پرسش:
معنی این عبارت چیست؟
امام حسین علیه السلام در دعای پر معرفت عرفه (و به تعبیر بهتر مناجات عرفه) همان طور که از نامش پیدا است، از مضامین بسیار بلند معنوی بهره گرفتهاند که این مضامین از طرفی نشان دهنده اوج عشق و عرفان حضرت نسبت به خدای متعال و از طرفی نشان دهنده موج عشق در دل طوفانی عاشق نسبت به معشوق خود است.
پاسخ:
مناجاتی کم نظیر که درسهای معرفتی فراوان دارد.
حضرت در جملاتی نغز و عارفانه فرمود: “كَیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیكَ بِما هُوَ فی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیكَ اَیكُونُ لِغَیرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیسَ لَكَ حَتّی یكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یدُلُّ عَلیكَ وَمَتی بَعُدْتَ حَتّی تَكُونَ الاْ ثارُ هِی الَّتی تُوصِلُ اِلَیكَ؛(۱)
چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزی كه خود آن موجود، در هستی اش نیازمند به تو است. و آیا اساساً برای ما سوای تو (غیر تو) ظهوری هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسیله ظهور تو گردد؟ تو کی پنهان شدهای تا محتاج به دلیلی باشیم كه به تو راهنمایی كند و چه وقت دور ماندهای تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند”.
قبل از آن که به چند تفسیر کوتاه از بعضی بزرگان در توصیف این جملات، خصوصا جمله اول که اگر معلوم شود جملات بعدی نیز نیاز به تفصیل ندارد، توضیح کوتاهی ارائه میشود: “كَیفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیكَ بِما هُوَ فی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیكَ “؛
این جمله بیان میکند که برای وصول به درگاه الهی و رسیدن به محضرش باید از خودش به خودش استدلال کرد آن طور که آیه قرآن به آن اشاره میکند “سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلی كُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ”(۲) یعنی: به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشكار گردد كه او حق است، آیا كافی نیست كه پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!
مطابقت این مناجات عرفانی با آیه شریفه مطابقتی به جا و مستدل است و حکما و فلاسفهای چون ابن سینا در تبیین برهان “صدیقین” و اثبات خدا از این آیه شریفه، بهترین استفاده را بردهاند.
مقصود امام این است که نمیتوان هیچ موجودی را دلیل و واسطه شناخت خدا کرد، زیرا که همه موجودات به نوعی وابسته و محتاج او هستند و موجودی که خود وابسته به ذات اقدس حق باشد؛ نمیتواند راهنمای ما به سوی او شود.
فقیر چه شناختی از غنی دارد! فقیر فقط از فقرش اطلاع دارد و سپس به نیازیش میاندیشد و به احتیاجش وابسته است و بس، او هر چه تلاش کند فقط برای رفع نیازش که هرگز کاملا رفع نمیشود،قدم برمیدارد، پس او نمیتواند راهنمای من برای ورود به درگاه تو باشد زیرا که خود علاوه بر احتیاج، در مسیر جستجوی تست.
ای خدای بزرگ، هر کجا را که میبینم، سایهای از تو در آن جاست! به کدام موجود بر تو استدلال کنم که در هستی اش به تو وابسته نباشد! همه به تو محتاجاند پس مرا بیهیچ واسطهای به خودت برسان، من به تو محتاجم، آن موجود چه چیزی بیشتر از تو دارد ای خدای بزرگ ” و آیا اساسا برای ما سوای تو (غیر تو) ظهوری هست كه در تو نباشد تا آن؛ وسیله ظهور تو گردد؟”
امام در این جا فرمود که آیا در پهنه هستی چیزی غیر از تو ظاهر است و غیر از تو ظهوری وجود دارد که بخواهد در مقابل تو عرضه اندام کند و تو را نمایان کند و به ما بشناساند! نه، هرگز؛ هیچ موجودی وجودی ندارد که بخواهد از تو چیزی به من نشان دهد و هیچ چیز یارای هماوردی تو را ندارد. ماسوای تو همه از تو و مربوط به تست ” تو کی پنهان شدهای تا محتاج به دلیلی باشیم كه به تو راهنمایی كند و چه وقت دور ماندهای تا آثار تو، ما را به تو واصل گرداند” حضرت میفرماید تو هیچ گاه از دیدهها و متن هستی پنهان نمیشوی تا که برای یافتنت محتاج راهنما و دلیلی باشیم و هیچ گاه غایب نمیشوی تا تو را از مسیر آثارت بیابیم! چه چیزی از تو آشکاراتر میتوان یافت! “فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ” (۳) یعنی: به هر سو رو كنید، خدا آنجا است! خداوند بینیاز و داناست.
اینک به خلاصه نظر بعضی از بزرگان در توضیح این جمله پر معنا اشاره میکنیم:
۱. میرزا احمد آشتیانی: “شخص با بصیرت را شبهه نیست كه هر چه در عالم دارای ذاتی است غیر وجود، در وجود محتاج به غیر است و آنچه محتاج به غیر نیست، ذات مقدس حق متعال است كه همان محض حیات حقیقی و نور صرف است و چون عین نور و حیات است، محال است كه حیات از غیر گیرد؛ چه، هر معلولی احتیاجش به علت در حیات و وجود است و ذات مقدس خداوندی كه عین حیات است، معلول علّتی نخواهد بود و هر چه هست، هستی وی به داد خداوند است كه هستی حقیقی منحصر به ذات اوست و در غیر آن ذات متعال بالعرض و المجاز است؛…..پس ذات منزه خداوند مبدأ تمام وجودات و موجودات است.(۴)
دلی كز معرفت نور صفا دید ز هر چیزی كه دید اوّل خدا دید
با صد هزار جلوه برون آمدی كه من، با صد هزار دیده تماشا كنم تو را (۵)
۲.فیض کاشانی: بالاترین، محکمترین، سریعترین و بینیازترین (همان جملهای که حضرت بدان اشاره کرد) راهی است که بدون ملاحظه و وساطت اغیار و بیگانگان، برای رسیدن به خدای متعال به کار میرود و این همان راهی است که صدیقین پیمودند و میپیمایند که هر چه موجود در نظام هستی را میبینند جمال خدا را در آن میبینند…………….. هنگامی که از رسول گرامی اسلام صلوات الله سؤال شد که به چه چیزی به خدا شناخت پیدا کردی که رسول خدا صلوات الله علیه فرمود از خود خدا موجودات را شناختم و مولای متقیان نیز فرمود خدا را از طریق خودش بشناسید یعنی با خودش بشناسید تصدیق کننده همان آیه شریفه و محل تمسّک صدیقین است.(۶)
۳. قاضی سعید قمی: اولیاء الهی در پهنه و عرصه وجود جز خدا را مشاهده نمیکنند و هیچ چیزی را نمیبینند جز آن که خدای متعال را قبل از آن میبینند.(۷)
در پایان این نکته را باید بیان کنیم که آن چه سالار شهیدان در مناجات خود از خدا میطلبید آن بود که از خودش به خودش برسد و این عالیترین راه معرفتی است و فقط انسانهایی خاص آن را شناخته و میپیمایند، با این حال چون عامه مردم توان پایینتری نسبت به درک مبدأ هستی (خدای متعال) دارند، از این رو خدای متعال آنان را به مطالعه و نظر به آثارش دعوت میکند و جهان هستی را با این نظم شگفت و وجود موجودات عجیب و غریب، چون تابلویی پند آموز در جلوی چشمان جستجوگران توحید قرار میدهد و آنان که در این مسیر، به حق گام برمیدارند؛ میتوانند از آن همه نقش در تابلو هستی، ترسیمی جدا که فقط رسم خدا است را ببینند! آری موجودی که خود محتاج خالق و نیازمند به اوست میتواند از آن چه در خود دارد، آیینه نمایش حق شود آن گونه که خدای متعال در قرآن، توجه انسانها را متوجه بعضی از آثار عجیبش در همین کره خاکی نموده است.
خدای متعال فرمود:
“أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ” (۸) آیا به آبی كه مینوشید اندیشیدهاید؟!
و یا “أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ كَیفَ خُلِقَتْ” (۹) آیا آنان به شتر نمینگرند كه چگونه آفریده شده است؟
نگاه عارفانه به آثار شگفت هستی که فقط به دو نمونه آن اشاره کردیم بیهیچ استدلالی ما را به منشأ آفرینش رهنمون میکند، زیرا اثر بدون نیاز به واسطه و دلیلی دلالت بر موثر دارد.
پی نوشتها:
۱. مفاتیح الجنان دعای عرفه.
۲. سوره فصلت، آیه ۵۳.
۳. سوره بقره آیه ۱۱۵.
۴. آشتیانی میرزا احمد، بیست رساله، (با تحقیق رضا استادی) قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول سال ۱۳۸۳ شمسی(ص) ۱۲۲.
۵. همان.
۶. أشرف الدلائل و أوثقها و أسرعها فی الوصول و أغناها عن ملاحظة الأغیار هو طریقة الصدّیقین، الذین یستشهدون بالحق علی كل شیء؛ لا بغیره علیه. فیض کاشانی محسن، أنوار الحكمة، قم انتشارات بیدار، سال ۱۴۲۵ قمری، چاپ اول،(ص) ۲۷.
۷. قاضی سعید قمی شرح توحید الصدوق، (تصحیح و تعلیق از نجفقلی حبیبی) تهران انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال ۱۴۱۵ قمری، چاپ اول، ج۱،(ص) ۱۷۴.
۸. سوره واقعه، آیه ۶۸.
۹. سوره غاشیه، آیه ۱۷.