبر (ص) فوت کرد يا کشته شد؟ خداوند مي فرمايد: «آيا اگر او بميرد و يا کشته شود عقب گرد مي کنيد؟» پس پيامبر (ص) قبل از موت مسموم شد! آن دو به ايشان سم خوراندند! ما گفتيم: آن دو و پدرانشان بدترين کساني هستند که خدا خلق کرده است».”(۱۵) در اين روايت گرچه عبدالصمد بن بشير توثيق شده است (۱۶)اما چون سلسله سند از عياشي تا ايشان معلوم نيست ( روايت مرفوعه است) لذا نمي توان تنها با استناد به اين گزارش اين جريان را قبول کرد. عياشي گزارش ديگري نيز بنقل حسين بن المنذر با اين عبارت آورده است؛ من از امام صادق(ع) طبق آيه “أ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏” پرسيدم: که رسول¬خدا(ص) به قتل رسيدند يا از دنيا رفتند؟ ايشان در جواب فرمود اصحابش انجام دادند آنچه انجام دادند. (۱۷) اين گزارش نيز از نظر سندي همان مشکل گزارش قبل را دارد با اين تفاوت که در اين گزارش نام حسين بن منذر آمده است که برخي منابع رجالي فقط او را مدح کرده اند و هيچ کدام به عدالت و توثيق وي شهادت نداده¬اند (۱۸)؛ علامه حلي تصريح مي کند که او را عدل نمي داند و فقط ممدوح است. (۱۹) آيت الله خويي دليلي که بر ممدوح بودن وي توسط برخي رجاليون ذکر شده است را براي اين ادعا رد مي کند. (۲۰) لذا با اين گزارش نيز نمي توان اين ادعا را اثبات کرد.
نتيجه: باتوجه به آنچه بيان شد اصل شهادت پيامبراکرم(ص) بواسطه مسموميت قطعي است. اما درباره اينکه آن حضرت چگونه مسموم شدند، باتوجه به نقد و بررسي گزارشات مربوط به چگونگي مسموميت آن حضرت بايد بگوييم ايشان بعداز جنگ خيبر و توسط يک زن يهودي مسموم شدند.
۱. شيخ مفيد، المقنعة، ۱جلد، كنگره شيخ مفيد – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ ق، ص۴۵۶.
۲. شيخ طوسي، تهذيب الاحکام، اسلاميه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۲۲.
۳. ابن صوفي، نسابه(۴۶۶ق)، المجدي في انساب الطالبين، مکتبه آيه الله مرعشي، قم، ۱۴۲۲ق، ص۱۸۶.
۴. الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج۱، ص۴۰۸، ح۳۸۷۳؛ ج۱، ص۴۳۴، ح۴۱۳۹.
۵. محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م ۲۳۰)، الطبقات الكبرى، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، ۱۴۱۰ق، ج۲،ص۱۵۵.
۶. الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي۲۱۱هـ)، المصنف، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۳هـ، ج۵، ص۲۶۹، ح۹۵۷۱.
۷. دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشريعة، ابو بكر احمد بن الحسين البيهقى (م ۴۵۸)، تحقيق عبد المعطى قلعجى، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، ۱۴۰۵، ج۷، ص۱۷۲.
۸. ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي۷۷۴هـ)، البداية والنهاية، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج۵، ص۲۲۷.
۹. تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، شمس الدين محمد بن احمد الذهبى (م ۷۴۸)، تحقيق عمر عبد السلام تدمرى، بيروت، دار الكتاب العربى، ط الثانية، ۱۴۱۳ق، ج۱،ص ۵۲۵. ۱۰. السيوطي، (متوفاي۹۱۱هـ)، الحاوي للفتاوي في الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م، ج۲، ص۱۴۱.
۱۱. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط – الإسلامية)، ۸جلد، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۲. احمد بن خالد برقي(م ۲۷۴-۲۸۰ق)، المحاسن، دارالکتب الاسلاميه، قم، ۱۳۷۱ق، ج ۲، ص۴۷۰.
۱۳. – عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الرَّيَّانِ رَفَعَهُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُحِبُّ الذِّرَاعَ أَكْثَرَ مِنْ حُبِّهِ لِسَائِرِ أَعْضَاءِ الشَّاةِ فَقَالَ ع لِأَنَّ آدَمَ ع قَرَّبَ قُرْبَاناً عَنِ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ فَسَمَّى لِكُلِّ نَبِيٍّ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ عُضْواً عُضْواً وَ سَمَّى لِرَسُولِ اللَّهِ ص الذِّرَاعَ فَمِنْ ثَمَّ كَانَ ص يُحِبُّهَا وَ يَشْتَهِيهَا وَ يُفَضِّلُهَا.( سند مرفوع مي باشد.) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُعْجِبُهُ الذِّرَاعُ.(سند صحيح مي باشد.)
۱۴. صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۰۳، ح۶.
۱۵. محمد بن مسعود عياشي، تفسير عياشي، المطبعه العلميه، تهران، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۰۰.
۱۶. آيه الله خويي، معجم‏رجال‏الحديث ج ۱۰، ص ۲۲.
۱۷. عياشي، همان، ج۱، ص۲۰۰.
۱۸. رجال‏ابن‏داود ص : ۱۲۷
۱۹. الخلاصةللحلي ص : ۵۰ .
۲۰. آيه الله خويي، معجم‏رجال‏الحديث، ج۶ ، ص۹۵.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=49099

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب