پرسش:

علل و عوامل عزیمت حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام از مدینه به شهر ری چه بود؟

پاسخ:

حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام، یکی از شخصیت‌های مجاهدِ برجسته و مؤثر برای اسلام نابِ ولایی (تشیع)، در عرصه‌های گوناگون، به ویژه “علمی – سیاسی” بودند، و بازداشت، زندان، شکنجه، تبعید و بالاخره قتل و ترور شخصیت‌های مسلمان و مؤثر نیز تاکتیک همیشگی دشمنان خدا و بندگان خدا بوده، هست و خواهد بود. چنان که شاهدیم، در همین ایران خودمان، پس از انقلاب، [و بدون در نظر گرفتن تاریخ ترورهای قبل از انقلاب، مانند آیت الله غفاری، آیت الله شمس آبادی و …]، ابتدا ترور دانشمندان دینی و سپس ترور دانشمندانی که علم‌شان مفید برای کشور و جامعه اسلامی بود را در اولویت استراتژی‌ها و تاکتیک‌های مبارزاتی خود علیه اسلام و مسلمین قرار دادند و در سایر ممالک اسلامی نیز اینگونه بوده و هست!

ترور علمای سالخورده‌ای چون: آیات عظام عظام دستغیب، صدوقی، مدنی، اشرفی اصفهانی، قاضی طباطبایی و … – علمای میانسالی چون: آیات عظام مطهری، بهشتی، محلاتی، سید محمد تقی حسینی طباطبایی و … – علمای جوان‌تری چون: هاشمی نژاد، علی اکبر اژه‌ای، دکتر مفتح، باهنر، سعادتی و …، همه نمونه‌ها و مصادیق بارز همین استراتژی نظام‌های فرعونی در طول زمان می‌باشد.

●- حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام، از سادات والامقامی بودند که تبارشان به واسطه چهار نسل [عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی]، به امام حسن مجتبی علیه السلام و به واسطه ایشان، به امیرالمؤمنین و سیدة النساء و رسول الله، صلوات الله علیهم اجمعین می‌رسد.

*- ایشان، دوران پنج امام معصوم، یعنی از امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری علیهم السلام را درک نموده بودند، اما نه بدین معنا که الزاماً به صورت مستقیم، در محضر تمامی آنها تلمذ نموده باشند؛ اما از امام رضا و امام عسکری علیهما السلام، نقل حدیث دارند.

*- مقام علمی ایشان، به ویژه در فقه، به حدی بود که امامان معاصر، چه برای دوران‌هایی که به واسطه‌ی حبس یا اختناق، امکان ارتباط مستقیم با آنها نبود و چه برای مسلمانان و شیعیانی که به واسطه دوری شهرها، امکان دیدار نداشتند،می‌فرمودند که نزد جناب عبدالعظیم بروید و مسائل خود را از ایشان بپرسید؛ چنان که صاحب بن عَبّاد در رساله‌ای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته، در توصیف مقام علمی ایشان نوشته: «ابو تراب رویانی ، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی می‌گفت : خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسش‌های من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خدا حافظی کنم به من فرمود :

«یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی‌ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ ».

ترجمه: ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه‌ات برای تو مشکل شد‌، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان. [شناخت‌نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهر ری /مجموعه رساله‌های خطّی و سنگی: ص 23 (رساله «‌رساله فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام » صاحب بن هباد)].

*- “علم” برای بسیاری قابل تحصیل است، اما حضور و پیروزی در جهاد اکبر، برخورداری از مقامات والای عقلانیت، بصیرت، خودسازی و تقوا، برای همگان میسر نشده است.

درجات و مقامات معنوی ایشان، به مراتب بالاتر از مقامات علمی شناخته شده‌ی ایشان در فقه، حدیث و … می‌باشد. شیخ المحدّثین، صدوق رحمة الله علیه، از محمّد بن یحیی عطّار – که یکی از اهالی ری است – نقل نموده است که: خدمت امام هادی علیه السّلام رسیدم. ایشان فرمود:«کجا بودی‌»؟ گفتم‌: حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کردم. امام هادی علیه السّلام فرمود‌ند:

«أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام – بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی‌، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد».

البته حکمت‌های این تعبیر بسیار است، اما از اصلی‌ترین آنها، شدت اتصال باطنی ایشان، با سیدالشهداء، ابا عبدالله الحسین علیه السلام می‌باشد.

هجرت به شهر ری:

همین شخصیت والا و البته مؤثر ایشان در بیداری و آگاهی مردم، به ویژه در عرصه‌ی “تولا و تبرا”، یا همان “دوست و دشمن‌شناسی” در حوزه‌ی توحید، عبودیت و اسلام؛ کافی بود که دستگاه حکام جاهل و ظالم – که شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام را بزرگترین و جدی‌ترین دشمن حکومت مستکبرانه‌ی خود بر می‌شمردند – پس از امام عصر در هر زمان، نام ایشان را در ردیف اول فهرست ترور یا بازداشت و حبس، قرار دهند.

ایشان، به ویژه در سال‌های پایانی عمر خود، به شدت تحت تعقیب دستگاه حکومتی قرار گرفتند؛ دائماً به صورت ناشناس و با لباس‌های مبدل، از شهری به شهری و حتی به شهرهای دور دست، نقل مکان می‌نمودند، و احتمال نیز داده شده است که با اشاره‌ی امام هادی علیه السلام چنین می‌نمودند.

اگر چه ایران آن زمان نیز برای سادات، علمای شیعه و حتی مردم شیعه امن نبود، اما شرایطش به علت پهناوری از یک سو و وجود شیعیان آگاه، بصیر، مخلص و عاشق اهل بیت علیهم السلام، و نیز شرایط موقت ظاهری که در زمان حضور امام رضا علیه السلام ایجاد شده بود، به مراتب بهتر از سایر نقاط در جهان اسلام بود.

بنابراین، ایشان به همان صورت‌های ناشناس و …، به سمت ایران حرکت کردند تا به مکانی به نام «سربان» و محله‌ای به نام «سکّة الموالی» که داخل شهر ری بود رسیدند و در همانجا و در خانه‌ی یکی از دوستداران اهل بیت علیهم السلام، ساکن گردیدند. البته معلوم نیست، چه مدت؟

رحلت ایشان نیز در همان مکان بود، برخی گفتند: زنده به گور شدند – برخی دیگر گفته‌اند که به زهر شهید شدند و برخی نیز گفته‌اند: بر اثر بیماری (که معلوم نیست علتش خوراندن زهر بوده یا طبیعی) رحلت نموده‌اند!

*- بنابراین، علت اصلی مهاجرت، تحت تعقیب دستگاه حکومتی قرار گرفتن، و احتمال قتل (ترور) بوده است!

ماجرای محل دفن ایشان در این مکان:

بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد ( 326-385 ق ) ، شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا ، پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می‌آورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب ، در کنار درخت سیب‌، دفن خواهند کرد» . آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت‌: این درخت و مکانش را برای چه می‌خواهی‌؟! او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من هم چنین خوابی دیده‌ام و بدین جهت‌، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کرده‌ام که اموات خود را در آن دفن کنند .(‌برگرفته از کتاب «حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام – آیت الله محمّدی ری شهری).

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=26593

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب