پرسش:
منظور از “حكمت” در مورد خداوند چیست؟
پاسخ:
حكمت، یكی از صفات خداوند متعال می باشد كه جهت روشن شدن معنای آن در مورد خداوند، ابتدا به معنای لغوی آن اشاره می كنیم.
حكمت در لغت، به معناي: «استواري و منع از نقص و خلل و تباهي» است؛ چنان كه لجام اسب را «حَكَمَه» گويند؛ زيرا اسب را از سركشي و حركت هاي ناموزون باز مي دارد. (۱) شارع مقدس را از آن جهت حاكم مي گويند كه مكلف را از انجام كارهاي ناروا باز مي دارد و قاضي را بدان جهت حاكم مي گويند كه از ضايع شدن حق افراد جلوگيري مي كند و همچنين ساختمان محكم را از آن حيث محكم مي گويند كه احتمال خرابي و بي ثباتي كم تر در آن است و نيز برهان و استدلال را زماني دليل محكم مي گويند كه نقص و بطلان در آن راه نداشته باشد و اين كه سفارش شده اعتقادات انسان بايد محكم باشد، به اين معنا است كه آنچه را انسان به آن اعتقاد پيدا مي كند، بايد از ثبات و استواري برخوردار باشد تا تزلزل و انحراف در آن نفوذ پيدا نكند. بنابراين، حكمت، به معناي استواري و استحكامي كه از نقص و خلل و فساد جلوگيري مي كند.
امّا در اصطلاح قرآن، روايات، حكما، علما و متكلمان، حكمت در مورد خداوند به چند معنا اطلاق شده است:
۱. حكمت علمي: عبارت است از برترين علم به برترين معلوم كه مصداق آن، علم خداوند به ذات و افعال خويش است. البته به اين معنا، حكمت از علم خداوند و حب الهي به كمال و خير كه صفت ذاتي است، نشأت مي گيرد؛ يعني خداوند كه كمال مطلق و منشأ خيرات است، علم دارد به كمال و خير خودش. اين معناي حكمت علمي است. (۲)
۲. استحكام و انسجام در آفرينش و تدبير جهان؛ به اين معنا كه جهان آفرينش با اتقان و استحكام خاصي آفريده شده و طراح اين جهان آن چنان كاردان و حكيم بوده كه هرچيز را به جاي خويش به بهترين صورت ممكن قرار داده است.
دو آیه ذیل ناظر به همین معنا است:
– قرآن فرموده: «الذي احسن كل شيء خلقه؛ (۳) خداوند كسي است كه هر چيزي را به شكل احسن خلق نمود».
– همچنين آيه: «الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي؛ (۴) خداوند كسي است كه خلق نمود و هماهنگي بخشيد و اندازه گيري كرد و راهنمايي تمود».
علامه حلي، معناي ياد شده از حكمت را چنين بيان كرده است: حكمت، گاهي به معناي معرفت اشيا است و گاهي به معناي انجام كاري به وجه احسن است و چون هيچ معرفتي برتر از معرفت خداوند نسبت به عالم نيست، پس خداوند به هر دو معنا حكيم است. (۵)
۳. پاكي و پيوستگي خداوند از افعال قبيح و ناروا: به اين معنا كه خداوند كار زشت و قبيح انجام نمي دهد و اين خود به دليل اين است كه عوامل پديدآورنده كارهاي زشت و قبيح كه عبارت اند از جهل به زشتي عمل و يا نياز به آن و يا عجز از انجام ندادن آن است، در خداي تعالي وجود ندارد و خداي بزرگ از اين عوامل، پاك و منزه است. فخر رازي نيز در اين مورد گفته است: حكمت، عبارت است از تقدس خداوند از انجام آنچه ناروا است. (۶)
۴. غايتمند بودن افعال الهي: به اين معنا كه هر فعلي كه از خداوند سر مي زند، داراي غايت و هدفي است. كار لغو و بيهوده و عبث، از خداوند صادر نمي شود كه اين معنا چيزي است كه از آن تعبير به فعل حكيمانه خداوند مي شود.
آيه كريمه قرآن كه مي فرمايد: «ما خلقنا السماء و الارض و ما بينهما باطلاً؛ ما آسمان و زمين و آنچه بين آن دو هست را بيهوده و لغو نيافريديم»، اشاره به اين معناي حكمت دارد.
خلاصه معناي اصطلاحي حكمت در مورد خداوند:
خداوند متعال كه عالم به همه چيز است، نظام هستي را به صورت كامل و احسن آفريده است؛ به طوري كه هيچ خلل و نقصي در آن راه ندارد و از اين كه كار لغو و بيهوده و قبيح و ناروا از او سر بزند، پاك و مبرا است.
منابع و مآخذ براي مطالعه بيش تر:
۱. محاضرات في الالهيات، استاد علي رباني گلپايگاني، انتشارات امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، از ص ۱۲۸ به بعد.
۲. عقايد استدلالي، ج ۱، ترجمه و شرح محاضرات في الالهيات، انتشارات نصايح، از ص ۱۹۲ به بعد.
۳. درس هايي از كلام، ج ۲، حبيب الله طاهري، دفتر انتشارات اسلامي، از ص ۱۲۵ به بعد.
۴. الهيات و معارف اسلامي، استاد جعفر سبحاني، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، از ص ۱۳۹ به بعد.
۵. آموزش فلسفه، ج ۲، استاد محمدتقي مصباح يزدي، مؤسسه انتشارات امير كبير، از ص ۴۲۲ به بعد.
(برگرفته از سایت اندیشه قم)
پی نوشت ها:
۱. راغب اصفهاني، مفردات، ذيل واژه “حكم”، بی جا، بی تا.
۲. علي رباني گلپايگاني، عقايد استدلالي، ص ۱۹۲، انتشارات نصايح، ۱۳۸۱ش.
۳. سجده (۳۲)، آیه ۷.
۴. اعلي (۸۷)، آیات ۲ و ۳.
۵. عقايد استدلالي، همان، ص ۱۹۳.
۶. همان.