پرسش:
لطفاَ نقد کوتاهی بر نظریه فروید از نظر دانشمندان غربی و نیز علمای اسلامی بنویسید.
پاسخ:
حتی در یک کتاب قطور نیز نمیشود تمامی نظریات فروید را با نقد دانشمندان غربی و مسلمان نوشت!
1- زیگموند فروید (Sigmund Freud )، متولد ۱۸۵۶در شهر موراویا بخشی از جمهوری چک میباشد که اصالت یهودی داشت و البته نه تنها خود را یهودی نمیدانست، بلکه به طور کلّی با دینگرایی مخالف بود. او در خانوادۀ فقیری زندگی میکرد و در نوجوانی برای ادامه تحصیل به منچسر رفت.
فروید در سال ۱۸۸۱ در دانشگاهی در وین، تحصیل تخصصی خود را در عصبشناسی و سپس روانشناسی و روانکاری، ادامه داد و به استادی در رشته نوروپاتولوژی رسید.
فروید، از سیگار به سیگار برگ روی آورد و در آخر نیز به سرطان سقف دهان مبتلا شد، اما به همکار سیگاریش «فیلیس» گفته بود که اعتیاد به تنباکو جایگزینی برای استمناء میباشد. فروید مقالاتی در فواید مصرف دارویی کوکائین برای درمان افسردگی نیز منتشر کرده است! خب این هم یکی از نظریات او میباشد!
فروید، در مورد تفسیر خواب، ملالتهای تمدن، موسی و یکتاپرستی و … نیز مقالاتی دارد که در آن نظریات خود را بیان داشته است.
*- بنابراین، فروید، نظریات بسیاری دارد که در پرسش مطروحه مشخص نشده که مقصود نقد کدام نظریۀ او میباشد؟!
2- در پرسش، از یک سو نقد کوتاه خواسته شده و از سویی دیگر نقد دانشمندان غربی و اسلامی خواسته شده؛ آیا میتوان در یک نقد کوتاه به تمامی آنها و یا حتی برخی از آنها اشاره نمود؟!
نظریه
«نظریه»، اگر بر اساس قوانین علمی و شواهد تجربی باشد، مقدمهای برای علم میباشد و اگر نباشد، فقط حدس و گمان است که خداوند متعال، اصل آن را نکوهش نکرده است، چرا که میتواند مقدمۀ کشف علمی باشد، اما تبعیت از نظریه را مردود و باطل اعلام نموده است، چرا که نظریه، تا وقتی فقط نظریه است، ارزش تبعیت ندارد.
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
– آنها هرگز به اين سخن يقين علمی ندارند، تنها از ظن و گمان بیپايه پيروی مینمايند، با اينكه گمان هرگز انسان را بینياز از حق نمیكند.
«نظریه»، اگر به اثبات علمی متقن برسد، «علم» است و دیگر نظریه نیست و واژۀ «نظریه فلانی»، یعنی این کشف علمی، توسط او انجام پذیرفته و به اثبات رسیده است.
برخی از نظریات فروید، به اثبات علمی رسیده و برخی دیگر نرسیده است. لذا نقد نظریههایایی که به اثبات علمی نرسیدهاند، لزومی ندارد؛ مگر آن که برای کنار گذاشتن آنها باشد.
لیبیدو یا همان انرژی روانی جنسی
شهرت فروید، بیش از همه، به نظریۀ او در رابطه با نقش «غریزۀ جنسی» میباشد که موافقان و مخالفان بسیاری دارد، هر چند که به اثبات علمی نرسیده است!
در این مختصر، امکان طرح کامل نظریۀ جنسی فروید وجود ندارد، اما به طور خلاصه، او «غریزۀ جنسی و ارضای آن» را زیر ساخت و زیربنای تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی و حتی رخدادهای تاریخی و در نتیجه چگونگی سرنوشتها میدانست. او بر این باور بود که «اگر کودک پستان مادر را میمکد؛ اگر پسر به مادر و دختر به پدر محبت میورزد؛ اگر فلان نویسنده در گوشهای مینشیند و به خلق آثار ادبی میپردازد؛ اگر هنرمندی با قدرت خلاقه خود به ابداع یک اثر هنری میپردازد و اگر… همه و همه می کوشند تا تمایلات واپس رانده خود را ارضاء نمایند.» و در نظر او، ریشه، اصل و اهمّ این تمایلات واپس مانده، غریزۀ جنسی میباشد.
نقد دانشمندان غربی
دانشمندان غربی و دیگران، پیش از آن که این نظریه را نقد کنند، به اصل «روش شناختی» فروید انتفاد دارند و میگویند: «مبتنی بر چند آزمایش محدود روی کودکان و بیماران میباشد؛ مضافاً بر این که نظریه داده، اما هیچ دلیل علمی اقامه نکرده است!»
زیربنا دانستن «اقتصاد» که هم در مارکسیسم مطرح شد و هم در کاپیتالیسم و امپریالیسم، نقد زیربنا دانستن «غریزۀ جنسی» میباشد و امروزه «اومانیسم» که امروزه حتی بدون آن که نامی از آن بیاید، جهانبینی و زیرساخت رفتاری مردم و حتی حکومتها و نظام سلطه شده است، نقد نظری و عملی فروید در نظریۀ غریزه جنسی میباشد.
در نگاه اومانیستی، فقط انسان به صورت فردی اصالت دارد و رشد و کمال او نیز در «لذت و رفاه شخصی» تعریف شده است و هیچ چیز دیگری ارزش و اعتبار ندارد. میگویند: «حتی اعتبار قانون و ضرورت رعایتش نیز به خاطر آن است که لذت و رفاه ما مستلزم وضع و رعایت قوانین میباشد، وگرنه قوانین، چه حقوقی باشند و چه اخلاقی و …، به خودی خود هیچ اصالت و ارزشی ندارند و همه اعتباری میباشند – بنابراین، اگر شخص یا حکومتی بتواند با نقض قوانین به رفاه و لذت برسد، برای او مانعی وجود ندارد!»
جهانبینی اسلامی
تمامی انبیای الهی، کتب آسمانی و ادیان الهی، برای تکامل عقلی و علمی بشر و اصلاح جهانبینی آنها از مادی به إلهی فرستاده شدهاند تا آدمی از کثرتگرایی و شرک، به توحید برسد.
●- در جهانبینی اسلامی که عقل شریف مصدق آن است؛ اصل همان «حقیقت وجود» است که الله جلّ جلاله میباشد و هر چه هست، تجلی حیات، علم، حکمت، قدرت، جود، کرم و فضل اوست که خلق مینماید، حیات میبخشد، ربوبیّت مینماید … و بازگشت نیز به سوی اوست.
●- در جهانبینی اسلامی، انسان برای رشد، کمال و رسیدن به مقام جانشینی (خلیفة اللهی) آفریده شده است، نه فقط برای لذت یا رفاه کم یا زیاد مادی و حیوانی.
در جهانبینی و آموزههای اسلامی، آدمی برخوردار از روح و جسم میباشد که هر کدام نیازها، خوشآمدنیها و بدآمدنیهایی دارند و البته اصالت با روح آدمیست و بدن، ابزار روح برای زندگی در دنیای مادی میباشد.
●- در جهانبینی اسلامی، «شهوت جنسی» یکی از تمایلات، نیازها و لذتهای شدید انسان میباشد که باید درست و طبق دستورالعملِ خالق، ارضا شوند و اگر سرکوب شوند یا از طرق نادرست و ناسالم ارضا شوند؛ هم به بدن آسیب میزنند و هم روح را مکدر و بیمار میکنند و هم کرامت اخلاقی و امنیّت جامعه را بر هم میزنند (چنان که شاهدیم).
●- «شهوت جنسی» را نیز خداوند سبحان در وجود آدمی نهادینه نموده است، چرا که لازمۀ زندگی فردی و اجتماعی او در این دنیا میباشد؛ چنان که حتی فرزندآوری، مبتنی بر برخورداری از غریزه و شهوت جنسی زن و مرد میباشد.
شهوت جنسی، مانند سایر شهوات [مشتهیات، نیازها، تمایلات و دوستداشتنیهای] انسان، همچون دوست داشتن ثروت و قدرت یا نیاز و لذت از خوردن و خوابیدن میباشد؛ لذا خالق حکیم، نه تنها این شهوات را در وجود آدمی قرار داد، بلکه دوست داشتن آنها را برای انسان زینت داد، تا سبب انگیزه و عمل گردند – اما به آنها اصالت نمیدهد، بلکه همه را اسباب و ملزومات زندگی در دنیا بیان میدارد و متذکر میگردد که توجه آدمی باید به مقصد، عاقبت کار و حیات اخرویش باشد و از نیروها، نیازها، امکانات و ملزومات، رفاهیات و لذتها، برای رشد و کمال حقیقی خود بهره ببرد:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
– محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز (سواریهای نشاندار) و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتو آن، زندگی کنند، آزمايش و تربيت شوند، ولی) اينها (در صورتی كه هدف نهايی آدمی را تشكيل دهند،) سرمايه زندگی پست (مادی) میباشند، و سرانجام نيك (و زندگي والا و جاويدان)، نزد خداست.