پرسش:
ایمان، میتواند ثابت یا عاریتی و ناپایدار باشد – مهاجر و مستضعف واقعی کیست؟(فرازهایی از خطبۀ 231)
پاسخ:
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام :
*- فَمِنَ الاْيمانِ ما يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِى الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ ما يَكُونُ عَوارِىَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَالصُّدُورِ اِلى اَجَل مَعْلُوم.
– از ایمانها، ایمانی در دلها ثابت و برقرار، و ایمانی بین دلها و سینهها تا مدتی معین عاریتی و ناپایدار است.
*- وَ الْهِجْرَةُ قائِمَةٌ عَلى حَدِّهَا الاَوَّلِ. ما كانَ لِلّهِ فى اَهْلِ الاَرْضِ حاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ الاُمَّةِ وَ مُعْلِنِها.
– وجوب هجرت بر همان اساس اولیّهاش باقی است. البته خدا را به مردم روی زمین از آنان که ایمانشان را پنهان دارند یا آشکار نمایند نیازی نیست.
لا يَقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلى اَحَد اِلاّ بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فِى الاَرْضِ.
– نام هجرت (مهاجر) بر احدی واقع نمیشود مگر حجت خدا را در زمین بشناسد،
فَمَنْ عَرَفَها وَ اَقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِرٌ.
– کسی که حجت الهی را شناخت و به او اقرار کرد، مهاجر است.
*- وَ لايَقَعُ اسْمُ الاِسْتِضْعافِ عَلى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ، فَسَمِعَتْها اُذُنُهُ، وَ وَعاها قَلْبُهُ.
– و نام مستضعف بر آن که حجت به او رسید و گوشش آن را شنید و دلش آن را حفظ کرد، صدق نمیکند.
شرحی مختصر:
به کارگیری الفاظ و اسمها، در معانی و مصادیق نادرست یا دست کم نارسا؛ بیشترین آسیب را به شناخت (معرفت) وارد میسازد که مانع از فهم، درک و نیز ایمان درست و محکم میگردد!
الف – ایمان
“ایمان”، در معنای عام خود، یعنی: «خود را در چارچوب و پناه چیزی در امان دیدن»؛ لذا ممکن است کسی به ثروت، قدرت، شهرت و طاغوت زمان خود ایمان داشته باشد، و دیگری به خداوند سبحان ایمان داشته باشد.
در فرهنگ و آموزههای قرآنی نیز “ایمان به خداوند متعال”، در ایمان به آنچه در راستای ایمان به اوست، امتداد دارد، مانند: ایمان به غیب – ایمان به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله – و ایمان به آن چه او نازل نموده است؛ ایمانهایی که در آیات متعدد، به آنها تصریح و تأکید شده است.
“ایمان”، کار قلب است و البته درجات و شدت و ضعف مرتبه دارد؛ اما چنین نیست که اگر ایمان به خداوند متعال، رسول، کتاب، اولیاء و معادش، به هر درجهای، به قلبی وارد شد، دیگر از آن خارج نشود! ابلیس لعین، پس از شش هزار سال عبادت و شناخت خدا و معاد، به خاطر تکبرش، کافر شد! لذا امیرالمؤمنین علیه السلام متذکر شدند و فرمودند: «ایمانهایی ثابت، و ایمانهایی عاریتی و فرّار میباشند.»
باید بکوشیم تا ایمان ما در هر درجه و مرتبهای که هست، در قلب ما تثبیت گردد، تا بر آن افزوده شود:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» (الفتح، 4)
– او كسی است كه سكينه و آرامش را در دلهای مؤمنان نازل نمود، تا ايمانی بر ايمانشان افزوده شود، لشكریان آسمانها و زمين از آن خدا است، و خداوند دانا و حكيم است.
ب – هجرت
رسوخ جهانبینی مادی و توجه بیش از حدّ به بدن، سبب شده تا بسیاری “هجرت” را رفتن از کشور یا شهری، به مکانی دیگر بدانند!
جوانی گفت: «اینجا شرایط مناسب نیست، میخواهم به آلمان مهاجرت کنم!» به او گفتم: «مانعی ندارد که برای رشد و پیشرفت، از جایی به جای دیگری بروی، اما دقت داشته باشد که هر کجا بروی، تو، خودت هستی و فقط بدنت از جایی به جای دیگر رفته است! لذا بکوش که ابتدا دلت، از باطل به حق، و ذهنت از توهمات، به واقعیات مهاجرت کند».
فرمودند: «هجرت به این است که کسی حجّت خدا در زمین را بشناسد و به او اقرار نماید»؛ چنین کسی، حتی اگر تغییر مکان ندهد نیز مهاجر است، چرا که روحش، فکرش و قلبش، به سوی حجّت خدا در زمین هجرت کرده است، لذا در اتخاذ مواضع و عمل نیز به سوی او میشتابد.
ج – استضعاف
همین نگاه مادهگرایانه و توجه بیش از حدّ به بدن، سبب شده تا برخی گمان نمایند که «استضعاف» فقط مادی و مالی میباشد و به افراد فقیر و ناتوان، “مستضعف” گفته میشود.
“مستضعف”، به هر ضعیفی گفته نمیشود، بلکه به کسی گفته میشود که ضعیف نگاه داشته شده است، یعنی دیگران نگذاشتند که او به حقوقش برسد و بتواند استعدادهایش را شکوفا نماید و از آنها بهره ببرد و دیگران نیز از فضایل، کمالات و توانمندیهای او بهره ببرند! از اینرو، فرمودهاند که “مستضعف حقیقی”، امام زمان علیه السلام و مؤمنان میباشند، همان کسانی که خداوند متعال اراده نموده تا زمین را برای آنان به ارث بگذارد:
«وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» (القصص، 5)
– اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روی زمين قرار دهيم!
استضعافِ شناختی، فکری و اعتقادی که سبب اتخاذ مواضع و عملکرد نادرست میگردد، به مراتب بدتر و مُهلکتر از استضعاف مالی میباشد و بسیاری از مردمان جهان، بدین جهت “مستضعف” میباشند؛ چرا که نگذاشتند حقایق به آنها برسد و آگاه شوند و راه یابند!
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند: «کسی که حجت به او رسید و گوشش آن را شنید و دلش آن را حفظ کرد، مستضعف نیست»؛ لذا آن که خداوند سبحان، پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، قرآن مجید، حق و باطل و دوست و دشمن را شناخت و دلش نیز ایمان آورد، هرگز خود را ضعیف و مستضعف نمیبیند و با قدرت، شهامت، صلابت و پشتکار، در عبادت (بندگی) به تمام معنا و مجاهدت (تلاش دشمنستیز) در راه خدا ادامه میدهد.








