سؤال، حق انسان است و انسان سالم، تا زنده است و عقلش کار میکند، سؤال دارد و با یافتن پاسخها رشد مینماید؛ اما تردید، شک و شبهه، به ویژه دربارۀ عدل الهی، مقولۀ دیگری است!
الف – همین که خدا را دوست دارید، که یعنی او محبّتش را در دل شما تجلی داده است و شما نیز آن را نپوشاندید [کفر نورزیدید]، یعنی همه چیز دارید؛ چرا که اصل محبّت است؛ همه چیز در محبّت است؛ و خیر دنیا و آخرت، در محبّت اوست و شرّ دنیا و آخرت نیز محبّت دنیای زودگذر و متاع دنیاست، بگونهای که جایگزین محبّت او شود و در زنجیرۀ محبّتها، حلقه آخر و محبوب غایی قرار گیرد.
ب – عدالت به معنای مساوات نیست، بلکه یعنی: «قرار دادن هر چیزی در جای خودش». بنابراین، در جریان علتها و معلولها، اگر یکی سالم و دارا شد، عین عدالت است و اگر دیگری بیمار یا نادار شد نیز عین عدالت میباشد.
عدالت، با ترحم، تفضل، یا حتی حکمت نیز متفاوت است، رفتار خداوند سبحان با بندگان مؤمن یا حتی کافرش، از روی رحمت، لطف، جود، کرم، حلم و فضل اوست و اگر بخواهد با عدلش رفتار کند، احدی روی زمین باقی نمیگذارد:
«وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا» (فاطر، 45)
– و اگر خدا مردم را به [سزاى] آنچه انجام دادهاند مؤاخذه میکرد (میگرفت)، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذاشت؛ ولى تا مدتى معين مهلتشان مىدهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [كار] بندگانش بيناست.
از اینرو، سیدالشهداء علیه السلام در دعای عرفه، از یک سو اذعان مینمایند: «عَدْلٌ فینا قَضآؤُکَ – قضای تو دربارۀ ما، عین عدل است» و از سویی دیگر میگویند: «وَعَدْلُکَ مُهْلِکى وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبى – و عدالت تو هلاک کننده من است، و من از همه عدالت تو گریزانم».
دارایی و ناداری
علّتها، اسباب و حکمتهای دارایی و ناداری، بسیار است که اگر بخواهیم طبق آیات قرآن مجید و احادیث بررسی و بیان نماییم، شاید چند جلد کتاب بشود، لذا فقط به صورت خلاصه، به چند نکته اشاره میشود:
1- آدمی، با یک اندیشۀ قارونی، عادت دارد که موفقیتها را از علم، هنر و توان خودش ببیند و شکستها را متوجه خدا کند! میگوید: «این ثروت را من به دست آوردم؛ اما آن فقر را خدا داد، او اینطور خواسته، چرا؟!»
اگر چه رازق اوست و اوست که میدهد، میگیرد یا نمیدهد؛ اما بدون دلیل، حکمت و قاعده نیست.
2- هیچ فقری، بر هیچ فرد، قوم یا ملّتی مستولی نمیشود، مگر آن که در نتیجۀ ظلم باشد، حال یا کسی به خودش ظلم میکند و یا دیگران ظلمی را بر او تحمیل میکنند.
به عنوان مثال: توزیع ناعادلانه ثروت، ظلم است – ایجاد مانع برای رشد اقتصادی یک کشور ظلم است – به تعطیلی کشاندن هزاران کارخانۀ تولیدی، ظلم است – چشم امید به خارج، ندیدن توان داخل و دراز کردن دست گدایی به سوی دشمنان، ظلم است و فقر و گرفتاری و بدبختی میآورد.
به عنوان مثالی دیگر: امریکا و انگلیس، حدود سه قرن است که کشورها و ملّتها را به استعمار و استثمار کشیدهاند و ثروتهای آنان را تاراج کردهاند، حالا آنها ثروتمند و ملّتها فقیر شدهاند – یا اسرائیل غاصب و بچهکُش، غزه را با خاک یکسان کرده، حتی راه آب، نان و دارو را به روی آنان بسته، اما میلیاردها دلار کمک نقدی و نظامی و … از امریکا گرفته است.
3- هر انسانی در داشتن یا نداشتن امتحان میشود؛ فرمود: «لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ – به یقین آزمونهای مالی و جانی(بسيار) در پيش خواهيد داشت» (آل عمران، 186) و فرمود:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الاَمْوالِ وَ الأنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (البقره، 155)
– قطعا همۀ شما را با چيزي از ترس، گرسنگی و كاهش در مالها و جانها و ميوهها (نتایج) آزمايش میكنيم، وبشارت ده به استقامت كنندگان.
آزمایش ثروت و برخورداری از متاع دنیا، اگر سختتر از گرفتاری و ناداری نباشد، کمتر از آن هم نیست. ثروتمند آزمایش میشود که آیا طغیان میکند یا خیر؟ آیا از راه حلال به دست میآورد و در راه حلال مصرف میکند یا خیر؟ آیا اسراف و تبذیر دارد یا خیر؟ آیا دچار عجب و تکبر میشود یا خیر؟ آیا انفاق دارد، با خسّت و بخل به خرج میدهد؟ آیا با ثروت و قدرتش، ظلم میکند یا خیر؟!
نادار یا فقیر نیز آزمایش میشود که آیا ایمان و توکلش را از دست میدهد یا خیر؟ آیا در عدل خدا تردید میکند یا خیر؟ آیا به خاطر اندکی مال بیشتر، هوای نفس خود یا برخورداران و طاغوتها را بندگی میکند یا خیر؟ آیا عزّت، شرف و غیرت خود را حفظ میکند یا خیر و …؟!
4- آزمایش، محدودیت ندارد و به یک یا چند موضوع خلاصه نمیشود، بلکه حتی در یک جرعه آبی که مینوشیم، آزمایش میشویم که آیا تمیزی، پاکی، مال غیر، توجه به تشنهتر، پرهیز از اسراف و سایر امور را رعایت مینماییم یا خیر؟
آزمایش در سلامتی، ثروت، قدرت، شهرت، رفاه و آسودگی صورت میپذیرد چنان که گاهی در گرفتاریها [بلاها – ابتلائات] نیز صورت میپذیرد و گاهی به شکل «فتنه»، یعنی آزمایش بسیار سختتر صورت میپذیرد و هدف، رشد و کمال و رسیدن به خلوص بیشتر میباشد. لذا فرمود: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» (الأنبیاء، 35)
– ما شما را به بدیها و خوبیها، سخت آزمايش میكنيم و سرانجام به سوی ما بازگردانده میشويد.
و هم چنین متذکر گردید:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ» (العنکبوت، 2 و 3)
– آیا مردم گمان کردهاند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش سخت قرار نمیگیرند؟! * و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند، سخت آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد. (صدق و کذب ادعاها را آشکار سازد).
بنابراین، باید متوجه باشیم و بکوشیم که چه در هنگام موفقیت و برخورداری از ثروت و متاع دنیا، و چه در گرفتاری یا عدم برخورداری از ثروت و یا حتی فقر، خدا را فراموش نکنیم و به خداوند سبحان، بدبین و بدگمان نشویم؛ آن هم تا حدی که او را متهم به ظلم نماییم؛ که این دیگر کفر، شرک و نفاق است:
«وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» (الفتح، 6)
– و نيز مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد میبرند مجازات كند، حوادث سوئی (كه برای مؤ منان انتظار میكشند) تنها بر خودشان نازل میشود، خداوند آنها را غضب كرده، و آنها را از رحمت خود دور ساخته، و جهنم را برای آنها آماده كرده، و چه بد سرانجامی است.